علیرضا جعفرزاده، یکی از مزدوران حلقهبهگوش تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق است که سوابق ننگینی در خیانت به ایران را در کارنامه خود دارد.

او متولد مشهد است و دانشجوی رشته مهندسی بود. در دهه ۶۰ همراه با خواهر و با هزینه خانوادهاش برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. در آنجا توسط انجمنهای حامی این تشکیلات تروریستی جذب منافقین شد و از آن زمان مزدور و برده این تشکیلات منفور و مزدور است.
جعفرزاده در تشکیلات، با مهرهای دیگر از این گروه به نام رباب صادقپور ازدواج کرد که در سال ۱۳۷۰ به دستور تشکیلاتی از هم جدا شدند. او تا قبل از اینکه زنان، فرمانده شوند و تا سال ۱۳۷۲ در رأس انجمن آمریکا بود. وی به دلیل سابقه حضور در آمریکا، بعدها مجری اصلی برنامههای این تشکیلات در آنجا شد.
این تشکیلات تروریستی با کمک عوامل شبکههای جاسوسی سعی کرد او را با صرف هزینه و پولهای کلان، عضو شبکه فاکس نیوز کند. این مزدور در ابتدا عضویت خود در سازمان را انکار میکرد اما بعدها با افشای نامههای تشکیلاتی او مبنی بر درخواست خودسوزی و عکسهایی با لباس فرم نظامی در عراق، دروغهایش افشا شد.
جعفرزاده به دلیل تسلط به زبان و سابقه سکونت در آمریکا، یکی از اعضای ثابت در آنجا بود که هر سال یکی دو ماه او را به کمپ اشرف فرا میخواندند تا ضمن تکمیل آموزشهای مزدوری و تشکیلاتی، از سرسپردگیاش اطمینان حاصل کرده و دوباره او را به سر کارش برگردانند.
افراد خارجنشین این تشکیلات اغلب شرایط کمپ اشرف را تحمل نمیکردند چرا که همواره در خارج دارای امکانات و آزادیهای بیشتری بودند. علیرضا جعفرزاده هم کمتر از یک سال در مراکز نظامی کمپ اشرف، فرمانده دسته نظامی بود و به دلیل ترس از اینکه «به هم نریزد» و امکان استفاده از موقعیت و سابقهاش را از دست بدهند، به دستور رجوی مجدداً به آمریکا فرستاده شد.
او هماکنون که عضو قدیمی این تشکیلات است، با سمت پوشالی نماینده شورا در آمریکا کار میکند. جعفرزاده به همراه سونا صمصامی، بازیگردانی شوهای ننگین به اصطلاح «افشای اطلاعات هستهای ایران» را انجام میدهند.
یکی دیگر از کارهای جعفرزاده، فریب و جذب نیروهای جوان از میان پناهندگان در کشور آمریکا است. آرش صامتیپور و الهام کیامنش نمونههایی هستند که در دهه ۸۰ همراه با افراد فریبخورده دیگری به عراق فرستاده شدند. آرش صامتیپور پس از آموزشهای تروریستی، در سمت تیمهای عملیاتی به ایران اعزام شد. او طبق مصاحبههای خودش، آنقدر مغزشویی شده بود که در هنگام دستگیری اقدام به خودکشی با انفجار نارنجک همراهش کرد که منجر به قطع دستش شد. او بعدها پس از جدایی از منافقین و آشنایی با دنیای بیرون، کمکم متوجه اسارت فکری و نقشههای آنان شد و به جهان آزاد بازگشت.
به جز آرش صامتیپور، افراد زیادی در تور علیرضا جعفرزاده و سونا صمصامی در آمریکا افتادند که آنها را به کمپ اشرف میفرستادند و زندگی و آینده خود و خانوادهشان را تیره و تار میکردند.
علیرضا جعفرزاده برای جذب عناصر جدید در این تشکیلات، از کثیفترین روشها استفاده میکند. گفته میشود که وی برای به دام انداختن افراد، از دختران جوان به عنوان طعمه جنسی استفاده میکند و در یک مورد در سال ۱۳۶۷ برای عملیات مرصاد موفق شد بیش از ۱۰۰ نفر را فریب داده و به عراق بفرستد که اکثر این افراد در عملیات مرصاد کشته شدند.
به دستور رجوی، به افرادی که به عراق منتقل میکردند به دروغ میگفتند برای شش ماه و یک دوره کوتاه آموزشی به عراق میروید، اما آنها پس از انتقال به عراق در تله میافتادند و راه بازگشتی نداشتند. اغلب آنقدر آنها را در عراق و کمپ نگه میداشتند تا برگههای پاسپورت و پناهندگیشان از بین برود و مدارک قانونی برای بازگشت نداشته باشند.
جعفرزاده امروز برای اهداف جنگ تبلیغاتی، ایرانهراسی و سیاهنمایی، با لابیهای گسترده و صرف هزینههای فراوان، تلاش میکند حمایت سیاستمداران آمریکایی را برای این تشکیلات خائن جلب نماید. به همین ترتیب در یک دهه گذشته با همنوایی رسانههای بیگانه علیه ایران، علیرضا جعفرزاده با کمک خبرنگاران فاسد، مطالب مورد نظر منافقین را منتشر میکند. این اعمال رایگان نیست و اغلب با پرداخت رشوه و هزینههای گزاف انجام میشود. مریم قجر عضدانلو، عجوزه هزار شوهر در برخی نشستها اعتراف کرده که انتشار یک مطلب یکصفحهای در واشنگتن پست یا نیویورک تایمز گاه تا ده هزار دلار برای ما هزینه دارد. جعفرزاده به غیر از این، به عنوان رابط تشکیلات با عوامل سیا و موساد در آمریکا فعالیت دارد.
انتهای پیام