قبل از ورودم به فرقه از تبلیغاتی که آنها درباره شعائر دینی می شنیدم، تصورم این بود مدینه فاضله ای که گفته می شود همان تشکیلات و مناسبات درونی فرقه رجوی است.
شخصیت فردی من طوری بود که قبل از ورودم به فرقه هم نمازم را کامل می خواندم و هم روزه ها را مرتب به جا می آوردم و در خانواده ما به صورت یک رسم بین همه جاری بود.
ماه مبارک رمضان ماهی است که نفرات در خلوت با خدای خود راز و نیاز می کنند و از خدا طلب آمرزش و بخشش می کنند و زمانهایی را برای خواندن قرآن اختصاص می دهند و ختم قرآن می کنند ولی متاسفانه در مناسبات رجوی یکی از گناه هایی که مورد مواخذه قرار می گرفت خواندن قرآن و ختم آن بود.
من طبق عادات گذشته قبل از ورودم به فرقه همیشه از ابتدای ماه مبارک رمضان شروع به ختم قرآن می کردم و می خواستم که در فرقه این سنت را ادامه بدهم که مورد سرزنش مسئولین سازمان قرار گرفتم که ما در اینجا ختم قرآن نداریم .
اگر می خواهی قرآن بخوانی با مسئول خودت موقع نماز قرآن بخوان و وقتی برای قرآن خواندنت نداریم ودر ضمن نماز و قرآن خواندن به تنهایی در مناسبات «پاسیویسم» است و قبله تو مسعود و مریم است. گوش دادن و عمل کردن به دستورات رهبری خود به مثابه قرآن خواندن و اطاعت از فرامین خدا می باشد.
از تجربه و سابقه حضورم در سازمان به این نتیجه رسیدم که تمامی شعائر و مذهب در فرقه یک ابزار برای القای اجباری رهبری فرقه به نفرات و تابو کردن رهبری در اذهان به عنوان یگانه رهبر مطلق زمانه بیش نبود.
یادداشت از حسینی
عضو جدا شده از فرقه رجوی
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز خوزستان