رضا قزوینیغرابی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی گفت: شما هرگز نمیتوانید انتظار داشته باشید که یک فرقه بسته و ایزوله که رهبری آن مانع از حق انتخاب افراد میان ماندن و رفتن باشد، همگان را مجبور به طلاق و جداکردن فرزندانشان کرده باشد و مهمتر از آن باعث و آمر قتل هزاران انسان بیگناه در بمبگذاریها بوده است، دمکراتیک و معتقد به آزادی بیان باشد.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، رضا قزوینیغرابی در گفتوگو با پایگاه خبری اشرف نیوزعراق اظهار داشت: تاریخ فرقه رجوی را میتوان در چهار ضلع خشونتطلبی، التقاط، تروریسم و مزدوری خلاصه کرد.
این تحلیلگر افزود: حتی بخش قابل توجهی از مخالفان جمهوری اسلامی نیز نگاه منفی به فرقه رجوی دارند چرا که به دلیل قرار گرفتن این گروه در کنار دیکتاتور عراق در جنگ تحمیلی، به عنوان گروهی خیانتکار تلقی میشود.
وی تصریح کرد: فرقه رجوی پس از تصمیم بغداد برای اخراج آن و به دلیل تاریخ سیاهش نتوانست پشتیبانی هیچ کشوری برای پناه دادن به خود جلب کند و آلبانی نیز در نهایت پس از درخواست آمریکا از این کشور و پرداخت میلیونها دلار به آن، عناصر این فرقه را پذیرفت.
قزوینی غرابی درباره آینده این فرقه پس از انتقال آن از عراق به آلبانی گفت: این فرقه از مخالفتهای شدید اعضای خود برای ادامه حضور در این گروه و افزایش موج جدایی رنج میبرد. این بحران پس از سقوط صدام آغاز شد و منجر به فرار و جدایی صدها تن از اعضا از پادگان اشرف به سوی ایران و برخی کشورهای اروپایی شد. پس از انتقال این فرقه به اردوگاه لیبرتی در بغداد نیز همین وضعیت ادامه یافت. در آلبانی نیز این گروه وضعیتی بهتر از عراق ندارد. تعداد قابل توجهی از اعضا از فرصت پیش آمده استفاده کرده و دست به فرار میزنند.
مشروح این مصاحبه در ادامه میآید:
آقای قزوینی غرابی متشکریم از فرصتی که در اختیار اشرف نیوز قرار دادید. گفتگوی خود را اینگونه آغاز میکنم که دلیل تلاش منافقین (سازمان مجاهدین خلق( برای ارائه چهرهای متفاوت از خود در فضای بین المللی چیست در حالیکه سندهای فراوانی وجود دارد که نقش این گروه در قتل و ترور را اثبات میکند؟
من هم از شما متشکرم. همانطور که میدانید فرقه تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) از سال ۱۳۶۰ اقدامات تروریستی خود را در ایران آغاز کرد و هزاران نفر از شهروندان ایرانی را هدف ترورهای خود قرار داد. پس از آن به فرانسه و سپس در سال ۱۳۶۵ به عراق منتقل شد و در آنجا کمکهای مالی و نظامی گستردهای از صدام حسین دریافت کرد. کما اینکه از همانجا جنایتهای متعددی علیه دو ملت ایران و عراق مرتکب شد. منافقین پس از سقوط رژیم صدام، بزرگترین پشتیبان خود را ازدست داد، خلع سلاح شد و در پادگان اشرف محصور ماند. بنابراین به فکر تغییرات تاکتیکی افتاد تا چهره خود را در عرصه بینالمللی متفاوت و به عنوان یک مخالف سیاسی و نه یک گروه تروریستی نشان داده شود تا بتواند پشتیبانی خارجی کسب کند. اما مسأله این است که این گروه نمیتواند حقایق را مخفی کند. صدها گزارش و سند از سوی سازمانهای اطلاعاتی و مراکز مطالعاتی غربی منتشر شده است که در آنها بر ماهیت تبهکارانه و جنایی این گروه، چه علیه مردم ایران و چه در تعامل با اعضای خود تأکید شده است. همین مورد بزرگترین دلیل عدم تمایل کشورهای مختلف برای پناه دادن به این گروه بوده است زیرا واقعیتهای مربوط به آن برای همه روشن بوده است و دولت آلبانی نیز در نهایت با خواست آمریکا و پرداخت میلیونها دلار به این کشور، منافقین را در کشورش جا داد.
آینده منافقین را در آلبانی چگونه ارزیابی میکنید؟
منافقین (سازمان مجاهدین خلق) یک مشکل بسیار جدی دارد و آن ناتوانی در اقناع نیروهای خود برای ماندن در این گروه است. این بحران از ابتدای سقوط صدام به طور جدی آغاز شد و طی آن صدها تن از پادگان اشرف به سوی ایران و برخی کشورهای اروپایی گریختند. این وضعیت در پادگان لیبرتی (الحریه) در نزدیکی بغداد نیز ادامه یافت. در آلبانی، وضعیت برای این گروه بهتر از عراق نیست. تعداد قابل توجهی از نیروها از فرصت پیش آمده استفاده کردند و فرار کردند. که این وضعیت همچنان ادامه دارد. این افراد جداشده در آلبانی حضور دارند، از سازمان ملل مستمری میگیرند و به دنبال این هستند که بالأخره سایر کشورهای اروپایی آنها را بپذیرند. منافقین پس از وعده های دروغین و مستمر به اعضای خود درخصوص سرنگون کردن حکومت ایران، به طور آشکار در اقناع نیروهای ناامید برای ادامه ماندن، دچار بحران شدهاند. این گروه همچنان با دیدار اعضا با خانوادههایشان مخالفت میکند و به آنان حق انتخاب و اجازه زندگی در شرایط عادی مانند ازدواج و … را نمیدهد. بیتردید این بحران همچنان در آلبانی ادامه خواهد یافت.
شما به عنوان تحلیلگر مسائل ایران، چه ارزیابی از ادعاهای فرقه رجوی در خصوص همراهی وسیع مردم ایران با آنها دارید. به ویژه اینکه ما شاهد آن بودیم که این گروه در دهه ۶۰ در جنگ، در کنار نظام صدام حسین قرار گرفت؟
تاریخ مجاهدین خلق را میتوان در چهار کلمه خلاصه کرد: خشونت، التقاط، ترور و مزدوری برای کسی که بیشتر پول و امکانات می دهد. ما با یک فرقه بسته و خطرناکی مواجه هستیم که سرکرده آن به اتفاق همسرش، از چند دهه گذشته تاکنون آن را رهبری کرده است. این فرقه ۱۲۰۰۰ تن از شهروندان ایرانی را به ویژه در دهه ۶۰ از طریق عملیات بمبگذاری و تیراندازی در شهرهای مختلف قربانی کرده است. ایرانیها فراموش نمی کنند که صدام حسین چگونه این گروه را در بحبوحه جنگ با ایران، به دامن خود آورد و آنها نیز انواع خدمات امنیتی، اطلاعاتی و نظامی را به وی ارائه دادند. حتی مخالفان ایران در خارج از کشور نیز نگاه منفی به این گروه دارند و بخشی از آن به دلیل خیانت منافقین در جنگ و ایستادن در کنار دیکتاتور سابق عراق بوده است. با این تاریخ سیاه، این گروه چگونه میتواند ادعا کند، ایرانیها از آن پشتیبانی میکنند؟! تعدادی از گزارش هایی که در کشورهای غربی صادر شده است نیز به خوبی به عدم اقبال و توجه ایرانی ها به این گروه اشاره دارد. بنابراین ادعاهای دروغ اینچنینی تنها مصرف داخلی در میان اعضای آن دارد تا بتواند با این ادعاها آنها را همچنان به ادامه ماندن تشویق کند و چهره موجهی از خود در فضای بینالمللی ارائه دهد.
ما در پایگاه خبری اشرف نیوز و از طریق رصد خبرها می بینیم که مجاهدین خلق (منافقین) از نام برخی شخصیاتهای رسانهای عراقی سوء استفاده و مقالاتی را به نام این شخصیتها و افراد در تبلیغ به سود این گروه و به طور مشخص مریم رجوی منتشر میکند. نظر شما چیست؟
بله. این موضوع که منافقین اموال هنگفتی را برای ترسیم چهره موجهی از خود در رسانه ها هزینه می کنند برای همه آشکار است. تعداد قابل توجهی از افراد رسانه ای در کشورهای عربی از حامیان منافقین در رسانه ها بودند. این افراد بعدها به دلیل اختلافات مالی با این گروه دچار مشکل و تنش شدند و حتی اقدام به افشاگری علیه آن کردند. بعد هم روشن شد که آنها در مقابل دریافت پول به نفع این گروه مطلب مینوشتند یا اظهار نظر میکردند. صافی الیاسری نویسنده عراقی نمونهای از این افراد بود که به دلیل اختلاف مالی با منافقین رابطه خود را با آنها قطع کرد. به گفته مترجم سابق رجوی، الیاسری برای هر مقاله ۲۰۰ دلار از منافقین دریافت می کرد. یا محمدعلی الحسینی روحانی لبنانی که تریبون منافقین در لبنان بود اما مدتی بعد به دلیل نارضایتی از مبالغ دریافتی و درخواست مبالغ گزافتر وارد جنگ و تنشهای جدی با منافقین شد و رسوایی این دو به سطح رسانهها نیز کشیده شد. قلمهای اجیر متعددی برای این گروه، به ویژه زمانی که در عراق بود با اسمهای حقیقی و مستعار مطلب مینوشتند.
خارج از عراق و جهان عرب نیز رسانههای آمریکایی بارها از پولهایی که این گروه به حامیان خود مانند بولتون و جولیانی پرداخت کرده است سخن گفتهاند. جولیانی حدود ۱۸۰ هزار دلار برای سخنرانیهای حمایتی از منافقین دریافت کرده است. ما با گروهی مواجه هستیم که برای تبلیغ خود، پولهای فراوانی را به سیاستمداران سابق و نویسندگان اجیر پرداخت میکند.
در برهه اخیر دیده شده است که مجاهدین خلق (منافقین) از روش تهدید رسانهها و روزنامهنگاران، به ویژه عراقیهایی که خارج از کشور فعالیت میکنند و مقالاتی علیه این گروه منتشر کردهاند استفاده میکنند. به نظر شما این موضوع با ادعایی که منافقین در خصوص اعتقاد خود به دموکراسی و آزادی بیان مطرح میکنند تناقض ندارد؟
شما هرگز نمیتوانید انتظار داشته باشید که یک فرقه بسته و ایزوله که رهبری آن مانع از حق انتخاب افراد میان ماندن و رفتن باشد، همگان را مجبور به طلاق و جداکردن فرزندانشان کرده باشد و مهمتر از آن باعث و آمر قتل هزاران انسان بیگناه در بمبگذاریها بوده است، دمکراتیک و معتقد به آزادی بیان باشد. خاطرات و اظهارات بسیاری از اعضای جداشده این گروه نشان میدهد سرکوب شدیدی در داخل این گروه علیه منتقدان و نارضیان و کسانیکه که کوچکترین تردیدی نسبت به وفاداری آنها وجود دارد جریان دارد. مجاهدین خلق (منافقین) از گذشته یک اصل و قاعده داشتند و دارند و کسانیکه در حوزه این گروه مطالعات دارند و پژوهش میکنند با آن آشنا هستند. منافقین هر فرد منتقد خود را فارغ از اینکه ایرانی یا غیرایرانی باشد متهم به همکاری با سیستم امنیتی ایران میکنند!
خندهدار اینکه حتی افرادی که با این گروه همکاری میکردند، پس از بروز اختلافات، توسط این گروه برچسب همکاری و ارتباط با سیستم امنیتی ایران میخورند تا شخصیت آنان را ترور شخصیتی کنند. علاوه بر اینکه افراد متعددی بوده و هستند که منافقین آنها را تهدید به تصفیه کرده است. بنابراین به طور آشکار هنگامی که از مجاهدین خلق(منافقین) سخن میگوییم در حقیقت از یک گروه مخالف سیاسی واقعی سخن نمیگوییم بلکه با یک فرقه تروریست افراطی مواجهیم که صدای منتقدان را سرکوب میکند و از اعضای خود اطاعت مطلق از سرکرده خود را میخواهد.
انتهای پیام