فرقه تروریستی رجوی بعد از نشست سالانه خود در پاریس، شعار « ایران را اشرفی می کنیم» را مطرح و درچند وقت اخیر مدام درحال تبلیغ این مسئله است.
منافقین با طرح این مسئله از تمام هواداران خود درخواست کرده در هر نقطه از ایران اعتراضات صنفی، اجتماعی و اقتصادی را بهانه ای برای ایجاد اختلال در کشور بکنند. این سازمان با ایده آل قراردادن وضعیت قرارگاه اشرف در عراق گفته است که می خواهد تمام ایران را به اشرف تبدیل کند. صحبت های منافقین درباره اشراف و تلاش برای ترسیم اسطوره ای از این قرارگاه در حالی صورت می گیرد که این مسئله برخلاف واقعیت های روی داده در این قرارگاه است. این نوشته وضعیت منافقین در این اردوگاه و واقعیت پادگان اشرف را ترسیم میکند که در نهایت منافقین مجبور شدند با ذلت و خواری آن را ترک کنند.
اشرف نام یک پادگان نظامی است که در ۸۰ کیلومتری مرز ایران و ۸۵ کیلومتری بغداد در استان دیالی کشور عراق واقع شده است. اشرف، نام همسر اول مسعود رجوی از اعضای این فرقه تروریستی است. اشرف ربیعی پس از شروع فاز مسلحانه سازمان در سال ۶۰ و در درگیری در خانه ای تیمی به همراه موسی خیابانی نفر دوم این سازمان کشته شد. این پادگان همزمان با ورود مسعود رجوی به کشور عراق در سال ۱۳۶۵ با هدف ایجاد پایگاه دائمی برای منافقین و استفاده از آن ها برای عملیات های خرابکاری در ایران و جبهه ها احداث می شود. سازمان در سال ۶۵ به نیروهای خود در کردستان، اروپا و ترکیه دستور می دهد به قرارگاه اشرف در عراق بروند. این دستور برخی از اعضای سازمان را دچار پرسش جدی کرد به طوری که آن ها می گفتند چرا باید سازمان با کشوری که با ایران در جنگ است، همکاری کند.
اعضای زیادی از فرقه بعد از استقرار در قرارگاه اشراف متوجه می شوند که وضعیت این مکان نه تنها تطابقی با وعده های مسعود رجوی ندارد بلکه در عمل وضعیت آنها به گروگان های فرقه تغییر کرده است. به عنوان مثال اعضای فرقه در قرارگاه اشراف حق دسترسی به هیچ روزنامه و یا رسانه ای دیگر غیر از رسانه های فرقه را نداشتند. قرارگاه اشراف به گونه ای طراحی شده بود که تمام اعضا مدام رصد شده و فعالیت های آن ها تحت کنترل قرار می گرفت. سازمان حتی زن و شوهرها را از یکدیگر جدا کرده و آن ها را مجبور به اقامت در خوابگاه های جداگانه می کرد. افراد متاهل فقط یک روز حق داشتند با همسر خود باشند چرا که فرقه این گونه روابط را مضر دانسته و می گفت اگر زن و شوهرها بیشتر با یکدیگر باشند تعلق آن ها به فرقه کم می شود؛ هر چند آن ها در نهایت به همین رابطه اندک هم بسنده نکردند و دستور طلاق تشکیلاتی بین زن و شوهر را صادر کردند.
سیدحجت میراسماعیلی از اعضای جدا شده منافقین می گوید: «اولین اقدام در ورود به اشراف گرفتن تمامی اسناد و اوراق هویتی افراد بود تا آن ها نتوانند بدون اجازه سازمان از قرارگاه اشراف خارج شوند. هر زمانی که عضوی قصد جدایی داشت، سازمان به آن ها می گفت شما هویت ندارید اگر شما را رها کنیم، استخبارات به عنوان افراد بی هویت دستگیرتان می کند.» به گفته میراسماعیلی اعضا در درون اشراف حق تشکیل جلسات دوستانه چند نفر را نداشتند و اگر برخی چنین اقدامی می کردند با آن ها شدیدا برخورد می شد.(۱)
در قرارگاه اشراف افراد باید تمامی کارهایی که انجام می دادند و حتی فکرهای خود را نوشته و به مسئول تحویل می دانند.اگر فردی از چنین اقدامی خودداری می کرد در نشست های دسته جمعی با تمسخر و تندرفتاری با او برخورد می کردند. همچنین در قرارگاه اشراف نشست هایی برای انتقاد از یکدیگر برگزار می شد که اعضا باید از رفتارهای یکدیگر که متضاد با اهداف فرقه بود، انتقاد می کردند. سازمان تمامی افراد را مجبور به جاسوسی از هم در قرارگاه اشراف می کرد.(۲)
درهمین قرارگاه اشرف بودکه مسعود رجوی اعضای متاهل سازمان را تحت عنوان رهایی از وابستگی های شخصی مجبور می کند از همسرهای خود جدا شوند. رجوی از این مسئله به عنوان حربه ای برای تجاوز به زنان سازمان استفاده کرده و نشست هایی تحت عنوان رقص رهایی برگزار می کند که در آن به زنان و دختران عضو سازمان تجاوز می کند.(۳)
اقدامات خشونت بار فرقه علیه اعضا سبب می شود تا برخی به دنبال جدایی از این فرقه باشند. اما فرقه با ایجاد زندان هایی در داخل اشراف سعی می کند تا اجازه خروج به این افراد را ندهند. میراسماعیلی تعریف می کند که در این زندان ها به افرادی که قصد جدایی داشتند مارک همکاری با ایران زده می شد و همین مسئله مجوزی برای شکنجه کردن آن ها بود.(۴)
هادی شعبانی از اعضای جدا شده این سازمان درباره وضعیت قرارگاه اشراف می گوید: «درخواست ازدواج برای افراد نوعی بی کلاسی بود. چرا که بنابر القائات سازمان ما افرادی بودیم که با مردم عادی فرق داشتیم و برای امر مهم مبارزه برای آزادی کشورمان میجنگیدیم، پس نبایستی فکر خود را صرف مسائل بی اهمیتی از این دست میکردیم. اما اگر کسی پیدا میشد که اصرار بر ازدواج داشت در مواردی سازمان کوتاه میآمد، البته تا سال ۶۸٫نحوه ازدواج هم به این صورت بود که سازمان آلبوم عکسی از زنان مورد نظر خود را به فرد نشان میداد و میگفت باید با یکی از اینها ازدواج کنی و بعد هم روز پنجشنبه یا جمعه چند نفر جمع میشدند و خطبه عقد خوانده میشد و این کل مراسم ازدواج بود که البته این امر به ندرت اتفاق میافتاد.»(۵)
این وضعیت سازمان سبب شد تا بعد از حمله آمریکا به عراق و ایجاد خلا قدرت در این کشور،بسیاری از اعضای سازمان از این وضعیت استفاده و از قرارگاه اشراف فرار کنند. مروری برتاریخچه قرارگاه اشراف نشان می دهد که این مکان نه تنها وجه اسطوره ای ندارد بلکه نام آن بیشتر یادآور مکانی است که در آن علیه بشریت جنایت صورت گرفته است.
براین اساس اصرار فرقه منافقین مبنی بر اینکه قصد داریم ایران را اشرفی کنیم فقط می تواند نشان دهنده ماهیت تروریستی و تمامیت طلب این فرقه باشد. این شعار منافقین به خوبی نشان می دهد که ایجاد یک جامعه پادگانی که در آن تمامی حقوق فردی و جمعی افراد نادیده گرفته شده و افراد باید برده وار درخدمت مسعود رجوی و نزدیکان او باشند هدف فرقه منافقین بوده و تمامی شعارهایی که درباره دموکراسی و تساهل می دهند، ظاهری فریبنده برای رسیدن به این اهداف است.
منابع:
- سیدحجت میراسماعیلی،خداوندان اشراف،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،۱۳۹۶، صفحه ۱۴۹
- محسن زال،سازمان مسعود،تهران،انتشارات کویر،۱۳۹۶،صفحه۹۰-۸۰
- محسن زال،همان،صفحه ۲۷۱
- سیدحجت میراسماعیلی،همان ۵۳۹
- خاطرات یک عضو جداشده بعد از ۱۸ سال زندگی در پادگان اشرف
- farsnews.com
نوشته دکتر سیدمحسن موسویزاده
انتهای پیام/ بنیاد هابیلیان