فراق: اگر در تاریخ ایران مبارز زنی به نام مریم بختیاری داریم که مایه افتخار و سربلندی زنان ایرانی است جای بسی تأسف نیز که زنی بدنام و اغفالشده به نام مریم قجر عضدانلو داریم که علاوه بر خود صدها زن دیگر را نیز در قعر فرقه رجوی زندهبهگور نمود و سرایدار این قبرستان شده است.
تأسف بیشتر که در قرن ۲۱ میلادی چنین افراد منفوری آزادانه با همدستی مدعیان ظاهری حقوق بشر و در برابر چشم مدعیان دروغینتر ترقیخواهی و تجددخواهی صدها زن بیچاره و بدبخت را در حصارهای فرقه بازهم زندانی میکنند و هر بلایی هم میخواهند بر سر آنان میآورند بی حق ارتباط و تظلم خواهی درباره اجحاف و نقض قوانین متعددی که نسبت به زنهای عضو و به اسارت گرفتهشده در فرقه رجوی روا میشود سخن بسیار گفتهشده ولی ازنظر من رعبآورتر و دردناک از همه آنها مسخ نمودن و ربات شدن زنان فرقه است.
در فرقه رجوی زنان به شکل رذیلانه تری در معرض مغزشویی قرار میگیرند و از دنیای زیبانی انسانی، مادر بودن و زن بودن، زنی که در تمامی تاریخ همیشه مظهر زیبایی، لطافت و مهر و عشق و ایثار بوده است دور میشوند.
مهم است بدانید با تمام نقض قوانین، محدودیتها و کموکاستیهایی که اکثریت زنان در فرقه رجوی دچار هستند، دهشتناک ترین عمل و پیچیدهترین فرهنگ فرقه تغییر روحیات و بیگانه کردن زن با اصل و ماهیت خویش است. به صورتی که برخی از زنان فرقه خود عامل شکنجه، گسترش فرهنگ بیگانگی زنان از محتوای انسانی و دور شدن از واقعیات دیگر زنان و دختران فرقه شدهاند.
درحالیکه داشتن احساسات لطیف، مادرانه، زیبایی، امری طبیعی است و مهر و ظرافت و زیبایی لطف خداوندی و شالوده زندگی هر زن است. خوب به خاطر دارم زنان پیوسته در زیر رگباری از تهاجمات آموزشهای طاقتفرسا، کسلکننده، یاس آور و خشونتآمیز بودند؛ و دستور داده میشد از اصل خویش جدا شوند و تا میتوانند خشن و سختگیر و مردنما و بیرحم و. … باشند.
تشکیلاتی که در آن، حتی داشتن موی بلند، رایحه یک عطر و پوشیدن لباسی زیبا و دلخواه و هر آنچه نشانهای از زن بود و احساسات زنانه داشت ممنوع بود و با دستور شخص مریم قجر زنان بایست تا میتوانستند خشن باشند و فحش بدهند و صورتهای آفتابسوخته داشته باشند با دستانی خشن… و زنک بیشرم نیز مستمر پیام میداد که چهرههای آفتابسوخته و دستهای خشن شده را دوست دارم سازمانی که دران زنان مجبور به شرکت در جلسات طاقتفرسای طولانی گزارش خوانی و انتقاد از خودهای بیپایان بودند و در آخر نیز در معرض تهاجم و انتقاد و فحش و ناسزا صد نفر دیگر قرار میگرفتند تا شخصیتها هرروز خردتر و شکستهتر شود و سپس با این شخصیتهای خردشده و مورد توهین قرارگرفته به محلهای خود بازگردند. جلساتی که بهطور مستمر و سه تا چهار بار در هفته در هر قسمت برگزار میشد و از برگزارکنندگان گرفته تا اکثریت قریب اتفاق از آن بیزار و فراری بودند ولی بهاجبار و دستور تشکیلات محکومبه شرکت بودند.
اینها همه دستاوردهای مریم قجر مدعی زنان و حقوق بشر است.
درست در زمانهایی که مأموریت اصلی خودش با پوششی از گرانقیمتترین لباسها و دهها خدمتکار و نوکر شرکت در مجالس مهمانی و لهو و لعب با جماعت خارجه نشین در اروپا بود.
این زنک بیشرم درحالیکه حتی طاقت دو هفته زندان فرانسه را هم نداشت و باعث خودسوزی ۲۴ نفر. کشتن دو تن ازجمله دو زن ۲۵ و چهل. ساله به خاطر رها شدن از بازداشت شد. زنک خوشگذران و تجملپرستی که عقده نمایشیاش هیچ گام تمام نمیشود و در صد جلسه با صد لباس ظاهر میشود؛ و همدست شوهر خائنش برای سو استفاده از زنان بدبختی است که نه توان و نه امکان دفاع از خوددارند و قریب بهاتفاق آنان در زیر آواری از آموزشهای فرقه دچار دگردیسی شده و تا مرگ هم نمیتوانند درک کنند که چه بر سر آنها آمده است بی توانایی فکر و اراده و مسخشده جز اندک زنانی که توانستند از این مهلکه بگریزنند. این است بخشی از اصل واقعیت حاصل فرقه در رابطه با زنان .
یادداشت از: مریم سنجابی
انتهای پیام / فراق