محمدرضا ترابی یکی از قربانیان فرقه رجوی است که کودکی اش در مقر «اشرف» تباه شد و پدرش قربانعلی نیز در سلول های آنجا به طرز مشکوکی کشته شد؛ او که حالا توانسته از اسارت رجوی جان سالم به در ببرد دنبال دادخواهی از خون پدر است.
به گزارش فراق وی اخیرا در یک پست فیس بوکی از یک سوال و ابهام که از دوران کودکی ذهن او را مشغول کرده پرده برداشته و نوشته است:
«سوال اصلی که در تمام سالیانی که پس از فرستاده شدنم از عراق به کانادا در ذهنم خطور می کرد این بود که چرا حتی یکی از والدینم مرا همراهی نکرد؟ مگر به گفته خودشان هدف حفظ جان من نبود؟ چرا مادرم اجازه داد که من به خانواده ای در شهر تورنتو سپرده شوم که مرا مستمرا مورد ضرب و شتم قرار می دادند، حتی زمانی که از دست دیگر فرزندانشان عصبانی بودند؟ خانواده ای با مادر روانی و پدر عقده ای که از سازمان متنفر بودند و تنفر خود را از مسعود رجوی بر سر من خالی می کردند. چرا اجازه داد که در سن ۱۱ سالگی در پایگاه مجاهدین در شهر تورنتو توسط یکی از هواداران تمام وقتش مورد تجاوز جنسی قرار گیرم؟ چرا؟ مگر هدف حفاظت از جان من نبود؟
پاسخ را زمانی گرفتم که در سال ۲۰۱۷ می خواستم مناسبات مجاهدین را ترک کنم. زمانی که زهرا سراج، مادر بیولوژیکی من به قول خودش با من اتمام حجت کرد و گفت: اگر مناسبات مجاهدین را ترک کنی، دیگر پسر من نیستی و من با تو دیگر رابطه ای نخواهم داشت. و من با افتخار و سر بلند این فرقه رجوی پرست را ترک کردم. بله، ایدئولوژی کثیف رجوی این چنین پدران و مادران را مغزشویی داده که حاضرند نه یک بار بلکه هزار بار این سازمان و رهبری سوراخ موش قایم شده اش را بر فرزندانشان انتخاب کنند. چنان مغزشویی شدند که اکنون در دادگاه آلمان علیه ما شهادت های سراسر دروغین می نویسند. طنز تلخ داستان این است که این را افتخار خودشان می دانند!
تاریخ قضاوت سختی در مورد این انقلابیون قلابی خواهد کرد. زمستان خواهد رفت و سیاهی به ذغال خواهد ماند.
سازمان مجاهدین، محاکمه در پیش است.»
انتهای پیام / فراق