مریم قجر عضدانلو، این شیطان مجسم فرقه رجوی، بعد از فرار و غیبت مسعود رجوی، سکان رهبری فرقه را در حالی به دست گرفته است که رقیبان زیادی از پشت سر او در حرکت برای تصاحب کرسی رهبری هستند .
مهدی ابریشمچی همسر سابق مریم ، اصلی ترین رقیب و عباس داوری و سایرین و زنانی از قبیل فهیمه اروانی ، مژگان پارسائی ، لعیا و مینا خیابانی هر کدام با انگیزه ها زیادی ، برای مصادره قدرت گریبان مریم رجوی را گرفتند .
حدود ۳ ماه قبل در آلبانی این جنگ یک بار سر باز کرد و محصول آن به زیر کشیدن زنان مسئول در آلبانی و به میدان آمدن شکنجه گرانی چون مهدی برائی و اسداله مثنی و . . . گردید .
واقعیت این است که مریم قجر از همان ابتدا هم مثل یک عروسک ، در خیمه شب بازی های مسعود رجوی به روی سن آورده می شد و لال و کر از سن پائین می آمد .
مریم قجر ، امروز در آلبانی سکاندار یک کشتی بدون ناخدائی شده است که این کشتی در گرداب های طوفانی بسیاری به این سو و آن سو کشیده شده و در بین موج های طوفانی در حال غرق شدن است .
مریم همیشه در پشت سر مسعود پنهان می شد و اشتباهاتش زیاد به چشم نمی آمد ! اما امروز ناتوانی و عجز مریم قجر بر کسی پوشیده نیست . همگان نیز می بینند که او عرضه نگه داشتن چند مرغ و خروس را ندارد ، چه برسد به رهبری یک فرقه .
با خرج هزاران دلار سعی می کند نمایشاتی برپا کند تا روی اوضاع نزار فرقه ، خاک بپاشد ، اما تا کی این بازی را می خواهد ادامه دهد ؟ تا کی می تواند با پنهان کاری و پلیس بازی ، ازروشن شدن آمار بالای جداشدگان ، مراقبت کند تا رسانه ای نشود ؟
بی شک امروز با شکست های پی در پی سیاسی ، مریم قجر نیز ، باید سراغ یک سوراخ موش دیگر بگردد اما جا دارد که از سرانجام شوم سایر دیکتاتورها مثل صدام و مسعود ، درس بگیرد و تا دیر نشده ، دست از سر فرزندان این مرز و بوم بردارد.
مریم قجر با ادعای رهبری یک سازمان انقلابی ! در ۶۵ سالگی دیگر نباید به دنبال جراحی های زیبائی رفته و خود را برای عرضه درمقابل دوربین ها آماده کند.
در گروه های فرقه ای مثل فرقه رجوی ، معمولا انتقال قدرت ، به سختی انجام می گیرد ، چرا که معمولا هیچ رهبر فرقه ، نمی آید ثروت بی کران و قدرت نامحدود خود را به نام دیگری انتقال دهد. معمولا سوابق گروه های سکت و عقب مانده نشان داده است که فقط ، پس از مرگ یک رهبر خودکامه ، جانشینان احتمالی ابتدا او را غائب می نامند ، سپس یکی از نزدیکان رهبر، به صورت تدریجی قدرت را به دست می گیرد ، این روند انتقال قدرت می تواند تا چندین سال هم طول بکشد.
از یک سو نیز اعضای فرقه دیگر پس از شروع غیبت مسعود رجوی در گرماگرم جنگ و شغب عراق ، خلع سلاح و تعطیلی اشرف و اخراج از عراق ، دیگر تابعیت از هیچ کسی را قبول نمی کنند، چرا که اکثرا می گویند ما پذیرفته بودیم تحت رهبری مسعود رجوی در سازمان باشیم اکنون که او نیست ، ما هم نیستیم !
پس مریم قجر ، ابتدا باید خود را از این بحران مشروعیت برهاند ، سپس اگر کسی رهبری او را پذیرفت ، شروع به زندانی کردن و سرکوب فرقه ای کند.
این بحران دامنگیر مشروعیت رهبری ، باضافه سن و سال بالای اعضاء حاضر در فرقه ، دو پارامتری است که سازمان و رهبران سرکوبگرش ، می باید بعد از این با آن دست و پنجه نرم کنند.
یادداشت از فرید
انتهای پیام