عملیات کربلای ۴ با رمز محمد رسولالله در محور ابوالخصیب به صورت گسترده در تاریخ ۵ دی ۱۳۶۵ به فرماندهی سپاه و به منظور آمادهسازی مقدمات فتح بصره توسط رزمندگان ایرانی انجام شد. لو رفتن این عملیات و عدم موفقیت اهداف پیش بینی شده در آن، هر سال مورد گفتگوی بسیاری از فرماندهان وقت جنگ و همچنین پژوهشگران این عرصه است. آنچه در این ارتباط بسیار مهم است و البته شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد، نقش فرقه تروریستی رجوی در لو دادن این عملیات و همراهی آنان با رژیم بعث عراق است.
فرقه تروریستی رجوی به ویژه پس از استقرار مرکزیت آن در عراق، از طرق مختلف به اهداف دولت بعثی عراق یاری می رسانید که از جمله این فعالیت ها و خدمات به عراق می توان موارد ذیل را برشمرد: انجام عملیات های خرابکاری و ترور در داخل ایران به ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی ایران، جاسوسی از فعالیت های نظامی ایران، به راه انداختن تبلیغات و شایعات ضدایرانی از طریق رادیوی این سازمان در عراق به منظور تضعیف اراده و کاهش حمایت عمومی از جبهه های نبرد، شنود مکالمات بی سیمی و تلفنی نیروهای ایرانی، ارائه اطلاعات ارزشمندی راجع به تاسیسات نظامی و اقتصادی ایران به سازمان های اطلاعاتی عراق و در مواردی درگیری مستقیم و حمله به نیروهای ایرانی در جبهه های جنگ.
فرقه تروریستی رجوی فعالیت اطلاعاتی خودشان را از مدتها قبل از شروع جنگ ایران و عراق آغاز کرده بودند، نفوذ عوامل اطلاعاتی این فرقه به مراکز حساس امنیتی و نظامی از سال ۱۳۵۸ و پس از پیروزی انقلاب در ایران پی گیری و اجرا شد. بعدها از این عوامل در جهت تروریسم و وظایف ستون پنجمی بهره برداری گردید. فرقه تروریستی رجوی پس از انقلاب بخش اطلاعات را در گروه تشکیل داده و فعال نمودند که هدف این بخش بطور خاص نفوذ در مراکز حساس امنیتی و نظامی بود.
در این ارتباط نشریه مجاهد شماره ۱۵۲ به تاریخ ۲۹/۲/۶۲ ضمن اعتراف به موضوع جاسوسی برای عراق سندی را دراین باره افشاء می کند: «فریدون ورمزیاری یکی از همافران طی مصاحبه ای در پاریس به تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۶۲ چنین می گوید: با جذب بنی صدر بخش عمده ای از اطلاعات وی و دستیارانش را در اختیار گرفتند که بعدها به عراقی ها فروخته شد.»
مترجم زبان عربی رجوی نیز در مورد جاسوسی فرقه تروریستی رجوی برای عراق، مطالبی را افشا می کند که با توجه به موقعیت و جایگاه وی در این فرقه بسیار قابل توجه است: «مدت ۲۰ سال در قرارگاههای مختلف منافقین در عراق فعالیت میکردم و به دلیل نوع کارم از نزدیک شاهد مزدوری و نوکری تمام عیار رجوی و جاسوسی های او و دستگاهش برای صدام و بعد از سقوط او برای آمریکاییهای اشغالگر بودم. کل سیستم رهبری و اداری رجوی جزیی از ارتش عراق محسوب میشد و طبق اسناد و نامههایی که ترجمه میکردم و یا گزارشهای نزدیکترین افرادش که میخواندم، متوجه میشدم که رجوی در ازای این خوش خدمتیها به صورت روزانه از عراق نفت دریافت میکند که این مقدار در آخرین دیدار رجوی با صدام به دریافت روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت (۳ ملیون بشکه در ماه) به صورت کوپن ارتقا پیدا کرده بود که منافقین آنها را در اروپا تبدیل به پول نقد میکردند.»
فرقه تروریستی رجوی جرقه و استارت این ستون پنجمی و جاسوسی برای صدام و در ادامه رو در رو قرار گرفتن با مردم ایران را در شرایطی زدند که نیاز شدید به سلاح و امکانات مادی و مالی داشتند. با توجه به قبول مزدوری و رفع و رجوع آن با بهانه های غیر واقعی، دیگر مرزهای خیانت و وطن فروشی برای فرقه تروریستی رجوی وجود نداشت. چندین واحد زبده از مجاهدین نزد استخبارات عراق تحت آموزش قرار گرفته و به دستور ستاد عملیات مجاهدین به داخل ایران اعزام و برای نیروی هوایی و توپخانه عراق دیدبانی وارائه اطلاعات می کردند.
مسعود جابانی عضو سابق سازمان که خود در عملیات نظامی داخل عراق، به شدت زخمی شده است، درباره نوع روابط سازمان و عراق چنین می نویسد: «کشور عراق، زمین و تدارکات و تجهیزات نظامی و لجستیکی و هزینه ارتش آزادیبخش مجاهدین را تأمین می کرد و در مقابل، مجاهدین اطلاعات جبهه ها و تحرکات نظامی ایران و شنود بی سیم ارتش ایران را به دولت عراق می داد … این عراق بود که کاملاً سازمان را در خدمت خود گرفته بود.»
محمد حسین سبحانی از مسئولان اسبق اطلاعاتی و امنیتی سازمان، درباره نحوه هماهنگی عراق و سازمان در زمینه کسب اطلاعات می نویسد: «… استخبارات عراق (سازمان اطلاعات نظامی) از طریق مهدی ابریشمچی، پرسش های اطلاعاتی مورد نیاز ارتش عراق را در مورد شناسایی محل پل ها، تأسیسات آب و برق، کارخانه ها و مراکز اقتصادی و نظامی ایران را به مسعود رجوی می داد و سپس رهبری سازمان نیازهای اطلاعاتی استخبارات عراق را به ستاد اطلاعات سازمان ارجاع می داد. ستاد اطلاعات نیز بعد از کار اطلاعاتی بر روی سؤالات، اقدام به تهیه پاسخ های آن می کرد.»
در این ستاد «شبکه شنود» وجود داشت که یکی از منابع جاسوسی و کسب اطلاعات برای رژیم صدام حسین بود و شبکه های بی سیمی و مخابراتی ایران را در جبهه های جنگ مانیتور و شنود می کرد. اعضای سازمان در این بخش پیام های رمز فرماندهان ارتش و سپاه را به دلیل آشنایی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، با رمزگشایی کشف می کردند. سپس مسئول ستاد اطلاعات پیام های کشف شده را به مهدی ابریشمچی و نهایتاً در اختیار ارتش صدام حسین قرار می داد.
مهدی خوشحال عضو سابق فرقه رجوی با استناد به اسناد و مدارکی که از همکاری های اطلاعاتی سازمان و عراق در اروپا منتشر شده است، می نویسد: «مجاهدین خلق نه تنها به راحتی آب خوردن اطلاعات سری کشورشان را در اختیار عراقی ها قرار می دادند، بلکه رهبرشان برای خوش رقصی نزد افسران اطلاعاتی عراق، نه تنها ایرانی بودنش را منکر می شد، بلکه صریحاً وطن خود را عراق و خون خود را هم عراقی می خواند.»
جمشید طهماسبی یکی دیگر از جدا شدگان فرقه تروریستی رجوی چنین نوشته است : « …. مجاهدین خلق تبدیل به عوامل نفوذی ارتش عراق و حزب بعث در ایران شدند، با خلوص و اخلاص به نفع ارتش عراق و رژیم صدام حسین جاسوسی کردند …»
کسب اطلاعات در مورد جابجایی و زمان آغاز عملیات از سوی ایران یکی از اصلی ترین وظایف مزدوران منافق در طول هشت سال دفاع مقدس مردم ایران بود. این اطلاعات که توسط عناصر نفوذی فرقه تروریستی رجوی با پوشش نیروهای رزمنده ایرانی جمع آوری می شد، به رابطین استخبارات عراق داده شده و بر آن اساس ارتش عراق اقدام به تک و یا پاتک می کرد. بسیاری از شهدای هشت سال جنگ تحمیلی حاصل همین اقدامات عناصر سازمان منافقین در فروختن اطلاعات حیاتی خط مقدم نبرد به دشمنان بود.
دفتر مجاهد خلق، پاریس ۲۴ شهریور ۶۴ … برای تصرف پنجوین بود که لشگرهای عاشورا، کربلا و نصر و تیپ ۲۱ امام رضا برای شرکت در والفجر ۴ عازم این خط شده بودند. آخرین اخبار حاکی از این است که حکومت از ناحیه نفت شهر دست اندر کار تدارک تهاجم جدیدی برای ورود به خاک عراق است. خبر دیگر مربوط به جنب و جوش جدیدی در رابطه با نیروی هوایی است که حکومت به شدت تلاش میکند با جلب حمایتهای خارجی و خرید هواپیما و قطعات یدکی، نیروی هوایی را در رابطه با حملات جنگی فعال کند.
نشریه مجاهد شماره ۲۱۸ به تاریخ ۸ شهریور ۶۳ : اخیراً حکومت در تلاش برای آتش افروزی مجدد در جبهه های جنگ به تحرکات تازه ای دست زده و در حال نقل و انتقالات نفرات و تجهیزات نظامی در جبهه ها می باشند. در همین رابطه علاوه بر انتقال مقدار زیادی از وسایل و ابزار جنگی به جبهه های بستان، بخشی از نیروهای مستقر در تنگه چزابه که شامل چندین واحد توپخانه می باشند نیز به تنگه ابوقریب منتقل شده اند.
نشریه مجاهد شماره ۲۳۱ به تاریخ ۲۰ دی ۶۳ : طبق اخبار موثق رسیده از پرسنل نظامی مجاهد خلق حکومت در نظر دارد تا در روزهای آینده حمله بزرگی را در جبهه جنوبی محور طلائیه تابستان (حوالی جزیره مجنون) علیه عراق آغاز کند. اکنون حکومت برای انجام این حمله عمده نیروهای خود را از جبهه های شمال و مرکزی به منطقه مورد نظر منتقل نموده است.
نشریه مجاهد شماره ۲۴۰ به تاریخ ۲۳ اسفند ۶۳ : طبق اخبار رسیده حکومت در نظر دارد تا به زودی حمله جدیدی را در منطقه بانه _ مریوان (جبهه شمالی) آغاز نماید. پاسداران به منظور این حمله تونل بزرگی را در نواحی مرزی احداث نموده اند که از نزدیکی مرز مریوان آغاز و پس از عبور از ارتفاعات مرزی در شهرهای خرمال و سید صادق عراق به پایان می رسد. کار احداث این تونل در دو سال و نیم پیش آغاز شده است؛ این طرح از سری ترین طرح های عملیاتی حکومت است.
نشریه مجاهد شماره ۲۱۱ به تاریخ ۲۱ تیر ۶۳ : هفته آخر دیماه (۶۴) در مناطق مرکزی جبهه کارگزاران حکومت در رابطه با جابجایی یگانهای تیپ خرم آباد که در این منطقه مستقر است، کلیه مرخصی پرسنل را تا اطلاع ثانوی لغو کرده اند؛ ضمناً در برخی پادگان ها نیز مرخصی پرسنل لغو گردیده و در حالت آماده باش بسر می برند که از آن جمله می توان به پرسنل پادگان ارومیه اشاره کرد.
نشریه مجاهد شماره ۲۷۷ به تاریخ ۴ بهمن۶۴ : به قرار اطلاع حکومت در نظر دارد حمله جدیدی را در جبهه جنوب به خاک عراق آغاز کند. به همین منظور طی چند هفته گذشته بیش از دو سوم نیروهای سپاه پاسداران از جمله لشگر ۲۵ کربلا، لشگر ۸ نجف اشرف، لشگر عاشورا و تیپ ویژه شهدا و بیش از نیمی از نیروهای ارتش مانند لشگر ۸۱ باختران و لشگر ۳۰ مازندران و بخشی از لشگر ۷۷ خراسان را از نقاط مختلف جبهه، به جبهه جنوبی حد فاصل اهواز- دزفول و بخصوص ناحیه هورالعظیم و هورالهویزه منتقل کرده است. حکومت در نظر دارد این حمله را به صورت غافلگیرانه انجام دهد، لذا از افشای اخبار آن به شدت جلوگیری می کند.
به نوشته بنیاد هابیلیان، نشریه مجاهد شماره ۱۸۱ به تاریخ ۱۷ آذر ۶۲ : بنا به گزارشات رسیده طی هفته های اخیر هواپیماهای متعددی از نوع ۷۰۷ و۷۴۷ حامل سلاح و مهمات برای حکومت در فرودگاه مهرآباد به زمین نشسته اند؛ منجمله روز قبل از حملات حکومت (والفجر ۴) یک هواپیمای باری ۷۴۷ هما مقادیر متنابهی اسلحه به ایران حمل کرده است که این سلاحها عمدتاً ساخت آمریکا می باشند و از طریق وین به یکی از فرودگاه های یوگسلاوی حمل گردیده و سپس توسط هواپیمایی هما به ایران انتقال داده شده اند. علاوه بر این هر هفته یک پرواز ۷۴۷ از تهران به پیونگ یانگ به منظور حمل سلاح در برنامه ثابت شرکت هواپیمایی ایران گنجانده شده است.
با عنایت به موارد فوق که گوشه ای از خیانتهای این فرقه تروریستی مزدور است، شاید یکی از عمده ترین خیانتهای فرقه رجوی در جنگ تحمیلی لو دادن عملیات کربلای چهار به نیروهای عراقی بود که باعث شهادت و اسارت بسیاری از سربازان میهن شد. در این عملیات که نیروهای اطلاعاتی و شناسایی فرقه رجوی نیز حضور داشتند، رادیو منافقین وضعیت عملیات کربلای ۴ را لحظه به لحظه پوشش خبری می داد.
پژوهش از: محمدرضا سرابندی
انتهای پیام