• امروز : شنبه - ۳ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 23 November - 2024

خاطرات یکی از جدا شده های فرقه رجوی:بوقلمون های اشرف

  • کد خبر : 9339
  • 09 جولای 2017 - 11:04

می خواهم خاطره ای از آن زمان که قرارگاه اشرف تحت تسط نیروهای آمریکایی قرار گرفت و هژمونی را از دست فرقه رجوی در آورد برایتان بازگو نمایم.

همان نیرویی که سابقا برخود می بالید که مستقل است و هیچ انگ سیاسی بر او نمی چسبد، دست برقضا آنچنان مراحل خیانت را به سرعت درنوردید که دیگر بر همه مسجل شده بود که این فرقه همانا خصلت بوقلمون را داشته و دارد و به اقتضای منافعش در مکان و زمان و شرایطی که قرار دارد رنگ عوض می کند.

عید میلاد عیسی مسیح (ع) بود. بنا به سنت غربی ها در این روز غذای مورد استفاده در مجالس بوقلمون تنوری است. ما تا آن زمان از این موضوع اطلاعی نداشتیم چراکه مرز سرخ و حرام بود اگر کسی بخواهد فقط ذره ای حتی در نهانگاه فکر و ضمیرش به دنیای آزاد یا بقول فرقه به ارزشهای بورژوایی فکر کند.

عصر خسته و کوفته از سرکار برگشته بودیم. من ۴ نیرو زیر دست خودم داشتم که مسئولیت پارک مقر را نیز به عهده داشتیم. مسئول نیرویی گفت برای نشست برویم. من نیز برای نشست آماده شدم و رفتم. در نشست بیان شد که امروز جشن کریسمس میباشد و برای ژنرال وسلی مارتین می خواهیم از طرف ساکنان یک سورپریز تهیه نماییم. کنجکاو شدم و پرسیدم خوب چکار بایستی بکنیم. مسئول نشست به من توضیح داد: “مقر ما چهار بوقلمون در پارک دارد که چون مسئولیت آن با نفرات تو هست برو نفراتت را توجیه کن به نوعی که به معضل تشکیلاتی تبدیل نشود. ضمن اینکه بگو نگهداری بوقلمون دخلش به خرجش نمی ارزد”.

من که از تعجب واقعا داشتم شاخ در می آوردم به مسئول مربوطه گفتم که خوب چرا بوقلمونهای ما؟ به کانال عراقی خرید بگویید تا برود از شهر بعقوبه یا خالص بوقلمون بخرد و بیاورد. مسئول اخم هایش را در هم کشید و گفت: “از تو نظر نخواستم، برو همین فرمانی که داده شد را اجرا کن”. من هم عذرخواهی کردم و رفتم.
نفراتم در پارک مشغول کار و نظافت بودند. به سراغشان رفتم و موضوع را گفتم. ابتدا مات و مبهوت مانده بودند. سپس به آنها گفتم که آیا حرفم واضح نبود؟ که گفتند آخر مگر ما مسئول پرکردن شکم آمریکائی ها هستیم؟ کوفتشان بشود. خودشان مگر دست و پا چلفتی هستند؟ همه گونه امکانات در اختیار دارند.

در این تناقص بودم که چه بگویم. از طرفی خودم هم نظر آنها بودم. از طرفی بهرحال دستور بود و می خواستم این موضوع بدون کوچکترین تنشی پایان پذیرد. مجبور شدم بگویم که بهرحال دستوریست که صادر شده و انتخاب دیگری نداریم و بهترست زودتر از شر این موضوع خلاص شویم. انصافا آنان نیز دیگر حرفی نزدند و با هم رقتیم آن چهار بوقلمون نگون بخت را در پارک گرفتیم و تحویل مسئول مربوطه دادیم.

آنروز گذشت ولی نفرات همه ناراضی و شاکی از این رنگ عوض کردن بی سروصدای فرقه بودند. همان فرقه ای که دم از مبارزه با امپریالیسم میزد حالا خود با دست خود نوکر و نوچه امپریالیسم در خانه خودش شده است و البته کسی این ننگ را در درون خود نمی پذیرفت.

در این روزها برحسب اتفاق سری هم به سایت فرقه زدم و چشمم به نامه حمایت ۲۰ شخصیت آمریکایی افتاد که در حمایت از ساکنان نوشته بودند. اتفاقا نام همین ژنرال شکمو نیز به چشم میخورد. همانی  که بوقلمون دوست بود. همانهایی که دم از حمایت از ساکنان میزنند دریغ از اینکه وجدان خودشان را لااقل برای خودشان قاضی کنند و برای یکبار هم شده بیایند و صدای جداشدگان را هم بشنوند.

مگر نمی گویید بیطرف هستید؟ مگر دم از حقوق بشر نمی زنید؟ مگر نمی گویید ما فی سبیل الله به رجوی کمک می کنیم؟ خوب محض نمونه یکبار بخود زحمت بدهید بیایید در صحنه و از نزدیک به حرف ما هم گوش کنید. الان اینجا که عراق نیست. اینجا که خبری از بمب و موشک نیست. اگر خیلی راست میگویید و از قول ما بیانیه میدهید که در بهترین استاندارهای حقوق بشری و رفاهی هستیم، خوب اینجا تشریف بیاورید و ببینید تا مستندات و کارهایی که این فرقه علیه ما انجام میدهد را از نزدیک و با حضور شاهدین عینی به شما نشان دهیم.اگر فی الواقع لااقل برای خودتان در زندگی بی طرف هستید، در حالیکه بعید میدانم این زحمت را به خود بدهید.

به این دلیل که در روز روشن به راحتی به نقل از ساکنان مدعی بهترین امکانات رفاهی و استقراری نیز هستید و میگویید با استانداردهای بین المللی هم خوانی دارد. آری هر کس نداند لااقل ما که میدانیم در قاموس شما استانداردهای بین المللی همان پولهای کلانی است که از شیره جان ما و رفقایی که خونشان بر زمین ریخت فرقه به امثال شماها داده که تنها حرفها و کلمات او را قرقره کنید. همان پولهایی که همین الان فرقه از جداشدگان به ناحق میگیرد و کمک هزینه حق پناهندگی شان را به زور میگیرد تا جیب امثال شماها را پر نماید تا هر از گاهی بیاینه ای صادر کنید و خوراک دستگاه دیپلماسی فرقه رجوی نمائید.

و البته این نیز بگذرد. همچون فراز و نشیبهای این سالیان زیاد بوده است. ولی مطمئن باشید با افشاگری و بیان واقعیات نخواهیم گذاشت از قول و زبان ما چرندیات فرقه را باز نشخوار کنید. فرقه ای که تاب تحمل حتی یک مخالف یا منتقد را ندارد و آنچنان در حضیض ذلت قرار داد که تا کسی حرف می زند به کشف مزدور نائل میشود، و واقعا همه دنیا یکی پس از دیگری مزدور شده اند.

خوب اگر اینقدر شما پاک و منزه هستید، پس این ۵۰ سال چکار کردید؟ چرا جناب رهبر از ترس پاسخگویی مخفی شده است؟ غیر از اینکه در حماقت مطلق نمی خواهید قبول کنید که تنها یک نیروی واپس گرا و ارتجاعی هستید. اما مستمر در تلاش برای بزک کردن چهره خودتان با رنگ های صلح و حقوق بشر می باشید.

خاطرات الف. دال ( تیرانا – آلبانی)

توضیح : سالها قبل شبکه تلویزیونی الجزیره انگلیسی مستندی با عنوان “فرقه بقلمون صفت   Cult of the Chameleon” پخش نمود که به ویژگی رنگ عوض کردن فرقه رجوی بسته به شرایط و زمان و مکان پرداخت.


همچنین یک مقام بازنشسته سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در جریان تهیه یک مستند به رادیو بی بی سی گفته بود که در تمام طول خدمتش سازمانی به ملونی مجاهدین خلق ندیده است.  

بنیاد خانواده سحر
انتهای پیام

 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=9339