فراق: نکته مهمی بود که خواستم خدمت مخاطبان محترم سایت فراق عرض کنم. مطلب در رابطه با ادامه آدم ربایی به شیوه فرقه رجوی است.
دوستان لطفا بعد از خواندن این مطلب موضوع را به اشتراک بگذارید تا همگان نسبت به این تهدید آشنا شوند و هوشیار باشند، به ویژه مراقب فرزندان جوان خود باشند که توسط گروه نفاق رجوی فریب نخورند و از اردوگاه «مانز» یا همان ارودگاه آشوویتس رجوی در آلبانی سر در نیاورند.
همانطور که می دانید آدم ربایی یکی از شگردهای فرقه رجوی است و در هر مکانی و در هر زمانی آنان به شیوه خود اقدام به ربودن فرزندان ایران زمین می نمایند. برای مثال حتما یادتان هست که تعداد زیادی از فرزندان ایرانی را در ترکیه و یا در پاکستان و یا در هندوستان و یا در آمریکا و بعد در اروپا فریب داده و آنها را به جبهه های جنگ خود با دولت ایران می کشاندند و گوشت دم توپ می کردند.
در ترکیه که بسیار روشن بود، عناصر رجوی مستقر در ترکیه با این ترفند که هر که می خواهد به اروپا برود و زندگی آنجا را تجربه کند برود عراق، در آنجا یک گروه ایرانی وجود دارد که به ایرانی ها کمک می کنند تا بعد از انجام مراحل قانونی به اروپا رفته و در آنجا اقامت بگیرد. از آنجایی که ایرانی های موجود در ترکیه راهی برای رفتن به اروپا پیدا نمی کردند به ناچار فریب خورده و به عراق منتقل می شدند و سر از اردوگاه مرگ اشرف سر در می آوردند، دیگر از رفتن به اروپا خبری نبود و در نهایت یا به اسارت ابدی در می آمدند و یا در یک درگیری و عملیات تروریستی که فرقه رجوی انجام می داد کشته می شدند و اغلب از جسدهای آنان نیز خبری در دست نبود. خلاصه داستانشان این شکلی به اتمام می رسید.
گروه بعدی اغفال شوندگان دانشجویان و یا افرادی بودند که در پاکستان و یا در هندوستان درس می خواندند و یا کار می کردند. به این افراد هم که اغلب از خانواده های خود به دور بودند و در فشار زندگی به سر می بردند نیز وعده های فریب داده می شد که به جای کار در چنین کشورهای عقب مانده ای بیایند و به عراق بروند و از آنجا به اروپا منتقل شوند. یعنی داستان اروپا تبدیل به طعمه ای شده بود که رجوی با دست یازیدن به آن انسان های بیچاره را ربوده و به اردوگاه مرگ اشرف منتقل می کرد.
افراد منتقل شده به این اردوگاه ها بلافاصله تحت آموزش های فرقه ای و نظامی قرار می گرفتند و ناگهان در می یافتند که از اروپا خبری نیست و دیگر امکان رفتن به هیچ جایی را ندارند و لاجرم باید در زندانی به اسم اردوگاه اشرف زندگی می کردند. (نه راه پس و نه راه پیش).
از طرفی برخی که می دیدند عجب کلاه گشادی سرشان رفته و اروپایی در کار نیست اقدام به فرارمی کردند که بلافاصله توسط نیروهای امنیتی عراقی دستگیر شده و به زندان های انفرادی رجوی منتقل می شدند و یا به زندان و شکنجه گاه معروف صدام حسین یعنی زندان ابوغریب فرستاده می شدند که در آنجا تا مرز پوسیدن و گاها خودکشی کشیده می شدند که دیگر از سرنوشت آنان خبری در دست نبود، یعنی بهترین کار سر به نیست کردن این افراد بود که هم برای بقیه تبدیل به تجربه می شدند و هم خود آن افراد دیگر به فکر فرار نمی افتادند زیرا دیگر نبودند که بتوانند مجددا فرار کنند.
اما داستان آدم ربایی فرقه رجوی بعد از اخراج از عراق و انتقالشان به کشور آلبانی متوقف نشد و این عناصر ضد بشر مجددا از شیوه های دیگری به این عمل شنیع و ضد انسانی خود ادامه دادند. علت از سر گیری آدم ربایی این بود که تعداد زیادی از افراد اسیر در داخل مناسبات جهنمی رجوی بعد از انتقال به کشور آلبانی از فرقه جدا شده و به دنبال زندگی مطلوب خویش رفته بودند، لذا دیگر مثل قبل سران فرقه رجوی نمی توانستند که سیاه لشکر به میدان آورده و به خیمه شب بازی های قبلی خود که در عراق داشتند ادامه بدهند. پس مجددا به دنبال اغفال و آدم ربایی روی آورده و شروع به فریب جوانانی میکردند که در اروپا و آمریکا زندگی می کنند. همزمان هم در شبکه های اجتماعی به عضوگیری از داخل کشور ادامه دادند که خوشبختانه با روشنگری های بسیاری که انجام شده بود مردم در داخل کشور فریب نمی خوردند و اغفال نمی شدند، ولی در خارج از کشور متاسفانه تعدادی مورد اغفال قرار گرفتند و به اردوگاه مرگ رجوی به نام «مانز» که به قول خودشان به اشرف ۳ نامیده می شود کشیده شدند و زندانی گشتند.
متاسفانه خانواده های این جوانان با رفتن فرزندانشان مخالفت نمی کنند و ممانعتی به عمل نمی آورند زیرا خود از فریب خوردگان این فرقه جهنمی هستند و یا به طریقی آنان نیز اغفال شده اند.
دوستان لازم است که خدمت شما عرض کنم ، زمانی که من در داخل مناسبات جهنمی رجوی بودم صحبت از جذب ۵۰۰ نفر بود که دنبال حل و فصل مسائل مکانی و صنفی آن افراد بودند. اغلب این افراد را جوانانی تشکیل می دادند که خانواده های آن عمدتا مادر و یا پدر و یا خاله و یا عمو و عمه و دایی در مناسبات داشتند.
چگونگی اغفال این افراد شباهت زیادی به اغفال افرادی است که در دهه هشتاد در اردوگاه مرگ رجوی در عراق به نام اشرف انجام شد. یعنی افراد و بستگان این نگون بخت ها با آشنایان خود تماس تلفنی برقرار می کردند و بعد از چندین تماس و تبلیغ مناسبات رجوی، در نهایت آشنایان خود را به داخل اردوگاه مرگ رجوی کشیده و سرنوشتشان را تغییر می دادند.
در آلبانی هم داستان به همین شکل ادامه دارد. نهایتا ربودن افراد و پوشاندن لباس های فرقه ای به تن آنان.
این افراد ابتدا به شکل خاصی قرنطینه می شوند، یعنی از اعضای اصلی فرقه کاملا جدا نگه داشته می شوند. افرادی از سران فرقه در آموزش و نگهداری این تعداد فریب خورده انتخاب می شوند و تحت تدابیر ویژه آموزش های فرقه ای را انجام می دهند و مغز شویی آغاز می شود.
ایزوله کردن این افراد تحت آموزش به این خاطر است که مطلقا از افراد قدیمی هیچ اطلاعاتی کسب نکنند و در انتخاب خود تجدید نظر ننمایند. زیرا همواره این تهدید وجود دارد که افراد در دوره آموزش منصرف شده و درخواست خروج بدهند. درخواست خروج در این دوران چیزی است که مطلقا تشکیلات مرگبار رجوی خواهان آن نیست. زیرا فرد خروج کرده در بیرون هم صحبت خواهد کرد و دیگران را از رفتن به درون این زندان منع خواهد نمود پس اصلا برای فرقه رجوی پذیرفته شده نیست و در این رابطه تمام تلاش های مسئولین تشکیلات آموزشی افراد بر این بنا شده است که به هیچ قیمتی نباید کسی در دوران آموزش جدا شود و برود.
در این آموزش ها چون سلاحی وجود ندارد لاجرم از آموزش های نظامی خبری نیست به جز مجموعه ای از نظام جمع و حرکات پیاده و آموزش های پایه نظامی گری. همچنین آموزش های دفاع شخصی و امثالهم، تماما خشونت.
و چنین می شود که پای فرد در مناسبات گیر کرده و سرنوشت خود و خانواده اش از آن زمان تغییر می یابد . همان سرنوشتی که هم اکنون تعداد زیادی از خانواده های ایرانی درگیر آن هستند و شبانه روز در حال جنگیدن برای رهایی فرزندان خویش هستند.
در همین فرصت از خانواده ها به ویژه خانواده هایی که در اروپا و آمریکا زندگی می کنند درخواست دارم که به شدت مراقب عزیزان خود باشند تا فردای روزگار به پشیمانی نیفتند که دیگر پشیمانی سودی ندارد.
فریب خوش صحبتی ها و شعارهای پر تمتراق رجوی ها را نخورید. آنها آنقدر بز دل ترسو هستند که مانع دیدار مادران و پدران با فرزندانشان هستند.
بخشعلی علیزاده
انتهای پیام / فراق