• امروز : پنج شنبه - ۳۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 18 April - 2024

به مناسبت سالگرد کشتار تروریستی ۱۰ شهریور ۹۲  در اشرف

  • کد خبر : 17040
  • 05 سپتامبر 2018 - 11:12

در پنجمین سالگرد کشتار تروریستی و جنایتکارانۀ اشرف در دهم شهریور ۱۳۹۲ در رابطه با زمینه سازان واقعی این کشتار خونین باید بگویم، معصومه ملک محمدی که از ۲۵ سال پیش تا کنون مسئول بخش روابط خارجی و در زمان صدام حسین مسئول ارتباط با دولت عراق بود، بعد از سرنگونی صدام حسین نیز همچنان به عنوان مسئول روابط خارجی فرقه در اشرف یعنی روابط با عراق و عراقیها و آمریکاییهای اشغالگر باقی ماند و همراه با دستیار و مشاورش عباس داوری (رحمان) مشغول دخالت روزانه در امور عراق و تلاش برای ایجاد تفرقه و بهم زدن اوضاع عراق و تقویت دسته بندیهای ضد دولت عراق و جلوگیری از هرگونه ائتلاف و وحدت برای تشکیل دولت آشتی ملی و دامن زدن به اختلافات و درگیریهای داخلی و جاسوسی علیه مقاومت عراق در برابر آمریکاییها به سود آمریکایی ها و دادن اطلاعات مقاومت عراق به آمریکاییها و جعل اطلاعیه و بیانیه به فارسی ترجمه شده به عربی! به اسم عراقیان و درست کردن امضاهای تقلبی و جعل آمار و ارقام دروغین مبنی بر حمایت ۵ میلیون و ۳ میلیون عراقی از باقی ماندن فرقه در عراق که بعد با اخراج از اشرف معلوم شد هیچ حمایتی نداشته اند به علاوۀ گروه سازیها و ایجاد جمعیتها و تشکلهای موهوم عراقی که مطلقا وجود خارجی نداشتند و تبلیغ پولی آنها با بیانیه های جعلی حمایت از باقی ماندن در عراق در مطبوعات آن کشور بودند، و همین دخالتها و کارهای جعلی به اسم عراقیان که مردم و دولت و حتی اپوزیسیون آن کشور خوب می دانستند که این حرفهای فرقه است و نه مردم عراق (مانند درخواست باقی ماندن ارتش آمریکا در عراق و پروژۀ تألیف و ترجمۀ کتابهای داستان و پخش آنها در میان نوجوانان و جوانان عراق بوسیلۀ آمریکایی ها مبنی بر اینکه حمله به آمریکاییها تروریسم و کار رژیم ایران می باشد و آمریکایی ها می خواهند کشورتان را از نفوذ رژیم ایران نجات بدهند و باید در عراق بمانند .) و پی بردن عراقیان به این اقدامات خائنانه و کثیف بود که آنها بویژه دولت و نیروهای عراقی را دشمن مجاهدین و از آنها بیزار کرد بطوریکه کار به جلسۀ پارلمان عراق در اعتراض به این دخالتها و نشان دادن نشریۀ مجاهد عربی در تلویزیون توسط سخنگوی دولت عراق کشید که طی آن با خواندن عناوین نشریه مبنی بر خیمه شب بازی خواندن انتخابات عراق و دخالتهای دیگر در امور عراق و نشان دادن عددها و حروف فارسی و رد پای اصطلاحات مجاهدین خاص فرهنگ ایرانی و فارسی در بیانیه های صادر شده به اسم عراقیان که در مطبوعات عراق آگهی پولی کرده بودند و… فضای دشمنی و ضدیت با حضور  در عراق به علت کارهای خلاف قوانین آن کشور که از رهبری فرقه سر می زد ایجاد شد و دست تروریستها را برای کشتار مجاهدین و جنایتهایشان در این ده سال به ویژه کشتار اخیر در اشرف باز نمود. خودخواهی ها و توهینهای معصومه ملک و معاونش عباس داوری در بخش روابط خارجی به شعور عراقیان در آن ده سال اشرف بود که اینهمه دشمن در عراق برای مجاهدین تراشید بطوریکه موقع اخراج از اشرف و اینهمه کشتارها و جنایتها علیه افراد فرقه و ساکنان اشرف مطلقا از دفاع و حمایت عشایر و قبایل و شیوخ و رؤسای آنها به عنوان همسایه های اشرف که اکثرا هم مسلح هستند خبری نشد علیرغم اینکه آنهمه سالها در اشرف تغذیه شدند و مهمانیها و جشنهای پرخرج و پولهای هنگفت به آنها داده شد با انبوهی وقت و انرژی زنان و مردان اشرف و با کارهایی شاق و پر رنج و زحمت برای عشایر و شیوخ آنها که بعضیهایشان نیز به زنان اشرف طمع می کردند.

لذا دست رهبری فرقه  با خط و خطوط وسیاستهای یاد شده اش در رابطه با عراق و تحولات و دولت آن بویژه مسئولین بخش روابط خارجی آن و در رأس آنها معصومه ملک محمدی نیز بر خونهای ریخته شده در اشرف آغشته است زیرا کار این بخش به مسئولیت معصومه ملک محمدی که در حالی مسئول امور عراق در فرقه شده بود که به اعتراف خودش در صحبتهایش با ما در لیبرتی کوچکترین اطلاعی نه از زبان عربی و نه از فرهنگ عراق و مردم عراق و عرب ندارد همراه با دستیارش عباس داوری کارشان دشمن تراشی و عامل برافروختن کینه ها و دشمنیها در میان عراقیان و نیروهای آنها و دولت عراق علیه فرقه بوده و با توهینهایشان به عراقیان و پروژه های دخالت روز مره شان در امور عراق و تلاشهایشان و اعلام بسیجهایشان برای سرنگون کردن دولت عراق (از جمله پروژه سین چهل یعنی سرنگونی دولت مالکی در چهل روز در سال ۱۳۸۶) و جاسوسیهایشان علیه عراقیان به سود نیروهای آمریکایی تماما به دستور شخص رجوی و در اجرای رهنمودهای او و اصرار رجوی و رهبران فرقه بر باقی ماندن در عراق و در اشرف و عدم تخلیۀ کامل اشرف به بهانۀ «اموال»زمینه را برای حملات فرقه ها و گروههای مذهبی فعال در عراق علیه فرقه در اشرف و لیبرتی و کشتار مجاهدین ساکن آنها هموار کرد.

اینجانب که به مدت ۲۵ سال در قرارگاههای مختلف فرقه در عراق و بیشتر در اشرف و بغداد در بخش روابط خارجی فرقه بودم بارها در آن ده سال اشرف یعنی بعد از سرنگونی رژیم صدام حسین و اشغال این کشور توسط ارتش آمریکا نتایج و آثار منفی این پروژه های ضد عراقی و دخالتهای آشکار و با مباهات در امور داخلی و کشمکشها و اختلافات مذهبی و ملی و سیاسی عراق بر روی سرنوشت اعضا و تبدیل شدن این تقلبها و گروه سازیها و تبلیغات و فعالیتهای غیر قانونی مداخله جویانه بر ضد خود ما یعنی ساکنان اشرف آنهم از نوع و با سبک همان تبلیغات که در اروپا و آمریکا می کردند و تبلیغ عربی حمایتها از فرقه توسط سران اروپا و آمریکا بویژه جنایتکاران جنگی ارتش و اطلاعات آمریکا که در میان ملت عرب بویژه عراقیان به علت جنایتهایشان در حق آنها منفور هستند را به خانم معصومه ملک محمدی و مسئول بخش روابط خارجی و دستیارش آقای عباس داوری یادآور می شدم و با نامه های متعدد حتی به خود مسعود رجوی خطر این نوع دخالتها و نامه ها و بیانیه ها با فرهنگ مجاهدین و به سبک تبلیغات غربی یعنی دشمنان عرب و عراق و برگزاری مراسم و جشنها به مناسبتهای مذهبی شیعی و دعوت شیعیان عراق به اشرف و راه انداختن سینه زنی و نوحه خوانی آنها در مسجد اشرف و خواندن زیارت عاشورا در برابر آنها توسط فرقه آنهم با بلندگو که صدایش را مردم اطراف تا کیلومترها می شنیدند زیارتی که آشکارا ابوبکر و عمر و عثمان در آن مورد لعن قرار می گیرند و به هیچوجه خود شیعیان عراق به علت حضور سنی ها این زیارت را نمی خوانند و به خلفای راشدین لعنت نمی فرستند، و دامن زدن به اختلافات بین شیعه و سنی با دعوت از سنی ها از سوی دیگر و در مناسبتهای مذهبی و تشویق آنها به نماز خواندن در پشت امام شیعه یا بر عکس در مسجد اشرف به عنوان ایجاد وحدت بین شیعه و سنی در عراق و…

بله خطر این کارها بر روی جان و مال اعضادر اشرف را یادآور می شدم و حتی یک بار در نشست داخلی پنجاه نفرۀ روابط خارجی در اشرف بلند شده ضمن اعتراض به معصومه ملک محمدی که حرف مسعود رجوی مبنی بر اینکه عراقیان وحشی هستند و همان عربهایی هستند که دخترانشان را زنده به گور می کردند و… تکرار می کرد خطر این کارها و دخالتها و جعلیات فریبکارانه به اسم عراقیان و توهین به آنها و به شعور آنها را یادآور شدم ولی در جواب و به جای توجه به انتقادهایم با داد و فریادهای رایج معصومه ملک محمدی و عباس داوری و دشنامهایشان در همان نشست روبرو شدم.

عباس داوری گزارشهای جاسوسان و مزدوران عراقی فرقه در بغداد را در مورد زمان و مکان حملۀ احتمالی به آمریکاییها و محل و موقعیت و مشخصات افراد مقاومت عراق را به من می داد و من آنها را به فارسی ترجمه می کردم که بعد فهمیدم آنها را می دادند به بخش کاویان (روابط با آمریکاییها) که آنها را به انگلیسی ترجمه می کردند و آنها را برده وبه آمریکاییها می دادند تا آنها را از خطر مرگ برهانند و به نیروهای مقاومت عراق هم ضربه بزنند!!. اما کثیفترین پروژه در خوشخدمتی به آمریکاییها که من خودم شاهد آن بودم در تابستان سال ۸۵ بود که ماهها طول کشید و آن نوشتن قصه ها به عربی در سه گروه سنی کودکان و نوجوانان و جوانان عراقی مبنی بر تروریست نشان دادن حمله کنندگان به آمریکاییها و اینکه آنها مزدوران ایران هستند و تبلیغ اینکه اشغالگران آمریکایی نجات دهندگان آنها از رژیم ایران می باشند و باید در عراق باقی بمانند و مهربان و خادم نشان دادن آمریکاییها برای چاپ و توزیع این قصه ها توسط آمریکاییها در مدارس و دانشگاهها و ورزشگاهها و مراکز جوانان عراق بود. این قصه ها با پولهای کلان طبق محورهایی که آمریکاییها تعیین کرده بودند توسط دو نویسندۀ عراقی نوشته می شد و متن عربی آنها را به من می دادند تا آنها را به فارسی ترجمه کنم (حتی در یک ماهی که در آنموقع در بیمارستان اشرف بستری بودم با آوردن کامپیوتر به بیمارستان که ممنوع بود مرا به کار ترجمه این قصه های عربی به فارسی و قصه هایی هم که در این راستا و برای این پروژه توسط آرمان نفیسی با نقاشی نوشته می شد از فارسی به عربی بدون اجازۀ پزشکان وادار می کردند حتی شب با بیدار ماندن تا صبح علی رغم اینکه قرصهایی که می خوردم خواب آور بود تا کار سریع و در مدتی که به آمریکاییها قول داده بودند تمام شود)، من مسأله دار شده بودم و غر می زدم که چه نیازی به ترجمۀ این قصه ها به فارسی هست، بعدا توسط بچه های بخش سیاسی (قسمت رابطه با آمریکایی ها) مطلع شدم که این ترجمه های من به آنها داده می شود و آنها این قصه ها را از فارسی به انگلیسی ترجمه می کنند و حسین مدنی که رابط فرقه با آمریکاییها بود آنها را برای چک و اوکی (تأیید) به آمریکاییها می دهد تا ضمنا از کیفیت کار سران فرقه در خدمت به آنها مطلع شوند! ولی سر انجام به علت مخالفت داخلی و کارشکنی مخفیانۀ من و چند نفر از بچه های ضد رجوی در داخل فرقه که هنوز هم آنجا هستند و خودداری نویسندگان عراقی از ادامۀ همکاری در نتیجۀ افشاگری مخفیانه که ما در نزد آنها کردیم و هدف و سیر این پروژه را به آنها گفتیم (علیرغم پولهای کلانی که سران فرقۀ رجوی به نویسندگان عراقی می دادند) و قطع همکاری ناشر عرب طرف قرارداد در خارج که با خواندن مضمون قصه ها به هدف آنها پی برده بود این پروژه شکست خورد و به انجام نرسید.

نوشته  قربانعلی حسین نژاد

عضو جدا شده از فرقه رجوی

فراق، صرفا به بازنشر این مطلب پرداخته است و مسؤولیت صحت ادعاهای گفته شده بر عهده نویسنده آن است.

انتهای پیام

 

 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=17040