در این نوشتار میخواهم گریزی بزنم به کار اجتماعی. ابتدا باید به طرح این پرسش بپردازم که مفهوم کار اجتماعی به چه معنایی است؟!
شاید سادهترین پاسخ این باشد که کار اجتماعی یعنی رابطه داشتن با افراد جامعهی پیرامون خود طوریکه بتوان نظرات خود را با دیگران در میان گذاشت و از آنها در این تعامل آموخت.
اما در گفتمان حاکم بر مناسبات درونی فرقه منظور از کار اجتماعی چیست؟؟
در مناسبات فرقهی به اصطلاح مجاهدین آنچه فرقه بگوید و دیکته کند کار اجتماعی است. در مناسبات درون فرقه ده رکن وجود دارد ده رکنی که مریم قجرعضدانلو برای فریب دیگران با عنوان آزادیخواهی بهخورد گرفتاران درون فرقه میدهد اما حقیقت این ده رکن تنها قدرتطلبی و فریب انسانها با روشهای شیطانی است.
در زمان حضور چندین ساله در عراق، فرقه تحتِ عنوان همین کار اجتماعی با پرداخت پول و رشوه به شیوخ نادان عرب آنها را فریب میداد و مردم نگونبخت آنها را مانند داعش دمِ تیغ میداد اما فرقه ادعا میکرد که اینها خودشان مایل بودند با ما همکاری کنند و مثلا کار اجتماعی بکنند!!!!
اما شیوه کار فرقه در این پروسه چگونه بود؟؟؟
فرقه با پرداخت مقادیر زیادی پول به شیوخ قبائل ساکن در اطراف اشرف، تحت عنوان حفاظت از آنها در قبال القاعده آنها را تطمیع میکرد و شیوخ هم افراد عشیرهی خود را تشویق میکردند که بهجای اینکه دنبال شغل و کار بگردند برای فرقه کار کنند و با این فریب آنها عملاً اما نادانسته با فرقه همکاری میکردند درحالیکه اعراب نگونبخت از عواقب این کار اطلاعی نداشتند و اهالی بدون فهم از کاریکه انجام میدادند، به اسم حفاظت از فرقه قبر خودشان را با دست خودشان می کندند. در واقع برای فرقه جانِ مردم بیدفاع در برابر القاعده اهمیت نداشت بلکه عملا آنها را به کشتن میداد و بعد در بوق و کرنا میکرد و همهجا جار میزد که این کشتارها کارِ رژیم ایران است و ما دخیل نیستیم و با برگزاری یک مراسم گولزننده خودش را خونخواه مردم عراق هم میکرد که البته اینجا را درست میگفت چون رجوی نیاز به خون داشت و به اندازه کافی سیر نشده بود.
در اینجا به نمونهای از کشتار مردم دیالی اشاره میکنم. در سالهایی که مردم دیالی غرق در خون بودند فرقه برای خوشرقصی در برابر امریکاییها و برای اینکه خودی نشان بدهد و بگوید در بین مردم عراق هواداران بسیاری دارد، برای عید مبعث سال ۱۳٨۷ از مردم دیالی دعوت کرد، البته خودِ مهمانها میگفتند که اعلام شده هرکس این دعوت را اجابت کند و به جشن فرقه برود کشته میشود، اما آن مردم نگونبخت بیگناه که سالها بود بهخاطر جنگ دچار فقر و بدبختی بودند برای یک لقمه نان و آب میوه آمدند… اما بعد چه شد؟؟!! بعد از پرداخت بالغ بر چند میلیون پول به رانندهها و نفرات، آنها رفتند ولی مردم دیالی را به خانههای امن القاعده سپردند و روز بعد تمام نفرات منطقه بعقوبه عزادار شدند و همه آن مهمانان دیروز اشرف، در خانههای امن القاعده سر بریده شدند در واقع این مردم بیدفاع بهخاطر سرکردهی فرقه که دنبال خون بیشتری بود قربانی شدند. رهبر خودکامه و خودشیفتهی فرقه نه تنها به مردم دیالی عراق رحم نکرد که به نفرات خودش هم در فرقه رحم نکرد.
بسیاری از جوانان ایرانی گرفتار در فرقه هم که در بنگالسازی بیگاری میکردند قربانی مطامع مسعود و مریم رجوی گردیدند. این هم تعریف فرقهساخته از کار اجتماعی که بعد هم با پُررویی هرچه تمامتر گفتند عراقیهای دیالی بهخاطر مردم خودشان کشته دادند و هرگز مسئولیت این کشتار را به عهده نگرفتند.
اگر بخواهم در این راستا حقایق را بیان کنم، دست این فرقهی شیطانی تا مرفق به خون بیگناهان آغشته است چون با همین ترفند و حقهبازی خود را صاحب خون و خونخواه میداند و اگر هم مورد پرسش و بازخواست قرار گیرند میگوید این انتخاب خودشان بودهاست و این دجالگریِ پایانناپذیر همچنان ادامه دارد.
و اما در آلبانی چگونه کار میکنند؟!
کار اجتماعی فرقه اینجا چگونه تعریف میشود و جلو میرود؟!
در ابتدا باید بگویم که فرقه هیچجا بدون منافع مادی و دستمزد کار نمی کند. آلبانی کشوری است با مردمان خوب و مهربانی ولی بهقول فرقه فقیر، فرقه از این نقطهضعف سوء استفاده کرده و نیروگیری و جذب افراد از مردم آلبانی را شروع کردهاست. اکنون با برپایی مهمانیهای جنجالی برای مردم آلبانی آغاز نموده اما این نقطه شروع نیست و نقطه پایان کار فرقه هم در آلبانی نخواهد بود. فرقه اکنون با بالا کشیدن پول نفرات جداشده و از طریق تحت فشار قرار دادن آنها از نظر مالی قصد دارد با بهکارگیری این افراد آلبانیاییها را به دام بیندازد، درست مانند همان عراقیهای نگونبخت که بهوسیلهی رجوی ملعون بلعیده شدند. فرقه به این طریق میخواهد حرف مریم قجر را به کرسی بنشاند و با فریب جوانان آلبانیایی به آنها بقبولاند که بهدنبال رهبرعقیدتی بیایید که قصد دارد کل جهان را آزاد کند!!!!!
اکنون این خط کار جدید مسعود و مریم رجوی برای پیشبرد اهداف کثیفشان است، رجویها میخواهند خونخواری بیشتری کنند و سپس همه چیز را بهگردن دیگری بیندازند و خود در جایگاه خونخواه بنشینند و از کل دنیا طلبکار باشند. اکنون من هشدار میدهم که خواست این فرقه متلاشی کردن کشور دیگران است، اینها بهدنبال خیر نیستند و آنچه از این فرقه برمیآید شر مطلق است.
یادداشت از «ب.ح» جداشده از فرقهی منحوس رجوی
انتهای پیام / نیم نگاه