آلان محمدی، یکی از کودک سربازان به زور کشانده شده به اشرف بود که در سال ۸۰ و در حالی که ۱۶ سال بیشتر نداشت، به طرز دردناکی با شلیک گلوله به مغزش خودکشی کرد.
به گزارش فراق، سال ۱۳۸۰، یک اتفاق دلخراش در فرقه تروریستی رجوی رخ داد که قلب همه را به درد آورد. آلان محمدی، دخترک ۱۶ سالهای بود که پدر و مادرش در اشرف بودند و او از کودکی در آوارگی و دربهدری به سر میبرد.
وی در دوران کودکی، نزد مادرش در کمپ اشرف زندگی میکرد اما در سال ۱۳۷۰، به هنگام جداکردن فرزندان از پدر و مادرهایشان و فرستادن آنها به کشورهای خارجی، او نیز به همراه کودکان ۴-۵ ساله به کشورهای خارجی اعزام شد.
حوالی سالهای ۷۶ تا ۷۷، سران فرقه رجوی به دنبال جذب نیرو و افزایش اعضا بودند و به فکر بازگرداندن کودکان افتادند. این کودکان کمی بزرگتر و به عنوان یکی از راههای جذب نیرو برای سازمان تبدیل شده بودند. در نهایت با حقه و فریب، برخی از این کودکان را به کمپ اشرف آوردند. تعدادی از آنان از همان ابتدا متوجه محدودیتهای خفقانآور تشکیلات شدند و تحمل فضای موجود را نداشتند.
آلان محمدی یکی از این کودکان بود که از همان روزهای اول بنای مخالفت را به ساختار فرقه گذاشته بود. آلان نمیتوانست با فضای سخت و سنگین تشکیلات فرقهای کنار بیاید و به طور مستمر مشکلات زیادی با سران فرقه داشت. او قبول کرده بود که فقط برای مدتی کوتاهی (۶ ماه) به عراق برود و پس از دیدار با خانواده و گذراندن یک دوره کوتاه، مجدد به خارج عراق برود اما او نمیدانست که قدم در راهی بیبرگشت گذاشته و دیگر اجازه بازگشت به وی داده نمیشود.
او یکی از افراد ناراضی و به شدت زیر کنترل در تشکیلات بود و برخوردهای زیادی با او میشد. آلان با سختی فضای تشکیلات را تحمل میکرد و علی رغم اینکه کمتر از ۱۸ سال سن داشت، او را در یگانهای نظامی سازماندهی کرده بودند. اکثر زمانها هم سلاحهای پر از فشنگ در اختیار این کودکان بود و سرانجام در سال ۸۰ و در حالی که آلان ۱۶ سال بیشتر نداشت، به طرز دردناک و مرموزی با شلیک گلوله به مغزش به زندگی خود پایان داد.
فرقه رجوی سراسیمه اعلام کرد که وی در حال بازی با سلاح مسلح بود و به علت شلیک ناخواسته کشته شده است.
یکی از اعضای جداشده فرقه رجوی درباره او نوشته است: آلان محمدی دختری ۱۷ ساله با آرزوهای بسیار زیاد بود که در تشکیلات به جهت سرکوب فرقه ای سازمان تحت این عنوان که چرا موقع حرف زدن با فلان پسر جوان کمی تبسم بر لبت بود و هدفت از این کار چه بود، سر پست نگهبانی بر اثر شدت فشارهای روحی و روانی به خود شلیک کرد.
فرقه تروریستی رجوی از افشای سرگذشت این کودکان وحشت دارد که با وعده دیدار با خانواده به اشرف کشانده و به این گونه سرنوشت های دردناک دچار شدند.
انتهای پیام