می خواهم درباره یکی از خصوصیت های فرقه رجوی که افراد را جذب خودش می کند توضیح بدهم. رجوی برای هر قشری یک شیوه به کار می گیرد.
الان هم در آلبانی با رفتن به کلیسا و دعوت از کودکان و اجرای برنامه ها وارد می شود اما چیزی که مرا متعجب کرده دشمنی این فرقه با خانواده است.
بدترین دیکتاتورهای جهان هم سر دیدار خانواده ها با فرزندانشان کوتاهی نکرده اند اما فرقه رجوی می گوید ما مجاهدین خلق هستیم و برای خلق می جنگیم ولی وقتی خانواده ها مقابل دیوارهای اشرف می رسیدند دستور می داد که همین خلق را با سنگ بزنید. پس مجاهدین خلق و جنگیدن برای خلق چی شد ؟
یک روز در دریاچه ی نور اشرف بودیم که تعطیلات عید بود و وقتی افراد مقرهای مختلف می آمدند طوری محل استقرار را برنامه ریزی می کردند که حتی افراد فامیل و همشهری نزدیک هم نباشند.
من ویکی از دوستانم که در یک مقر بودیم و او الان هم در زندان اشرف ۳ گرفتار است ، داشتیم می گشتیم که خانواده اش را دید . گفت مالک من بروم سری به خواهرم ، مادرم بزنم و برگردم . من هم گفتم زود بیا . گفت چشم و رفت . این دیدار باور کنید حتی ده دقیقه طول نکشید و او آمد با هم رفتیم . بعد از ظهر که برگشتیم مقر دیدم رفیقم خیلی به هم ریخته هست و من از او دلیلش را پرسیدم و گفت مالک تو را خدا ببین . تمام عمر در اختیار و خدمت این تشکیلات هستیم ولی سر یک دیدار ۱۰ دقیقه ای ببین چه بازی در آورده اند .
گفتم چی شده؟ گفت پنج مسؤول مرا صدا کردند و دوساعت زیر ضرب سوالات بودم که چرا با خواهر و مادرم صحبت کردم . من هم چون در دستگاه آنها بودم رفیقم را دلداری دادم و گفتم نقض ضابطه کردی، حرفشان درست است ناراحت نشو.
او گفت حالا به من فشار آورده اند که باید پروژه بنویسم و بخوانم تا از بحث خانواده عبور کنم . او این پروژه را خواند و همه ریختند روی سرش و به مدت یک هفته این نفر به خودخوری و شکنجه درونی خودش مشغول شد.
حرف های فرقه رجوی با عمل آنها هم خوانی ندارد. از یک طرف حرف می زنند و از طرف دیگه عکسش را عمل می کنند زیرا از اساس و بنیاد دشمنی خاصی با خانواده دارند .
مالک بیت مشعل – تیرانا
انتهای پیام / نجات یافتگان در آلبانی