دو بازمانده تاریخی به نام سلطنت طلبانِ پادشاهباز و فرقه مجاهدینِ سیانورباز مدتی است در گوشهای از جهان که نه به ایران وصل است و نه به عقل، مشغول مسابقهای جذاب با عنوان «چه کسی در لیست سیاه جای میگرد و حذف می شود؟» هستند.

به گزارش فراق، شاه بازها تلاش دارند تا اروپا و آمریکا را قانع کنند که مجاهدین خلق یا به قول خودشان چپولها را در فهرست گروههای تروریستی اروپا و آمریکا جا دهند. اما در مقابل مجاهدین هم که سالهاست «تروریست بودن» را بخشی از هویت خود میدانند، دادشان به آسمان رسیده که ما از صدام هم تروریستتر بودیم، چرا باید جایگاهمان را به این بچه شاه بدهیم؟!
سلطنت طلبان که گویا هنوز نفهمیدند «استقلال» یعنی چه (یا شاید فکر میکنند اسم یک آبجوست!)، این روزها مشغول مسابقه بازکردن درب بطری با ریاضیدانِ سابقِ خاندان پهلوی هستند. سوال اصلی اینجاست: اگر شاهزاده موردنظر حتی نمیتواند درب یک آب معدنی را باز کند، چطور میخواهد در پادشاهی به روی هواداران خود را باز کند؟! اینان که زمانی با چرخ دستی آمریکا به قدرت رسیدند، امروز حتی توانایی سازماندهی یک مهمانی تولد در لس آنجلس را هم ندارند. ربع پهلوی انگار یادش رفته که پدرش وقتی صدای واقعی مردم ایران با یک «انقلاب» بلند شد به قهقرا رفت!
اما قهرمان دیگر این درام، فرقه سیانوربازان هستند که بعد از سالها همکاری با صدام حسین، حالا در حسرتِ روزهای اوجشان، به دامان امپریالیسم پناه بردند. مسعود رجوی که زمانی ادعا میکرد «ایران را آزاد میکند»، حالا حتی جرات ندارد از سوراخ موشش بیرون بیاید تا مبادا کسی بپرسد: «جناب رجوی، شما که در جنگ، پشت تانکهای صدام سنگر گرفته بودید، امروز پشت چه چیزی سنگر گرفتی؟».
اما دو پیام به این نخالهها؛ سلطنت طلبان شاهباز، یادمان نرفته که چگونه پدرِ همین چاهزاده، با کاپیتولاسیون، ایران را مستعمره آمریکا کرد، چه فلاکتهایی بر سر مردم عادی آورد و چگونه در سال ۵۷، با چمدانهای دلار و عتیقهجات دولتی از کشور گریخت.
مجاهدینِ سیانور باز، فراموش نکردیم که در جنگ تحمیلی علیه میهن، به جای مبارزه با صدام، برای او پروتکل حمله به کشور نوشتید و در به شهادت رساندن عزیزترین افراد این ملت پیش قدم بودید.
امروز رقابت این دو گروه، شبیه مسابقهای است بین دو لاکپشت فسیل که هر دو ادعا دارند قهرمان «دوی ماراتن» هستند! سلطنت طلبان با نوستالژیِ کاخ و کاباره، و مجاهدین با عکس های فتوشاپ شده «ارتش آزادیبخش»، می خواهند به هم ثابت کنند که «آلترناتیو» هستند.
اما حقیقت این است: این رقابتِ شاهبازها و سیانوربازها بیشتر شبیه یک شوی کمدی سیاه است که در آن، هر دو طرف آنقدر مشغول گِل آلود کردن دیگری هستند که فراموش کردهاند مردم ایران، نه سلطنت را میخواهند، نه فرقهای که روزی با دشمن متجاوز همدست شد. چاهزاده اگر راست میگوید، اول درب بطریِ مشکلات خانوادگی خودش در لس آنجلس را باز کند، و رجوی هم اگر مرد میدان است، از سوراخ موش بیرون بیاید و جوابگوی جنایتهایش باشد! اما حتما هیچکدام جرأت این کار را ندارند… چون میدانند مردم ایران، نه لعنت به گذشته را فراموش کردند، نه فریاد «مرگ بر خیانتکار» را بلکه حتی دندان شکستن را نیز بسیار پرقدرت بلد شدند.
انتهای پیام