از آنجا که ما همه عمر خود را در این فرقه ازدست داده ایم لازم است تا آنها را هرچه بیشتر افشار کنیم چرا که این فرقه دراین سالیان کاری نبوده که با ما نکرده باشد وهرچه که ما دراین سال ها فرو خوردیم و چیزی نگفتیم را الان که پا به دنیای آزاد گذاشته ایم باید برای روشن شدن افکار عمومی و کسانیکه هنوز به اندازه نوک سوزنی هم به کثیفی این فرقه شک دارند را بهتر بشناسانیم.
در طول سالها دروغهایی نبوده که به ما نگفته باشند و هرروز یا هرچند روزیکبارمی آمدند یک چیزی راعلم می کردند. به عنوان بحث جدید در راستای انقلاب درونی و ضرورت سرنگونی یک تعداد ازآن نفرات را که بقول خودشان مسئولین این سازمان هستند را توجیه می کردند تا نفرات را تحت تاثیرقراربدهند.
آنها طوری می گفتند که همین الان دارد همه چیزعوض می شود وحتی خود مریم رجوی که نشست می گذاشت هیچ حرفی را نمی توانست ازخودش بگوید وهمه چیزرا ازروی نوشته می گفت و به طورمستمریک موضوع را تکرار می کرد تا اینکه زمان نشست تمام شود.
از نفرات که کسی گوش نمی دادند و بیشتر آنها بیرون بودند ومسئولین از زن تا مردش گرفته می آمدند بیرون و با خواهش و التماس از نفرات می خواستند که درنشست باشند تا دروغهای این زنک را گوش کنند. اما از آنجا که در طی سالیان حنای آنها رنگ باخته بود وچهره واقعی آنها برای ما روشده بود کمتر کسی به آنها وقعی می گذاشت. درهمین راستا نیز تعدادی خود فروخته را همیشه اجیر می کردند تا بعدش درنشستهای کوچکتر بیایید به این نفرات انتقاد کنید تا در نشست فلان کس حاضر نبود.
به این ترتیب همیشه تلاش داشتند تا نفرات را تحت فشارهای روحی وروانی بیشتری قرار بدهند وهمیشه یک حرفی داشته باشند تا بتوانند ذهن اعضا را درگیر موضوعات فرعی بکنند.
آنها می خواستند افراد همیشه درگیر یک نوع ترس واسترس نسبت به پیرامون خود باشند واین خودش عامل مهمی برای آنها بود. اعضا در فرقه همیشه در یک ترس و استرس دائمی به سر می بردند، چرا که در صورت حرف نزدن انواع مارکها بود که نثارش می شد واگر هم حرفی می زد از همان برعلیه خودش استفاده می کردند.
نبی احمدی
انتهای پیام