یک جداشده قدیمی از فرقه رجوی گفت: مریم رجوی حتی از اینکه یک پیام را از پشت دوربین با حروف درشت بخواند ناتوان بود، وقتی وی قرار بود پیام بدهد، نوشته ها را من در پشت دوربین می گرفتم تا از روی آنها بخواند.
به گزارش فراق، سعید شاهسوندی، عضو سابق مرکزیت فرقه چند وقت پیش در گفت و گو با رسانه ای به نام «صدای ایران» در خصوص مریم قجر عضدانلو، رهبر کنونی فرقه تروریستی رجوی اظهار داشت: تا قبل از سال ۱۳۵۷ یعنی پیروزی انقلاب در هیچ کجا اثری یا رد پائی از فردی به نام مریم قجر عضدانلو به چشم نمی خورد. نام نرگس قجر عضدانلو را بارها در آن سال ها شنیده بودم و اینکه در زندان پهلوی کشته شد. محمود قجر عضدانلو هم برادر بزرگ وی بود که در زمان پهلوی زندانی سیاسی بود. به جز این دو تن هیچ یک از افراد این خانواده سیاسی نبودند.
وی در این گفت و گو با اشاره به اینکه مریم قجر پس از مدتی با مهدی ابریشمچی ازدواج کرد که خود آن ازدواج موضوع بحث جداگانه ای است، ادامه داد: من مریم رجوی را بسیار بسیار خوب می شناسم. او بسیار ناتوان است. ناتوان تر از آنکه بسیاری فکر می کنند. من یادم می آید وقتی قرار بود پیام بدهد، نوشته ها را من در پشت دوربین می گرفتم تا از روی آنها بخواند. مریم رجوی حتی از اینکه یک پیام را از پشت دوربین با حروف درشت بخواند ناتوان بود. ما باید بارها فیلم را بر می گرداندیم تا بتواند این کار را انجام بدهد. مریم رجوی در واقع کاریکاتوری است از خود رجوی.
شاهسوندی افزود: اولین روز فعالیت سیاسی مریم رجوی را من خاطرم هست که ماه های بعد از پیروزی انقلاب بود، ما ستاد بنیاد علوی را که قبلاً بنیاد پهلوی بود در تصرف خودمان داشتیم، یک درب پشتی و در واقع عقبی داشت که از خیابان صبا می آمد و بیشتر ترددهای افراد از آنجا بود و ترددهای افراد معمولی در درب خیابان ولی عصر بود؛ یک روز در میانه های روز من دیدم و آنجا بودم که دو نفر خانم با پوششی غیر مجاهد وارد شدند. وقتی غیر مجاهدی می گویم، تیپ های خانم ها و خواهران مجاهدین قبل از انقلاب و حتی روزهای اول انقلاب، یک تیپ های کلاسیکی بود، تیپ های مذهبی حزب اللهی یک جور دیگری بود، تیپ های فدایی یک جور و تیپ های مردم عادی هم یک جور بود. مریم عضدانلو همراه با شهرزاد صدر حاج سید جوادی، دختر احمد صدر حاج سید جوادی، هر دو از درب خیابان صبا وارد محوطه ستاد بنیاد علوی شدند. یادم هست من بودم، محمد ضابطی بود، چند نفر از بچه های دیگر بودیم که در واقع آنجا در حیاط مشغول بودیم و کارهایمان را می کردیم که دیدیم این دو، شلوار لی پوشیده، روسری تقریباً فکر می کنم یا سرشان نبود یا یک چیز غیر پوشیده ای بود، لباس های مخصوصی که به لباس ها و مانتوهای خواهران مجاهد هیچ شباهتی نداشت، وارد شدند. من اینها را اولین بار دیدم و نمی شناختم، از ضابطی پرسیدم که اینها کی هستند؟با خنده گفت این یکی خواهر محمود است، چون آن موقع هویت اینها را ما به عنوان خواهر محمود می شناختیم (مقصود محمود عضدانلو است) و آن یکی هم دختر صدر حاج سید جوادی، گفتم خب مبارک باشد، گفت که اینها می خواهند بیایند توی بخش دانشجویی و دانش آموزی سازمان فعالیت کنند و کار کنند. من قشنگ خاطرم هست که این اولین روزی بود که اینها آمدند و خودشان را معرفی کردند به قول معروف به قسمت پذیرش و ثبت نام کردند و سازماندهی شدند هر کدام در جاهایی و خانم مریم عضدانلو آن موقع در بخش دانشجویی سازماندهی شد و از قضا در کلاس های آموزشی که من خودم اداره می کردم هم شرکت می کردند ایشان و شماری دیگر.
شاهسوند در پرسش به سوال مجری رادیو که پرسید، پس مریم رجوی دست پرورده شماست گفت: نه، مریم دست پرورده مسعود رجوی است، ولی در کلاس های درسی که من داشتم وی چندین جلسه شرکت می کرد و به اصطلاح تاریخچه سازمان را آموزش می دید.
عضو سابق مرکزیت فرقه اظهار داشت: مریم عضدانلو چند ماه بعد که ازدواج های اولیه ای در درون سازمان صورت گرفت در همان سال های بعد از انقلاب، به همسری مهدی ابریشمچی در آمد، که ابریشمچی آن موقع از مسئولین بخش دانشجویی سازمان بود، همان بخشی که عضدانلو هم در آن کار می کرد.
او با اشاره به اولین زمان مطرح شدن نام مریم قجر تصریح کرد: اولین بار که نام عضدانلو مطرح شد در انتخابات مجلس سال ۱۳۵۸ بود در تهران. او جزء کاندیداهای زن سازمان بود، چون سازمان اصرار داشت که شماری از زنان در لیست کاندیداتوری اش باشند.
شاهسوندی در پاسخ به تعجب مجری در مورد اینکه مریم قجر از راه نرسیده کاندیدا شد! گفت: بله، سال ۵۸، یعنی یک سال بعد از انقلاب، البته کاندیدای اول سازمان آن موقع مسعود رجوی بود و شماری دیگر. کاندیدای اول زن سازمان هم اشرف ربیعی بود که آن موقع همسر مسعود رجوی بود، مریم قجر هم از چهره های مطرح بود، چون سازمان در تهران حدود ده الی پانزده یا بیست کاندید باید می داد که البته خب رأی نیاورد.
وی با اعلام اینکه ما دیگر سابقه ای از او نداشتیم ادامه داد: روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ که پایگاه های فرقه مورد حمله قرار می گیرد، او هم در خانه ای با همسرش مهدی ابریشمچی بود که خانه را تخلیه می کنند و بدون درگیری (هنوز به درگیری نمی کشد) می آیند کردستان. آن موقع من در رادیو کردستان بودم، مهدی ابریشمچی آمد پهلوی ما و مدتی آنجا بود و مریم هم آمد آنجا و کارهای خیلی معمولی اجرایی انجام می داد، توانایی ویژه ای نداشت و مدت ها همان جا نگهداری شد. بعداً مهدی ابریشمچی به خارج رفت و مدتی بعد هم مریم عضدانلو که از قضا در این ایام باردار شده و بچه ای هم آورده بود را در پاییز سال ۶۱ به اروپا دفتر فرقه بردند. دفتری که مسعود رجوی و خود مهدی ابریشمچی هم آنجا بود.
شاهسوندی افزود: قرار سازمانی معمولاً در آن ایام این بود که همسران و زنان و مردانی که ازدواج کردند، برای این که اطلاعات بخش ها به همدیگر کمتر منتقل بشود و سهولتی در کارها صورت بگیرد، در بخش های واحد کار می کردند. هم برای ایاب و ذهاب راحت تر بود و هم برای جلوگیری از انتقالات اطلاعاتی بخش ها به همدیگر. به همین مریم عضدانلو برای کار در دفتر مسعود رجوی، انتخاب شد. بعد از ماجرای فیروزه بنی صدر هم در واقع مریم عضدانلو به عنوان ندیمه مسعود رجوی انجام وظیفه می کرد تا این که ما به انقلاب ایدئولوژیک رسیدیم.
در پایان گفتنی است مریم قجر عضدانلو به دستور مسعود رجوی از مهدی ابریشمچی جدا و بلافاصله و بدون رعایت فاصله شرعی میان ازدواج و طلاق به عقد مسعود رجوی درآمد.
سعید شاهسوندی از اعضای سابق مرکزیت فرقه، اصالتا اهل شیراز بوده که در سال ۱۳۶۷ از فرقه اعلام جدایی کرده است. وی از جمله افرادی می باشد که دخالت فرقه رجوی در بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی را اعلام کرده است.
انتهای پیام / فراق
ننگ و مرگ به مسعود و مریم رجوی