• امروز : چهارشنبه - ۵ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 25 December - 2024

حمیده آغاسی، خواهر چشم انتظار یکی از اسیران فرقه رجوی: ای دنیا به چه جرمی بین ما جدایی انداختی؟

  • کد خبر : 19347
  • 27 ژانویه 2019 - 11:48

حمیده آغاسی، خواهر چشم انتظار یکی از اسیران فرقه رجوی به برادر خود نامه نوشت.                                                                                                                                                                                                                                                             agasiخانم حمیده آغاسی ودخترش هانیه

به گزارش فراق به نقل از انجمن نجات مرکز قزوین، متن این نامه به شرح زیر است:

بنام خدایی که آفریننده خوبیهاست

سلام : داداشی جونم !

چند روزی است که بدجور دلم هواتو کرده وقتی به عکست نگاه می کنم انگار خودت روبروم ایستادی وباهات دارم حرف می زنم از گذشته از آینده از حال از همین حالایی که توش هستیم کاش بودی، آخ آخ که چقدر دلتنگم . کاش بودی داداش کاش همیشه کنارم بودی کاش به جای این همه آدم تو کنارم بودی دلم خیلی پره ولی خیلی خالیه.

از همون لحظه ای که خودمو شناختم خوب نبودم آخه هر وقت به تو احتیاج داشتم در کنارم نبودی من بودم و عکس نازت که همیشه تومغازم بالا سرمه. اگه یه روز نگاه نکنم دلم می گیره عکس جونیاته خودم درست کردم و بزرگش کردم.

agasi1 1مادر محمدرضا آغاسی

 داداشی جونم  دیگه پدر و مادر پیر شدن ولی برادر و خواهر بزرگن که جاشونو پرمی کنن اما من هیچوقت تو را نداشتم داداشی عزیزم دلم خیلی برات تنگه ! بگذریم داداش جونم یکم از زندگیمون برات بگم من الان ۴۵ سالمه ۶ ساله بودم که از پیش ما رفتی ولی از ذهنم  نرفتی. ننه وآقا پیر شدن برادرات و خواهرات هم همه الحمدا.. صاحب زندگی خوبی هستن و هرکدام چند تا بچه دارن من خودم یه دختر ۱۲ ساله به اسم هانیه دارم ازشما خیلی سئوال می کنه همیشه با عکست حرف می زنه ومی پرسه مامان دائیم کی بر می گرده من از نزدیک ببینمش بهش میگم انشاا.. همین روزا برمی گرده چشام پر اشک می شه و هانیه میاد اشکامو پاک می کنه می گه مامان تو را خدا گریه نکن.

داداشی جونم ما هممون چشم انتظارتیم که هر لحظه از در بیایی آقا شبها تو خواب داد می زنه و مدام اسم تو را میاره به ما می گه تو را خدا برید محمد رضا را برگردونید بیاد ببینمش خلاصه عزیزم ما همگی چشم انتظارتیم «اشک مجالم نمی ده» ای دنیا به چه جرمی بین ما جدایی انداختی ؟ دادشی جونم بمیرم برات بمیرم برای صورت ماهت که حالا دیگه چین وچروک افتاده برای چشمات که خیلی وقتها اشک ریختن وکسی نبود پاکش کنه قول می دم خودم پیش مرگت بشم . آخه من خواهر کوچیکتم راستی داداشی جونم اون انگشترت که دادی بهم هنوز تو دستمه گفتی نگه دار تا به ایران برگردم هیچ وقت از انگشتم درنیاوردم داداشی جان ما همه خانواده وکل فامیل منتظر بازگشت تو هستیم تا بقیه عمرمون را درکنار هم شاد وخرم وخوش زندگی کنیم و تو را کم نداشته باشیم روی ماه تو را می بوسم و تو را به خدای بزرگ ومنان می سپارم به امید روزی که دوباره همدیگر را در آغوش بگیریم .

خواهر چشم انتظارت:  حمیده آغاسی

agasi 1

agasi 2انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=19347