«مگر مردم ما چه کردهاند که علیرغم صدمات و لطمات فراوانی که از این تروریستها دیدند همچنان شاهد حمایت غرب از آنها باشند؟»
به گزارش فراق، فرقه تروریستی رجوی که در اغتشاشات سال گذشته نیز تلاش کرد نقشی فعال داشته باشد اما در ماههای گذشته با اقدام دولت آلبانی و ورود به مقر این فرقه از یکسو و عدم قبول مسئولیت این فرقه از سوی دیگر کشورها برای حمایت از این مجموعه جنایتکار از سوی دیگر در اوج ذلت و خفت بیش از قبل قرار گرفته است.
«ساعت ۳ بامداد دوشنبه، یک عدد نارنجک توسط افراد ناشناس به سمت کابین پاسداران انقلاب اسلامی و اعضای بسیج مستضعفین اراک مستقر در میدان امام خمینی(ره) این شهر و در محل دروازه ورودی جنوبی اراک، پرتاب شد که در نتیجه آن قسمت جلویی کابین منفجرشد. در این واقعه یک پاسدار بنام محمود مرادی و یک عنصر بسیج مستضعفین بنام اسماعیل غلامی مجروح شدند که بلافاصله به بیمارستان قدس اراک انتقال یافتند و بستری شدند، در این رابطه تاکنون کسی بازداشت نشده است.» این گزارشی است که روزنامه اطلاعات روز چهارشنبه دهم تیرماه سال ۱۳۶۰ در صفحه ۱۶ شماره ۱۶۴۶۵ خود با عنوان «انفجار در کیوسک سپاه در میدان امام و مجروح شدن برادر بسیجی اسماعیل غلامی و پاسدار محمود مرادی» منتشر کرد، البته مشخص شد کمی بعد عامل این اقدام تروریستی فرقه رجوی بوده است.
به گزارش فراق، پس از ۴۲ سال از حادثه تروریستی در اراک، درحالی خبرنگاران خبرگزاری تسنیم استان مرکزی برای مصاحبه میزبان « اسماعیل غلامی» از جانبازان بسیجی و پاسدار هستند که فرقه تروریستی رجوی که در دهه ۶۰ بارها اقدام به ترورهای کور کرده و فرزندان مطلوم این کشور و مردم بیگناه را به خاک و خون کشیده، امروز در اوج ذلت قرار دارد.
مشروح گفتوگوی تفصیلی این خبرگزاری با «اسماعیل غلامی» از جانبازان ترور در زیر میآید:
آقای غلامی؛ برای شروع صحبت از دهه شصت و ترورهایی که از سوی فرقه تروریستی رجوی در این دهه انجام شد برای ما بگویید.
من ابتدا مقدمه کوتاهی درباره انقلاب اسلامی ایران عرض میکنم. با وقوع انقلاب اسلامی ایران اتفاقات عجیبی در سطح جهان شکل گرفت؛ ازجمله اینکه دو ابر قدرت شرق و غرب به راحتی داشتند ملتهای مظلوم جهان را لگدمال میکردند و خون آنها را میمکیدند. اما انقلاب اسلامی ایران آمد و گفت نه، من (ایران) میخواهم مستقل باشم و استقلال و آزادی داشته باشم و خود مردم نوع حکومت را انتخاب کنند. این اتفاق به یاری مردم و رهبری حضرت امام خمینی (ره) محقق شد و به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ منتهی شد.
هنوز دستگاههای دولتی که کنار رفتهاند برای ارائه خدمت به مردم جایگزین نشدهاند. مردم در تکاپوی شور و نشاط پیروزی انقلاب هستند که یک حکومت ستمشاهی را سرنگون و یک حکومت مردمی را جایگزین کردهاند در میان همین حلاوت شادی پیروزی انقلاب، اتفاقات کردستان رخ میدهد که این اتفاق تا جنگ تحمیلی ادامهدار میشود. همین طور در خوزستان و سیستان از این دست اتفاقات داریم.
در واقع بعد از پیروزی انقلاب تا ۳۱ شهریور ماه ۵۹ از این قبیل اتفاقات ما در سطح کشور بسیار تجربه میکنیم که عمده این رخدادها در کردستان، آذربایجان غربی و بخشهایی از کرمانشاه است که آن وضعیت پاوه، سردشت و بانه است. اتفاقات ناهنجاری که توسط گروهکهای ضد انقلاب در آنجا شکل گرفت، نیاز هست جنایت گروهکهای ضد انقلاب به درستی و شفاف برای مردم بازگو شود.
با شروع جنگ تحمیلی، تقریبا ۱۲۰۰ کیلومتر از مرزهای جمهوری اسلامی ایران مورد تهاجم دشمن بعثی قرار گرفت و از طرف دیگر ما در جبهه خودی هنوز درگیر کومله، دموکرات، رستاخیز و منافقین در کردستان بودیم.
ما در این برهه حساس هم باید جبهه کردستان را تأمین میکردیم، هم سراسر مرز کشور با عراق را تامین میکردیم. با توجه به وضعیت نامطلوبی که ما در اوایل جنگ داشتیم و از آمادگی لازم برای مقابله با دشمن برخوردار نبودیم. از نظر دفاعی در سطح پایینی بودیم، اما مردم ما با چنگ و دندان توانستند دشمن را در خیلی جاها متوقف کنند.
در ادامه دولت با انتصاب شهید دکتر رجایی به عنوان نخست وزیر مخالفت کرد اما با حمایت قاطع مجلس ایشان به سمت نخستوزیری منصوب شدند. این اختلافات به حدی شدت گرفت که در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۵۹، بنی صدر در دانشگاه تهران طی یک سخنرانی مواضع خود را اعلام کرد و پیوند سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) با دولت بنی صدر شکل گرفت که این ارتباط و پیوند نهایتاً به صدور رأی عدم اعتماد مجلس به بنی صدر بعنوان رئیس جمهور در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ شد. با این رخداد، بلافاصله رجوی ها در ۳۰ خردادماه بر علیه تمامیت ایران اسلامی اعلام جنگ مسلحانه کردند.
اولین اقدام تروریستی، سوءقصد به جان رهبر انقلاب حضرت آیتالله خامنهای بود که در ۶ تیرماه سال ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر تهران این اتفاق افتاد. بلافاصله پس از آن و در تاریخ ۷ تیرماه با انفجار دفتر جزب جمهوری اسلامی ایران، در محله سرچشم تهران ۷۲ نفر از یاران انقلاب اعم از نمایندگاه مجلس، وزرا و شهید دکتر بهشتی رییس قوه قضائیه توسط منافقین کوردل به شهادت رسیدند.
پس از آنها شهیدان رجایی و باهنر را در دفتر ریاست جمهوری ترور کردند. برنامه رجوی این بود که ارکان نظام را ترور کنند و تا پاییز بر جمهوری اسلامی ایران مسلط شوند که این نگاه نگاه بسیار غلطی بود، علیرغم تمام دشمنیها و دسیسه ها، بالغ بر ۴۴ سال از عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران میگذرد و ایران اسلامی در مسیر پیشرفت است اما آنها به وضعیتی که اخبار آن را رسانه ها مشاهده می کنید، گرفتار شدهاند.
با اعلام جنگ مسلحانه رجوی علیه مردم ایران، آنها به هیچکس رحم نکردند و از رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، مردم عادی و حتی کودکان و خردسالان بین کشتهشدگان عملیات های تروریستی فرقه رجوی هستند.
در شهر اراک وضعیت این رفتار تروریستی و ترورهای کور چطور بود؟ درباره وضعیت شهر اراک در دهه ۶۰ و اقدامات این فرقه تروریستی بگویید؟
در همین شهر اراک، برای اینکه صدای اعتراض مردم را بلند کنند، عوامل فرقه رجوی، شبانه در قفل مغازه چسب میریختند تا کسبه نتوانند مغازههای خود را باز کنند تا منجر به اعتراض و نارضایتی مردم شود.
این رویکرد و طرح و نقشهای است که دشمنان نظام حتی از آن در اغتشاشات سال گذشته نیز از آن استفاده میکردند و بازاریان را به تعطیلی صنوف دعوت می کردند.
پس از اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین در خردادماه سال ۱۳۶۰، پاتوق منافقین از میدان شهدای فعلی تا جلوی هلالاحمر بود، آنجا یک مقر داشتند، منزل آقای توکلی نامی روبروی هلال احمر بود که در واقع محل تجمع اعضای فرقه رجوی و هواداران آنها بود، اعضای سازمان در اراک، همه مردم عادی را مورد ضرب و جرح قرار می دادند و به کسی رحم نمی کردند، بعضی را به شدت زخمی می کردند.
درباره حادثه تروریستی که مجاهدین برای شما رقم زدند و منجر به جانبازی شما شد بفرمایید؟
با توجه به شروع جنگ تحمیلی شهید آنجفی حلقههایی را برای حفاظت از مردم و برقراری امنیت در سطح شهر ایجاد کرده بودند، یکی از این حلقهها در محل میدان امام خمینی(ره) قرار داشت که شبها ما خودروهای عبوری را بازرسی میکردیم تا حداقلها درباره امنیت شهر رعایت شود.
روی همین حساب با تعدادی از دوستان در محل میدان امام خمینی(ره) حضور داشتیم، نیمه شب بود که من از داخل کیوسک مستقر در میدان امام خمینی(ره) -میدان انقلاب فعلی- بیرون آمدم که با پرتاب نارنجک منافقین من از ناحیه چشم، مرحوم محمود مرادی از ناحیه کتف، آقای اعلاء ثامنی از ناحیه بینی و آقای محسن کریمی از ناحیه بازو مجروح شدیم.
در واقع ترکش نارنجک به آنها اصابت کرد و من بر اثر انفجار نارنجک، چشمم از حدقه بیرون آمد که ما را سریعاً به بیمارستان قدس منتقل کردند که آنجا نتوانستند من را درمان کنند و سپس به بیمارستان فارابی اعزام شدم و حدود یک و نیم ماه در بیمارستان بستری بودم که متأسفانه پزشکان از درمان من عاجز شدند و نتوانستند برای من کاری کنند که با نظر شورای پزشکی اعزام به خارج هم در درمان من اثرگذار نبود و نهایتا این اتفاق منجر به تخلیه کامل چشم من شد. بنابراین از ۸ تیرماه سال ۱۳۶۰ بر اثر عملیات منافقین یک چشم خود را از دست دادم.
در سایر نقاط کشور هم در آن ایام و همزمان با حادثه تروریستی در میدان امام خمینی(ره) اراک، از سوی مزدوران رجوی اتفاق یا اتفاقات دیگری هم افتاد؟
آن شب علاوه بر این حمله در برخی دیگر از اماکن شهر نیز انفجارهایی رخ داده بود و ترورهایی هم صورت گرفته بود و افراد انقلابی و سرشناس شهر مورد حمله قرار گرفته بودند که حوادث آن روزها در قالب گزارش دیگری در حال تهیه است. اهمیت بازگو کردن این اتفاقات برای آگاهی و اطلاع نسل های بعد از انقلاب به خصوص نسل های دهه ۷۰ تا ۹۰ است.
باید تمام آنچه این فرقه تروریستی و نیروهای جنایت کار آنها علیه مردم مظلوم ایران کرد به درستی تبیین شود هرچند، متأسفانه در فضای مجازی اتفاقات به نحوی بازگو میشود که جای شهید و جلاد کامل عوض میشود.
علت این رفتار تروریستی چیست؟
علت اینکه مجاهدین تغییر جهت دادند و علیه مردم ایران اعلام جنگ کردند این بود که آنها از دهه ۴۰ که شکل گرفتند توانستند عده زیادی از جوانان را جذب کنند اما با شروع قیامهای مردمی، تغییر استراتژی دادند و با انقلاب زاویه پیدا کردند.
نهایتا پس از پیروزی انقلاب اسلامی مواضع خود را آشکار اعلام کردند و مشخص شد که در خدمت استکبار جهانی و اهداف آنها برای شکست انقلاب و سرنگونی نظام هستند. برای آنها فرقی نداشت وابسته به شوروی باشند یا در خدمت آمریکا باشند.
خوی منافقین، خوی مزدوری و وطن فروشی بود که دوران جنگ تحمیلی هم آنها به کمک صدام رفتند و در واقع کمکهای اطلاعاتی، نظامی و امنیتی به دشمن ما که با آن در جنگ بودیم، میدادند که از جمله آنها می توانیم به عملیات چهل چراغ و عملیات مرصاد اشاره کنیم که در جبهه دشمن بعثی با ما وارد جنگ شدند.
کمکهای اطلاعاتی که من عرض میکنم، اطلاعات مناطقی که پرجمعیت بود را در اختیار دشمن قرار میدادند تا شهرهای ما مورد بمباران دشمن واقع شود. خصوصاً در استانهایی که در واقع درگیر جنگ بودند از جمله همین شهر اراک، بخشهایی از شهر تهران، رجوی ها کمک اطلاعاتی به نیروهای بعثی میدادند. در واقع اوج ترور فیزیکی که منافقین انجام دادند تا اواخر سال ۱۳۶۱ بود اما در شهر اراک خانههای تیمی مجاهدین تا اواخر سال ۱۳۶۱ و نهایتا اوایل سال ۱۳۶۲ جمع شد و دیگر ما چیزی تحت عنوان خانه های تیمی در اراک نداشتیم.
اما آنها در دهههای ۷۰ و ۸۰ هم از پای ننشستند، در دهه ۷۰ شهید عزیزمان شهید صیاد شیرازی را ترور کردند، در یک عملیات تروریستی در مرقد مطهر حضرت امام رضا، تعدادی از هموطنانمان را به شهادت رساندند.
حدود ۲۰ سال است که کشور ما تحت تحریمهای دشمن است، اطلاعات را خود دشمن به دست نیاورده است، اطلاعات را رجوی ها به آنها ارائه دادند و آنها به واسطه اسنادی که منافقین در قالب برنامههای جاسوسی به دست آوردند، ما را در مجامع بینالمللی تحریم کردند تا بلکه به این وسیله ما را زمینگیر کنند. به هر حال این ها گوشه ای از خیانت ها و جنایت هایی است که فرقه رجوی علیه ملت مظلوم ایران روا داشتند.
اکثر ترورهای دانشمندان هسته ای ما به وسیله اطلاعاتی که رجوی ها به دست آوردند و در اختیار رژیم غاصب صهیونیستی قرار دادند، انجام شد یعنی در ترور دانشمندان ما هم با واسطه نقش داشتند.
هدف از این گفتگو با من، به عنوان کسی که به هر حال دچار صدماتی از این گروه تروریستی شد این بود که بدانیم که چرا دشمنان نظام به این گروهک منافق، امکانات، شرایط اسکان و بودجه می دهند و از آنها حمایت می کنند؟ در برههای آنها در لیست گروههای تروریستی قرار میدهند اما بعد از مدتی نام آنها از این لیست خارج میشود؛ چرا؟ مگر مردم ما چه کردهاند که علیرغم صدمات و لطمات فراوانی که از این تروریستها دیدند همچنان شاهد حمایت غرب از آنها باشند؟ چرا علیرغم تمام این جنایات به آنها پناه میدهند و آنها را تحویل دادگاه ایران نمیدهند؟ چرا اینها را مجدداً تجهیز میکنند و به آنها آموزش میدهند؟
از عراق به آلبانی میروند و در پایگاهی در این کشور ساکن می شوند. از پایگاه اشرف در آلبانی کشور ما را آماج حملات سایبری متعدد قرار میدهند، با استفاده از بستر فضای مجازی، در کشور جنگ روانی راه میاندازند، شبهاتی در دین ایجاد میکنند.
حرف ما این است وقتی این جنایات واضح و اثبات شده است یا خودشان اینها را محاکمه کنند یا تحویل دادگاه عادلانه جمهوری اسلامی دهند تا به بسزای اعمال خود برسند تا دیگر ملت ما لطماتی از این فرقه نبینند.
این فرقه که من میگویم برای این است که برای اینها در طول جنگ اتفاقی رخ داد که شبیه آن را داعش و با مبحث جهاد نکاح شنیدهاید. این کلمه اشتباهی بود که آنها استفاده میکردند اما برای رجوی ها این موضوع واقعا اتفاق افتاد.
ببینید در احکام اسلامی ما داریم اگر شما زنی را طلاق دادید باید حداقل ۴ ماه عده شرعی نگه دارد. اما اینها خیلی راحت این حکم الهی را زیرپا گذاشتند و آقای ابریشمچی به عنوان تغییر ایدئولوژی آمد طلاق خود و مریم رجوی را اعلام کرد و دست او را در دست مسعود رجوی قرار داد و آنها را زن و شوهر اعلام کرد.
اگر می گویم تغییر ایدئولوژی برای این است که در شما تابع هر دینی باشید این اتفاق را نخواهید دید اما سرکردگان فرقه رجوی این عمل را انجام دادند.
هدف رجوی ها از ترورهایی که انجام می دادند چه بود؟
هدف اصلی آنها ساقط کردن حکومت جمهوری اسلامی ایران و رسیدن به قدرت بود. اولین اقدام آنها این بود که رأس نظام را بزنند و صدر کارهایشان ترور مقام معظم رهبری بود. آنها افراد اثرگذار در انقلاب و حکومت را شناخته بودند. بنابراین اولین اقدام آنها ترور آیتالله بهشتی بعنوان رئیس قوه قضائیه نیست بلکه ترور حضرت آیتالله خامنه ای است که دیدیم این کار را هم کردند.
با مجموعه ترورهای آنها یعنی به شهادت رساندن رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس قوه قضائیه، وزرا، نمایندگان مجلس و دیگر شخصیتهای مهم انقلاب، هر حکومت دیگری بود باید طبیعتاً سقوط میکرد اما چون مردم قیام کرده بودند بر علیه حکومت ستم شاهی و جایگزینی حکومت دینی و اسلامی، این خواست و اراده مردم بر اقدامات آنها غلبه کرد. اگرچه آنها با اقداماتشان بین مردم خیلی ایجاد رعب و وحشت میکردند، مهندسی ترور را انجام میدادند، اقدام به ربایش مردم میکردند، آنها را شکنجه میدادند، پوست آنها را میکندند، خیلیها را سوزاندند، سر سفره افطار از کودک شیرخوار تا پیرمرد را ترور کردند. هدف آنها سقوط انقلاب و تحقق خواست استکبار بود که این اتفاق نیفتاد.
این در واقع استراتژی آنها بود که ابتدا رأس نظام را از بین ببرند بعد به مردم فشار بیاورند و نهایت تا پاییز سال ۱۳۶۰ حکومت اسلامی برچیده شده و خودشان حکومت را به دست بگیرند.
واقعیت امر این است هر حکومتی اگر ۱۲۰۰ کیلومتر از مرزهایش درگیر جنگ تحمیلی میشد، کلی از مناطق در اشغال دشمن بود، هم باید جبهههای جنگ را از نظر نیرو و تجهیزات تامین میکرد هم در داخل شهرها امنیت برقرار میکرد و در مقابل اقدامات تروریستهای منافق میایستاد، رؤسای قوا را در علمیاتهای تروریستی از دست میداد، ساقط شده بود اما در واقع با حمایت مردم و رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی (ره) جلوی این توطئه ها گرفته شد و نگذاشتند این اتفاق بیفتد و الان جمهوری اسلامی درخت تناوری شده است.
ولی امروز میبینیم این مجموعه تروریستی نهتنها به اهداف خود نرسید، بلکه در اوج ذلت قرار دارد، تحلیل شما چیست؟
الان اما سؤال این است چرا دشمنان نظام که روزی به فرقه رجوی پر و بال دادند، آنها را مجهز کردند و به آنها قدرت دادند، پس از یورش پلیس آلبانی به پایگاه اشرف در این کشور، سخنگوی کاخ سفید اعلام می کند که دولت آلبانی کار خوبی انجام داده است. این اتفاق و این تغییر نگرش غرب علیه رجوی ها به همت خود مردم صورت گرفت. اگر چه ما امروز در کشور مشکلاتی داریم، مقام معظم رهبری هم بارها به این مشکلات اشاره کردند، ما مدیران نالایق و ناکارآمد داریم که اگر آن همت و تلاش جهادی در دهه ۶۰ بین جوانان ما در جبهه های جنگ بود، امروز هم توسط مسئولین به کار گرفته شود این مشکلات هم به راحتی قابل رفع است و مردم هم سریع حلاوت و شیرینی خدمات نظام را خواهند چشید.
دشمن امروز به این نتیجه رسیده که با این اقتدار و قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران باید رویکردهای خود در مقابل کشور ما را تغییر دهد. پس از جنگ جهانی دوم، کسی جرأت این را نداشت که به امریکا به عنوان یک ابرقدرت طعنه بزند، اما جمهوری اسلامی ایران این کار را کرد و به پایگاههای این کشور در عراق حمله نظامی کرد.
آمریکا روزی عربستان را گاو شیرده میدانست اما امروز عربستان در سیاستهای خارجی خود تغییر نگرش داده است و با چین وارد مذاکره و همکاری شده است و روابط خود با ایران اسلامی را گسترش داده است. در نظام ستمشاهی، شما کسی را سرسپردهتر از محمدرضا پهلوی نمیشناسید اما پس از فرار وی از کشور، حتی آمریکا هم او را به خاک خود راه نداد.
هر ساله در فرانسه، رجوی ها تجمعی داشتند، سران کشورهای غربی در این گردهمایی شرکت می کردند، اما دولت فرانسه جلوی برگزاری آن را گرفت. دولت آلبانی تاکنون دو بار به مقر فرقه رجوی در این کشور یورش برده و برخی اسناد را از پایگاه آنها جمع آوری کرده است.
امروز در سرزمینهای اشغالی، رژیم اشغالگر قدس یک روز آرامش ندارد، در حالی که آنها در گذشته آرامش را از ما سلب کرده بودند. اسرائیلی که در سال ۱۳۶۱ تا لبنان پیش روی کرده بود با بیداری ملت های مسلمان، امروز شاهد هستیم که نقطه افول و نابودی رژیم صهیونیستی شکل گرفته است.
موازنه قدرت دو ابرقدرت شرق و غرب تغییر کرده، هند یک حرفی دارد، چین یک حرفی دارد، روسیه یک حرفی دارد، عربستان بعنوان یک کشور قدرتمند اسلامی حرفی برای گفتن دارد.
مراوده و ارتباط ما با عربستان خیلی برای رجوی ها گران تمام شد. در حالی که دولتمردان عربستان و یا نمایندگان در گردهمایی این فرقه شرکت میکردند، اما چه شده که امروز عربستان رجوی را کنار گذاشته است، دلیل و تبعات آن در آینده مشخص میشود. امیدواریم به زودی شاهد محاکمه آنها به دلیل جنایاتی که علیه مردم مظلوم ایران داشته، باشیم و مردم ما شاهد باشند رجوی ها به سزای اعمال خود رسیدند.
رجوی ها از پیش از انقلاب در راستای تقویت خود تلاش میکردند. در اسنادی که مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است، سندی پیدا میشود که ساواک، کومله و دموکرات را سال ۱۳۵۶ مجهز میکند. ساواک متوجه شده بود که حکومت ستمشاهی پابرجا نمیماند و لذا برنامهریزیهایی از قبل از انقلاب در زمینه تقویت جریانهای نفوذ شده بود و این ادامه داشت و خواهد داشت.
اما اوج این کارها برای تقویت ساختار فرقه رجوی زمانی است که رجوی ها از صدام سهیمه نفت میخواستند تا با فروش نفت از نظر اقتصادی خود را تقویت و تامین کنند. قطعا حمایت از رجوی ها به نفع دشمن بود زیرا در خیلی از بخش ها برای کشور موانعی ایجاد میکرد و در مسیر پیشرفت کشور اخلال ایجاد میکردند. در بسیاری از مجامع که میتوانستیم صحبت کنیم، رجوی ها آمدند و نگذاشتند این اتفاق بیفتد ولی الان استکبار به این واقعیت رسیده است که باید یا فکری به حال خودش کند یا فکری به حال آن سوی مرزهای خود کند.
الان وضعیت اقتصادی آمریکا را بررسی کنید علیرغم اینکه رسانههای آمریکایی دورنمای زیبایی را نشان میدهند اما واقعیت امر این نیست که آنها دارند میگویند بلکه واقعیت آن چیزی که رخ داده و شما میبینید دیگر عربستان، قطر، امارات، عمان و خیلی از کشور شمالی ما، چین و خیلی کشورهای دیگر، امروز با آمریکا تقابل میکنند. اینهاست که الان واقعیت را نشان میدهد.
دیگر آمریکا، آمریکای سابق نیست، رجوی ها دیگر وجهه و اقبال گذشته را نزد دشمنان نظام ندارند و عمر آنها به سر آمده است، آمریکا باید حالا فکری به حال خودش و این گروهک کند. نه تنها این گروهک، گروهک های دیگری هم هستند که وضعیت مشابه دارند. چیزی که ما بررسی کردیم حدود ۳۵۰ گروه معاند با جمهوری اسلامی در تقابل هستند که شامل گروههای چند نفره، تا گروهکهای ۷ تا ۸ هزاری نفری با جمهوری اسلامی دشمنی میکنند. ولی الان دشمن سر تعظیم در مقابل کشور ما فرو آورده که این اتفاق مبارکی ثمره مقاومت و ایستادگی ملت است.
ما در بحث رسانه و قدرت آن واقعاً ضعیف هستیم، این از گذشته بوده و در دوران دفاع مقدس هم ما رسانه نداشتیم الان هم رسانههای ما توان لازم را ندارند تا قدرت کشور را به رخ بکشند اما صدای انقلاب ما امروز در آفریقا، آمریکا و خیلی قارههای دیگر به گوش مردم رسیده است.
البته در دوران ۸ سال دفاع مقدسی که تمام ایران ید واحده برای دفاع از کشور و انقلاب اسلامی بودند مجاهدین در واقع به نوکری برای صدام و رژیم بعث تبدیل شده بودند، نقش آن ها در جنگ تحمیلی و همراهی با رژیم بعثی را توضیح دهید.
من این را خدمت شما عرض کردم، نمیتوان کمکهای اطلاعاتی فرقه رجوی به رژیم بعثی را به راحتی فراموش کردند، رجوی ها بعد از آن قضیه آمدند دست بردند به بحث هواپیماربایی تا از جمهوری اسلامی امتیاز بگیرند. بعد از اینکه ۴ یا ۵ هواپیما را از ما ربودند، امام راحل دستور دادند که دیگر هیچ هواپیمایی نباید از ایران ربوده شود که منجر به ورود سپاه پاسداران برای تأمین امنیت در این حوزه شد.
در واقع ما در بحث هواپیماربایی در سالهای اخیر اصلاً هیچ موردی نداشتیم، در هر مرحلهای شما فکرش را بکنید اینها نفوذ کرده بودند من میخواهم پایان حرفم این را بگویم این جریان نفوذ در حال حاضر هم هست نه اینکه بگویم نیست الان در خیلی جاها حتی در خیلی از دستگاههای تصمیمساز یا تصمیمگیر الان هستند که میخواهند چوب لای چرخ این ملت بگذارند و صدای ملت را در بیاورند ملت ما بسیار ملت قدرتمند، متدین، با ایمان هستند. می خواهم این را خدمتتان عرض کنم همان چیزی که حضرت آقا فرمودند مردم؛ مردم متدینی هستند؛ مردمی هستند که حضرت امام می فرمایند از مردم حجاز و از مردم عراق اینها جلوتر هستند.
چه شخصیتهایی بیشتر مورد هدف ترور قرار میگرفتند؟
خدمتتان عرض کردم عموما شخصیتهایی که دارای نفوذ بودند، دارای نفوذ کلام و نفوذ شخصیتی بودند و میتوانستند مردم را هدایت و حفظ کنند؛ مثلاً در اراک ما دو فرمانده کمیته استان داریم که توسط رجوی ها به شهادت رسیدند. شما حساب کن مثلا آقای اصغر چرخساز معروف بود که اول خیابان مولوی یک بنای یادمان برای ایشان زدهاند ایشان سه بار توسط رجوی ها ترور شد که بار سوم به شهادت رسید.
شخصیتهایی که دارای نفوذ کلام بودند و بین مردم حضور داشتند از اوایل انقلاب مثلا شما در رابطه با شخصیتی مثل آقای مهدی سلطانی خب اکثر کسانی که شاگرد ایشان بودهاند از تدین ایشان صحبت میکنند حتی پیش از انقلاب ایشان را بعنوان جریمه میفرستند در کلاس دبیرستان دختران بیحجاب که مثلا این آقا را تنبیه کنند و ایشان کاری میکنند که دختران مدرسه محجبه میشوند یعنی رفتار و شخصیت ایشان طوری بوده است که روی آنها تاثیر گذاشته ولی این نفوذ را آنها نمی پذیرند و قابل پذیرش برای منافقان نبود و دست به ترور آنها میزدند.
من اصغر چرخساز را مثال زدم شما حساب کن یک امام جمعه پیر مثل آقای صدوقی، ایشان میتوانند اسلحه دست بگیرند؟ آیا نماز خواندن جرم است؟ یا آیتالله اشرفی اصفهانی؛ راحت با نارنجک در نماز جمعه و آنجا را منهدم کند تا ایشان را ترور کنند. ببینید یک بحث اینها بحث این است که افرادی که صاحب نفوذ هستند و صاحب نفس هستند را از بین ببرند و مردم را در واقع عاجز و تسلیم کنند. مردم هم اینکار را نکردند. مردم هم وقتی بمبگذاری نماز جمعه انجام میشود بلافاصله بعد از آن حضرت آقا ادامه خطبه را میدهند با وجود اینکه افراد شهید شدند ولی خطبه را ادامه میدهند.
هدف دشمن این بود که مردم را در واقع را خسته و تسلیم کنند که مردم نه خسته شدند و نه تسلیم؛ حالا که الان به این نتیجه رسیدهاند که به هر حال ما باید یکسری خواسته های ایران را برآورده کنیم اگرچه دروغ هم میگویند، ما باز هم باید فریب این حرکت ها را نخوریم و باید مراقب باشیم که از کید و مکر دشمن همانطور که امامین انقلاب اسلامی میفرمایند در قرآن هم آمده که از کید و مکر دشمن باید بر حذر باشیم و مراقب باشیم آن لبخندهایی که دشمن میزند و پشت آن لبخندها ممکن است خیلی چیزها خوابیده باشد.
ما باید در واقع تاریخ را یک بار دیگر بازگو کنیم؛ یعنی دشمنشناسی و بصیرت خود را بالا ببریم. حالا ممکن است بعضیها شبهات و سوالاتی داشته باشند اشکال ندارد شبهات باید مطرح شود سوالات باید پاسخ داده شوند، ممکن است با تندی بعضیها صحبت کنند ایرادی ندارد باید با منطق با اینها صحبت کرد و قطعاً وقتی توضیحات کامل به اینها داده شود نتیجه حاصل میشود.
از اینکه وقت خود را در اختیار این خبرگزاری گذاشتید سپاسگزاریم، در پایان اگر موضوعی و جمعبندی دارید بفرمایید؟
از اینکه این وقت را در اختیار من قرار دادید بسیار سپاسگزارم اما خواسته من بعنوان فردی که از ناحیه رجوی ها دچار آسیب شد، این است که مجامع بین المللی و محاکم قضایئ به خواسته ملت ایران تن بدهند و افرادی که در قتل عام و شهادت بالغ بر ۱۷ هزار نفر از مردم بی دفاع ایران اسلامی نقش داشتند، یا مثل من دچار نقص عضو شدند را فکری به حالشان کنند. تا کی باید منتظر باشیم که هر روز یک جنایت از این ها سر بزند و اتفاقاتی بیفتد.
شما اگر اتفاقات عملیات مرصاد را بررسی کنید تنها در یک بخش اینها بیرحمانه تعداد زیادی از مردم را در بیمارستانی در اسلامآباد غرب سوزاندند، اینها باید دقیقا برابر با احکام اسلامی محاکمه شوند و به مردم پاسخ دهند چرا دست به این جنایات زدند.
در بحث استفاده از سلاح های شیمیایی هم ما صد هزار نفر از نیروهای مردمی ما که همگی بسیجی بودند از تبعات حمله شیمیایی عراق که بمب های آن توسط کشورهای غربی در اختیار رژیم بعث قرار گرفته بود رنج می برند.
بمبهایی که با دستکاری رژیم بعث به عوامل خطرناکی تبدیل شدند که تا آخر عمر مجروحین شیمیایی قابل درمان نیستند. همین طور مردم مظلوم شهر سردشت که اولین شهر جهان است که بمباران شیمیایی میشود. مجامع بینالمللی در این زمینه کاری نکردند و صرفاً به صدور بیانیه اکتفا کردند در حالی که اینها باید در برابر ملتهای جهان محاکمه شوند نه فقط ملت ایران. چرا که ممکن است جنایات آنها علیه مردم دیگر کشورها اتفاق بیفتد. انسان، انسان است. من کاری به مکتب و آیین آنها ندارم. همین جنایات در مصر، آفریقا و دیگر کشورها بیفتد، چه خواهد شد؟ اگر این اتفاقات در اروپا رخ بدهد ساکت میمانند؟ آنها اسلام ما را در بوسنی هرزگوین نتوانستند تحمل کنند اما به راحتی مردم سردشت را که مورد حمله شیمیایی قرار گرفتند، نادیده گرفتند.
انتهای پیام