• امروز : شنبه - ۳ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 23 November - 2024

سراسیمه وارد شدن مریم رجوی به تیرانا / درماندگی و واماندگی یک بی غیرت

  • کد خبر : 9970
  • 15 آگوست 2017 - 11:00

این سئوالی است که بایستی هر کس، خصوصا خانواده ها و جداشدگان، از خود بپرسد. سراسیمه وارد شدن مریم رجوی به تیرانا برای چیست و چرا پشت سر هم نشست هایی با گروه های خیلی کوچک و بدون حضور فرماندهان ترتیب می دهد؟

پاسخ خیلی ساده است: درماندگی و واماندگی این فرقه در پاسخ گویی به مسائل روز و اینکه چگونه نیروهای خود را که عمری با دروغ و دغل و تحقیر و اجحاف و ترس از لولو خره خره ای بنام هتل مهاجر در عراق و غیره تا این نقطه کشیده است. آنهم در کشوری مثل آلبانی که دیگر هم مرز با ایران نیست و چیزی بنام ارتش آزادیبخش ملی ایران وجود خارجی ندارد و فقط در شعار باقی مانده است.

بعد هم ننوشتن چیزی بنام نقشه مسیر و امضاء ندادن و فرار نیروها، همه اینها را که کنار هم بگذارید، می بینید که این رئیس جمهور بی دولت و ملت که همه عمر خود را در اوهام به سر برده و آنقدر به دیگران دروغ گفته که خودش هم باورش شده که بی چون و چرا سیده الرئیسه ایران زمین است، حالا که می بیند نیروهایش دیگر فریب دروغ و دغلهای او و سایر اوباش فرقه را نمی خورند، مجبور شده که خود شخصا پا به میدان گذاشته و افراد را در گروه های بیست نفره صدا بزند و خود با آنها مستقیما و بدون واسطه صحبت کند تا با استفاده از گروه های فشاری که در دست دارد افراد را در همان گروهها مجبور به حرف زدن و بعد دادن تعهد جدید بنماید.

وقتی رهبر فرقه با سوء استفاده از حرم امام حسین (ع) ندای هل من ناصر سر می داد و افراد را با فریب به سمت خود می کشید و اعلام می نمود که ما در عراق پناهنده آقا هستیم و نه کس دیگری، وقتی که افراد را از هتل مهاجر در بغداد و فردی به اسم سجاد می ترساند، وقتی که  اعلام می کرد در خاک امام حسین (ع) هستیم و چو اشرف نباشد تن من مباد و خون افراد را برای بدست آوردن پشتیبانی سیاسی توسط دولتمردان از کار افتاده آمریکایی می ریخت.
وقتی که افراد در گرمای ۶۰ تا ۷۰ درجه در زیر اشعه مستقیم آفتاب کار میکردند و بهانه های مختلفی مثل حمله عراقیها بود و تنها در طی روز یک ساعت به این نفرات برق برای کولر میدادند و در شب هم تنها سه ساعت آنهم کولرهای از دور استفاده خارج شده که تا خودشان را آماده کنند زمان تمام شده بود.

وقتی که هر چند ماه یکبار به زور تعهد “من مجاهد می مانم و مجاهد می میرم” از افراد می گرفت و می گفت اشرف مرز سرخ خدشه ناپذیر ماست. وقتی که با تلاش فراوان کاری می کرد که عراقیها حمله کنند و خون جوانان این سر زمین را در صحراهای عراق بریزند و می گفت خط عامری است و باید خودمان را با آن منطبق کنیم، وقتی که اعلام می کرد که هر کس برای مصاحبه نزد کمیساریا برود خائن است و پا روی خون شهدا گذاشته است،وقتی که نیروهای کمیساریا در کمپ برای گشت زنی می آمدند تعدادی از عوامل و فرماندهان بالای خود را اجیر می کرد که دنبال آنها راه بیافتند و تعدادی هم با دوربین مخفیانه فیلم برداری کنند که ببینند چه کسانی با آنها حرف میزنند و بعد نفرات را صدا کرده و از آنها گزارش کامل هر چه گفته و شنیده بوده را می خواستند و برخی هم اجیر بودند که نگذارند افراد به تنهایی حرف بزنند،

وقتی که به بهانه های مختلف افراد را شبها بیدار نگه میداشت و با کارهای اجباری مانند چاله کندن و زمین صاف کردن مشغول می کرد، وقتی که به بهانه جلوگیری از حمله عراقیها هر شب افراد زیادی باید تا صبح بیدار می ماندند، وقتی که برای کمترین مواد خوراکی و غذایی افراد را در مضیقه قرار می دادند و بهترین میوه ها و مواد غذایی را برای فرماندهان بالا می فرستادند،وقتی که …

وقتی که این ها نباشد دیگر باید خود رئیس جمهور قلابی وارد میدان شود و بدنبال موضوعاتی دیگر باشد تا بتواند افراد را در منگنه قرار بدهد، چرا که دیگر دروغها و این بهانه ها کارساز نیست.

حال باید به این رئیس جمهور مادام العمر و خود انتصابی و تام الاختیار که با جناح های جنگ طلب آمریکایی نرد سیاسی میبازد، همانها که نیروهای بدبخت را بخاطر آنها توی منگنه قرار داده بود که شما دندان آمریکا را نکشیده اید و باید هر روز و هر هفته از خودتان انتقاد کنید (حالا بنگرید که خودش تا کجا با آنها دست در یک کاسه دارد و مزدوریشان را می کند، اینهم طنز روزگاراست)، اینجاست که خود رئیس جمهور با تمامی توش و توانش باید وارد این بازی شود چون دیگر آن بهانه ها نیست وجود ندارند.

ملاحظه بفرمائید:

عراق سرزمین امام حسین (ع)، پناهنده آقا امام زمان (عج)

اشرف خط سرخ خدشه ناپذیر، چو اشرف نباشد تن من مباد

حال پاسخ این همه سئوال نیروها را چه کسی می دهد و به مریم رجوی که خود را با ملکه سبا مقایسه می کند باید از قول سعدی گفت: دیر آمدی ای نگار سر مست – زودت ندهیم دامن از دست.

یادداشت از احمد دارابی از جداشده های اخیر فرقه رجوی در آلبانی

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=9970