زندان ها و شکنجه گاههای
سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی)
در عراق – قسمت اول
سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی) همیشه ادعا داشته و دارد که انقلابی ترین و مترقی ترین سازمان موجود در زمان خود در روی کره زمین می باشد! و در نوک پیکان تکامل قرار دارد! و تمامی اعضای آن داوطلبانه و جان برکف (بدون حقوق و مزایایی) به آن پیوسته اند. در دنیای فرنگ هم مریم قجر عضدانلو و دیگر عوامل اجاره ای خارجی یا ایرانی این فرقه از صبح تا شب داستان حقوق بشر را در بوق و کرنا می کنند؟! و از دماغ کسی در ایران و حتی در سوریه خون بیاید شروع به هوچی گری کرده و فریاد واحقوق بشر سر می دهند ولی آیا اجازه می دهند کسی صحبت از واقعیت وجود زندان و شکنجه و داغ و درفش و قتلهای پنهانی مخالفان در درون تشکیلات فرقه به میان بیاورد؟.
در این سلسله مقالات تا آنجائی که امکان داشته باشد با فاکت و نمونه می خواهم به ماجرای زندان ها وشکنجه گاه های درون فرقه رجوی بپردازم. در این رابطه از تمامی دوستانی هم که در این سیاه چالهای رجوی بودند واز این فرقه در این رابطه مصائبی کشیده اند درخواست دارم برای بیشتر روشن شدن این جنایات همکاری کنند.
مسعود رجوی در نشست جمعبندی عملیات فروغ جاویدان(سال ۱۳۶۷) با حضور مریم قجر عضدانلو، مهدی ابریشمچی، محمد سید المحدثین، ابوالقاسم رضائی و بسیاری از فرماندهان ارشد مجاهدین گفت: «بله زندان داریم و خواهیم داشت و این مسأله به کسی مربوط نیست». این جمله یک بار دیگر در سال ۱۳۷۱ شمسی پس از عملیات موسوم به مروارید و در حضور مریم قجر و فرماندهان و اعضای مجاهدین توسط مسعود رجوی تکرار شد. رجوی در همان جلسه که به نشست جمعبندی عملیات مروارید معروف است کینه خود را نسبت به افشاگری های اعضای جداشده نشان داده و حکم تاریخی خود را در برابر تمامی اعضای مجاهدین نسبت به افراد جداشده صادر کرد: «از رهبر عقیدتی و فرماندهی کل ارتش آزادیبخش به اعضای مجاهدین: اگر در برابر رژیم جمهوری اسلامی پیروز شدیم که خود دانیم چه خواهیم کرد با خائنین و افرادی که تحت عنوان عضو جداشده به شما پشت کردند. شاید ببخشاییم شاید نه! و اگر شکست خوردیم! فرمان می دهم در هر کجای دنیا باشید بروید، بجویید و پیدا کنید تک به تک خائنین را و آنها را به سزای اعمالشان برسانید. اگر اسلحه و نارنجک هم نداشتید با چنگ و ناخن و دندان هم که شده سینه اش را بشکافید یا دستتان را دور گلویشان کرده و آنها را خفه کنید (اینجا رجوی دستش را دور گلوی خود کرد و گفت اینجوری!)… از زندان هم نترسید، زندان های اروپا برای شما هتل است. اعدام که ندارند. مدتی می مانید و بعد آزاد می شوید».
مشابه این پاراگراف فرامین دیگری در سال های ۱۳۸۹،۱۳۸۸،۱۳۸۵،۱۳۸۳،۱۳۸۰،۱۳۷۶،۱۳۷۴،۱۳۷۳،۱۳۶۸، شمسی نسبت به افراد جداشده و معترض توسط مسعود رجوی صادر شده است. خلاصه و یاد آوری فرامین تهدیدآمیز در جدید ترین نوار ویدئویی مسعود رجوی تحت عنوان «جنگ صد برابر، عزم حداکثر» به تاریخ ۱۴ آذر ۱۳۸۹ شمسی با صدای خود او وجود دارد که می گوید؛
«دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. قبلا هم گفتیم اگر عمر خودمون هم کفاف نداد وصیت میکنیم و وصیت می کنم… در این مورد با احدی شوخی نداریم. قیمتش رو می دونیم، دادیم و باز هم خواهیم داد».
مسعود رجوی در آخرین سخنرانی در ابان ۱۳۹۳ تحت عنوان چراع خاموش مجدد در این سخنرانی حکم اعدا افراد جداشده را صادر میکند ؟؟
الف : زندان های فرقه رجوی در کردستان عراق
۱) زندان منصوری: در پایگاه منصوری ، واقع در روستای کریزک – استان سلیمانیه عراق اولین زندان فرقه در منطقه بود که از سال ۱۳۶۲ دایر شد و مربوط به بخش اطلاعات وعملیات بود که مسئول و فرمانده آن بخش مهدی افتخاری بود. در اواخر سال ۱۳۶۳ با انتصاب مریم قجر به عنوان همردیف مسئول اول که اعتراضات درون تشکیلاتی بالاگرفته بود به دستور شخص مسعود رجوی معترضین را برای زهر چشم گرفتن زندانی کردند که پایگاه منصوری بجز یک بخش کوچک که برای پرسنل نگهبان و بازجو ها بود تمام ساختمان های زیر تبدیل به زندان شدند: نصف ساختمان آ ، تمام ساختمان ب ، تمام ساختمان س ، و ساختمان د . سه بار به این دخمه گذر من افتاد . یک بار برای کار تأسیساتی که در داخل زندان می خواستند انجام بدهند. یک بار برای کنجکاوی در رابطه با زندان یعنی موضوعی که نمی بایست به آن نزدیک می شدم. بار سوم موقع آمدن ملکه خانم مریم قجر عضدانلو که آن موقع به پست همردیفی مسئول اول فرقه منصوب شده بود. پس از آنکه در زمستان ۱۳۶۳ مریم قجر در پاریس و قبل از آمدن به عراق به عنوان همردیف مسئول اول یعنی مسعود رجوی معرفی شد در فرقه اعتراضات و مخالفت به صورت زمزمه در محفل های چند نفره صورت می گرفت. وقتی دیدند این مخالفت ها به صورت یک جریان درآمده نشست های مختلف برگزار کردند . نشست ها اثری بر جریان راه افتاده نگذاشت بنابراین از اوایل اسفند ماه آن سال شروع به زندانی کردن افراد مخالف و معترض کردند.
۲) زندان مقدم: پایگاه مقدم، واقع در روستای ماوت – استان سلیمانیه در شمال عراق بود . ساختمان های آ و س زندان عمومی بودند و ساختمان ب محل دادگاه بود. در این دادگاه حدود ۱۰۰۰ نفر را محاکمه کردند که در این بین چند نفری هم کشته شدند و کسی خبردار نشد چه بلایی سر آنها آورده شد و چگونه آنها را سر به نیست کردند. بعد از تابستان ۱۳۶۴ که کار دادگاهی کردن این مرحله از اعضای معترض به پایان رسید ۴ مجموعه واحد کنار ساختمان س به عنوان زندان تا اواخر سال ۱۳۶۴ باقی ماند که تعدادی از اعضا در آن واحد زندانی بودند که مسئولیت این زندان با مهدی افتخاری فرمانده وقت اطلاعات وعملیات بود.
۳) زندان جزئی: درون شهر سلیمانیه در کردستان عراق بود. رئیس این زندان سید محمد سادات دربندی معروف به کاک عادل بود. این زندان از سال ۱۳۶۱ محل سر پل پایگاههای فرقه در کردستان ایران و کردستان عراق بود ولی در سال ۱۳۶۵ تبدیل به زندان اسرای جنگی فرقه رجوی شد.
۴) زندان دبس: پایگاه عسکری زاده، در کیلومتر ۲۰ از کرکوک به سمت پالایشگاه نفت عراق واقع بود. در سال ۱۳۶۶ راه اندازی شد و مدتی بعد از جمع شدن زندان جزئی در شهر سلیمانیه اسیران به این زندان انتقال داده شدند.
این زندان از سال ۱۳۶۹ تبدیل به زندان اعضای معترض فرقه شد. پس از حمله صدام حسین به کویت و شورش کردها این زندان جمع شد.
ب: زندانهای فرقۀ رجوی در بغداد و حومۀ آن
۱) زندان طبقۀ چهارم پایگاه جلال زاده در وسط بغداد (از مجموعه ساختمانهای قرارگاه محسن بین میدان اندلس و میدان فردوس) که به زنان و مردان جدا شده در آغاز دهۀ ۷۰ اختصاص داشت و هیچکس حق تماس با آنان و آنان نیز حق تماس با افراد تشکیلات را نداشتند. غذای این افراد درست مانند افراد زندانی جلوی در اتاقهایشان گذاشته می شد تا خودشان بردارند و با آورندۀ غذا تماس و صحبت نداشته باشند.
۲) زندان پایگاه معصومی در همان مجموعۀ فوق در وسط بغداد که در سال ۷۰۰ به زنان و مردانی متأهل اختصاص داشت که حاضر به طلاق و جدایی از هم نشده و در نتیجه از تشکیلات بیرون رفته بودند. این افراد کاملا بایکوت بوده و کسی حق تماس و صحبت با آنان را نداشت و در صورت حتی سلام دادن کسی به آنها یا گرفتن جواب سلام آنان در محوطۀ پایگاه به شدت مورد مؤاخذه قرار می گرفت.
۳) طبقۀ آخر پایگاه ازهدی در مجموعۀ فوق در اوائل دهۀ هفتاد.
۴) زندان پایگاه طباطبائی در مجموعۀ فوق در اوائل دهۀ هفتاد.
۵) طبقۀ آخر پایگاه بقائی که علی زرکش جانشین سابق مسعود رجوی در فرماندهی عملیات داخل و محکوم به اعدام توسط شخص رجوی به علت مخالفتهایش با سیاستهای او در آن زندانی بود. یادآوری می شود که علی زرکش که در عملیات فروغ در تابستان سال ۶۷ کشته شد خودش در سال ۱۳۶۴ مسئول کل زندان ها در قرارگاههای فرقۀ رجوی در منطقۀ مرزی عراق بود ولی سرانجام خود وی بعد از سالیان در پایگاه بقائی زندانی شده بود.
۶) زندان باقر زاده واقع در قرارگاه باقرزاده: در منطقه ابوغریب واقع در غرب بغداد بر سر راه اردن بود. این زندان درسمت جنوب غربی قرارگاه مذکور یعنی آخرین مجموعه موسوم به قلعه بعد از محل پارکینیک ها قرار داشت….. ا
ادامه دارد
***