خبر دستگیر شدن مریم قجر در فرانسه و انتشار آن در اشرف بسیار شوکه آور بود چون کسی فکر نمی کرد قبل از حمله آمریکا به عراق مریم قجر به فرانسه فرار کرده باشد.
همه به خوبی به یاد داشتیم که رجوی در آخرین نشست قبل از سرنگونی صدام عنوان داشته بود که در مسیر سرنگونی و حرکت ارتش به اصطلاح آزادی بخش وی ، او و مریم قجر جلو دار ورود به ایران خواهند بود ولی بعد از چند ماه مخفیکاری مشخص شد که زن سوم رجوی به فرانسه فرار نموده تا در کنار رود سن به زندگی نکبت بار خود ادامه دهد .
این خبر مانند بمب در مناسبات ترکید و همه دچار تناقض شدند که این چه خبری است ؟ کی مریم قجر به فرانسه فرار کرده است ؟ چرا عراق را موقع بمباران ترک کرده است ؟ مگر خونش از دیگران رنگین تر است ؟ اگر قرار بود که این کار انجام شود چرا تا حالا مخفی کاری شده است؟ و انبوهی سئوالات دیگر که به واقع خود مسئولین هم توان جواب دادن نداشتند .
تا این که خبر خودسوزی ها در اروپا به گوش رسید مسئولین فرقه در اشرف نفرات را در هر مقری جمع کرده و دستور دادند که باید کاری کنیم تا مریم قجر از زندان فرانسه ( به گفته مسعود ، هتل ) خارج شود.
در اروپا یکسری از نیروها و هواداران دست به خودسوزی زدند و ما هم باید در اشرف دست به این کار بزنیم و همه افراد باید برای خودسوزی درخواست بنویسند . این مسئله کار یک فرقه در اشرف بود ولی هر روز که می گذشت خبری از نوشتن درخواست خودسوزی نبود به جز تعداد افرادی که همیشه کاسه گدایی و خوش رقصی برای فرقه به دست دارند این کار را انجام دادند .
بقیه افراد که هنوز از گرداب تناقضات عقب نشینی به اشرف و خلع سلاح و فرار مریم قجر به فرانسه خارج نشده بودند نمی توانستند قبول کنند که جانشان را برای کسی فدا کنند که خودش از عراق فرار نموده و شوهرش هم معلوم نیست به کدام قبرستانی رفته است .
اکثر افراد سئوال شان این بود که اگر در اروپا این کار انجام می شود برد سیاسی و تبلیغاتی دارد ولی در اشرفی که خودش تحت محاصره نیروهای آمریکایی است چگونه می تواند از آن استفاده تبلیغاتی نمود ؟ ولی مسئولین فرقه چون جوابی نداشتند عنوان می کردند که ما از راههای مختلف این خبر را بیرونی خواهیم کرد . در نهایت با عدم استقبال نیروها از خودسوزی مسئولین فرقه دستور دادند که دیگر مسئله خودسوزی منتفی شده است .
در اروپا مریم قجر به خاطر اینکه پای خودش در خودسوزی ها گیر نباشد عنوان داشت که من دستور ندادم و افراد کار خودبه خودی انجام داده و اصلاً این کار تشکیلاتی نبوده است . سئوال از مریم قجر این است که اگر این دستور تشکیلاتی نبوده چرا در اشرف این دستور به همه ابلاغ شده بود ؟ مگر می شود کسی فقط به صرف دستگیر شدنتان دست به خودسوزی بزند ؟ مگر می شود در فرقه تان بدون اجازه شما آب خورد تا چه برسد به خودسوزی ؟ شما سعی دارید چه کسی را گول بزنید ؟ چرا وقتی فردی به نام علی عرفا دست به خودسوزی می زند عنوان می کند که به خاطر دسترسی نداشتن جوانان ایران به کامپیوتر دست به این کار زده است، بهانه مسخره ای که حتی مرغ پخته را به خنده وا می دارد .
فرار مریم قجر در جریان حمله آمریکا به عراق به خوبی نشان داد که مسعود و مریم قجر فقط به فکر جان بی ارزش شان می باشند و اگر به واقع دلشان به جنگ و پیروزی بود می بایست در کنار نیروهای خود در بمباران عراق می ماندند.
البته این نمونه دیگری هم دارد که رجوی در جریان حمله آمریکا در سال ۱۳۷۰ به عراق به گفته مریم قجر ، مسعود به اردن رفته بود تا مبادا گزندی به او وارد شود ! . پس می توان نتیجه گرفت که خودسوزی یک دستور تشکیلاتی بوده است و سران فرقه قبل از هر چیزی به فکر جان خود هستند و جان دیگران برای آنان ارزشی ندارد .
اکنون موضع ضد تروریسم گرفتن مریم قجر نمی تواند کسی را فریب دهد . چند روز ماندن در زندانی که رجوی آن را هتل می نامد چقدر برای وی سخت بود که هر ساله به خاطر همین چند روز حاضر است انبوهی پول خرج نماید .
این شامورتی بازی و فریبکاری اکنون با توجه به ریزش زیاد نیرو در اشرف و آلبانی نمی تواند کسی را فریب دهد . تنها این سئوال باقی می ماند که چرا وی قبل از بمباران عراق توسط نیروی هوایی آمریکا وی به فرانسه گریخت ؟ اگر وی بتواند و راضی باشد که این سئوال پایه ای را جواب بدهد باید تا ته خط رفته و دیگر تشکیلاتی از وی و سازمانش باقی نخواهد ماند . .
یادداشت از هادی شبانی
انتهای پیام/ انجمن نجات مرکز مازندران