مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (۲۳)
از میان مؤمنان مردانیاند که به آنچه با خدا عهد بستند، صادقانه وفا کردند. برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی دیگر در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] عوض نکردند. (سورۀ مبارکۀ احزاب – آیۀ شریفۀ ۲۳)
خبر حزنانگیز و غمگین ترور سید حسن نصرالله همه مشتاقان راه آزادی را آزرده و به شدت رنجاند؛ مجاهدی که بیش از ۳۰ سال از عمر خود را در راه آزادی مردم لبنان و مردم مظلوم فلسطین اشغالی گذراند و نشان داد که یک رهبر واقعی و همیشه در صحنه بود.
سرکردۀ فرقۀ تروریستی رجوی از روی حسادت و حقارت همیشه به این انسان شریف و آزاده میتاخت و او را سرزنش میکرد که مخفی شده یا حتی میگفت که به ایران گریخته و در تهران زندگی میکند.
رجوی میدید که این مبارز نستوه همواره در خط مقدم جبهه حضور دارد و باعث روحیه رزمندگان آزادی میشود، همواره به او کینه و حسد میورزید. زیرا حضور او در خط مقدم جنگ نشان میداد که کسی که مدعی رهبری است، باید جلوتر از همه باشد و نه عقبتر از همه!
در تمامی مدتی که در قرارگاه اشرف درگیریهایی وجود داشت، هیچگاه کسی ندید که رجوی بیاید و خودی نشان بدهد و از موضع رهبری خود دفاع کند. بلکه برعکس، او همیشه در تمامی صحنهها غایب بود و فقط نطق قبل از دستور میداد.
مسعود رجوی همواره دم از نترس بودن و شجاعت خود میزد، ولی تاکنون کسی ندید که او ولو برای چند ثانیه جلو آمده و حتی وضعیت روحی و روانی نیروهایش را بیازماید. او هرگز چنین ریسکی به جان نخرید، زیرا منتظر بود که مفت و مجانی همه چیز را کسب کند.
از همینجا به ارواح طیبۀ شهدای راه آزادی، بهویژه بزرگ مرد جبهه مقاومت، سید حسن نصرالله، درود فرستاده و برایشان از خداوند باری تعالی و منان رحمت و مغفرت ابدی و ازلی خواهانیم.
بخشعلی علیزاده
انتهای پیام