گفته میشود مریم قجر از قول رجوی همیشه پنهان، وعده داده که دولت ایران را تا بهمن ۱۳۹۷ سرنگون میکنیم و به ناراضیان التماس نموده چندی دیگر صبر کنید که امسال سال آخر است و حکومت ایران دیگر جشن چهلسالگی را نخواهد دید. همان اراجیفی که تاکنون بیش از صدبار تکرار نموده و همان قولی که به خودش و مریم جانش و سایر اعضا بارها داده و از اینهمه دروغگویی و وقاحت دست برنمیدارند و افراد ناراضی را در کمپ موجود در آلبانی بازداشت و با زور مجبور به ماندن نموده است.
این فرد مبتلا به جنون قدرت یک بار در سال ۶۰ قول سرنگونی ششماهه داد و بعد دو سال دیگر تمدید کرد و بعد ازآن در سال ۶۷ با خیانت و سو استفاده از جنگ در خیالاتش به دنبال تسخیر تهران بود و با اوهاماتش هزاران نفر را به کشتن داد. پس از آن در سال ۱۳۷۷ با طرحی دیگر به نام آ ۷۷ وعده سرنگونی داد و دوباره در طرحی دیگر به نام مرحله سین ۸۰ مدعی سرنگونی دولت ایران در سال ۱۳۸۰ شد! ولی طولی نکشید که حامی او یعنی صدام در سال ۱۳۸۲ شمسی سقوط کرد و رجوی هم از یک عربدهکش به موش مخفی تبدیل شد و از ترس محاکمه و دادگاه خودش را پنهان کرد. البته دروغها و وعدههای سریالی این شیاد که تمامی نداشته و ندارد؛ و هرسال میگفت سال بعد سرنگون میکنیم بعد از سقوط صدام هم این بشر که بند نافش را انگاری با کین و نفرت بریدهاند. برای سرنگونی دولت عراق و سوریه برنامه میریخت و در طی دهه ۸۰ تا ۹۰ طرحهای مختلف سرنگونی با عناوین سین ۴۰ و.سین ۱۰۰… (فرصت چهل روزه و صدروزه برای سرنگون کردن دولت مالکی) میریخت و بارها وعده سقوط عراق و پسازآن ایران را میداد.
چرا به و چه دلیل این شیاد وطنفروش به خودش اجازه میدهد اینقدر دروغ و دغل سرهم کرده و سر خودش و بقیه را شیره بمالد فعلاً شرح آن بماند. اما متوجه شدیم استفاده بلافصلش حداقل در این دوران جهت بزرگنمایی و جیرهخواری از اربابان و از این سال به آن سال فرج است و در کنار آن دسیسههایی برای نگهداشتن چند صباحی بیشتر نیروهای فریبخورده است.
باور کنید درست در بحبوحه دهه ۷۰ و درست درزمانی که تنور جنگ و عملیات خمپاره زنی را به همت نیروهای عراقی و برادر صدام گرم کرده بود. در خفا کاراصلی اش ساختن کاخی عظیم برای خودش بود کاخی باعظمت و با پناهگاه ضد بمب اتمی.
در مورد اهمیت پناهگاه ضدبمب این مقر برای مسعود رجوی، آقای محمدحسین سبحانی (از مسئولین بخش حفاظت رجوی) در کتاب «روزهای تاریک بغداد» به تقصیل نوشته و توضیح داده است که چگونه شخص مسعود رجوی تأکید خاصی بر مخفی بودن پروژه داشته است تا نیروهایش نفهمند که رهبر سازمان برای حفظ جان خود و همسرش پناهگاه ضد بمب می سازد.
رجوی این انسان نمای عاشق قدرت که ظاهراً همیشه دم از سرنگونی میزند در خفا یکی از کارهای اصلیاش ساختن کاخهای رؤیایی و ایجاد بساط بزم و سور سات برای خودش بوده. بدبخت اگر کمی عقل داشت و اگر کمی از وقت و پولش را حداقل صرف نیروها میکرد شاید وضع کمی فرق میکرد.
باری در دهه ۷۰ در همان زمان که به قول خودش همه را سرگرم سرنگونی و جنگ و هیاهوی ساختگی نموده بود. کاخ ۴۹ را در کمپ اشرف برای خودش ساخت کاخی عریض و طویل که ساخت آن با بهکارگیری بیش از صدها نفر از اعضا و کارگر و مهندس عراقی سه سال به طول کشید.
پسازآن قول سین ۸۰ داد درحالیکه به مدت ۶ سال با هزار کارگر و مهندس عراقی که استخدام نمودند رجویها مشغول شهرک و کاخ سازی بودند؛ و کاخ عظیم پارسیان را برای او ساختند. کاخی چند هزار متری با صرف میلیونها دلار و دینار نفت عراق، به نام کاخ پارسیان برای او ساخته شد که بعدها هنگامیکه به تصرف نیروهای آمریکایی درامد نام کاخ هزار و یکشب را بر روی آن نهاده بودند.
عکس هوایی از محوطه پارسیان
پارسیان در وسط باغی بزرگ قرار گرفته بود. در محوطه آن استخر بزرگی که اطراف آن با مرمر سنگ فرش بود قرار داشت. حد فاصل میان کاخ تا استخر، آبنمایی بسیار زیبا که از دو طرف بوسیله باغچه های گل احاطه شده بود قرار داشت….
و من شک ندارم که همینالان هم در زیرزمین و یا در هر گوری که مخفیشده اگر زنده باشد حتماً یکی از آرزوهایش بازهم کاخ سازی است و تلاش اول و آخرش دست یافتن به برج و بارو و ریاست و کیاست است.
مردک بیچاره اگر آرزویی جز قدرت داشت که به چنین کارهای شنیع و سخیفی دست نمیزد. چگونه است که مریم رجوی بیسر و بیپا که ورد زبانش بهاصطلاح حقوق بشر و استقلال شده. ولی نوچه و نوکر اجنبی میشود و صفحات سایتهایشان پر از تمجید و پاچهخواری و عریضهنویسی به درگاه فرماندهان سابق و اسبق آمریکایی و دخیل بستن به آنها برای سرنگونی شده بدون آنان نمیتوانند آب بخورند نفس بکشند یا جلسهای بگذراند و حرکتی بکنند.
این نهایت ضعف و پستی و زبونی گروهی را میرساند که با وعدههای دروغین و شانتاژ سعی میکند نیروهایش را نگه دارد و از آزادی و رهایی افراد معترض و آگاه شده جلوگیری میکند و نهایت فرومایگی است که با قلب واقعیت و بزدلی تمام اجازه تماس و ملاقات به خانوادهها نمیدهد.
کدام مبارز و کدام اندیشمند و کدام آدم عاقل و نرمالی در دنیا به خاطر کار و یا حتی مبارزه ، ترک خانواده و دوست و… میکند جز آنان که عقل درستوحسابی نداشته و دچار اختلال شخصیتی هستند.
وااسفا به حال و روز مردمی که اینها خود را پیشتاز و مبارزانش مینامند.
و ننگ بر آنان که با مزدوری و وطنفروشی نام مجاهد بر خود میگذارند.
یادداشت از: مریم سنجابی
انتهای پیام