فرانسه تحت ریاست ماکرون می تواند نقش کلیدی در روابط غرب با ایران ایفا نماید.
متخصصین ضد تروریسم اروپائی هشدار می دهند که در حالی که عملیات داعش در خاورمیانه محدود و محدودتر می شود، و ستیزه جویان خارجی به کشورهای خود باز می گردند، قطعا مواردی از اعمال خشونت بوقوع خواهد پیوست. در این رابطه، حملات تروریستی داعش در تهران شرایط به مراتب پیچیده تری را برملا کرده است که عواقب پایداری در غرب خواهد داشت، مگر آنکه از سرچشمه بسته شود. این اقدام شامل تحمل نکردن هر پیامی است که اعمال خشونت افراطی را تبلیغ می کند.
آنچه متخصصین را نگران می کند اینست که داعش بطور قطع مهارت هائی از منافقین تبعیدی آموخته است که توانسته است با استفاده از آنها حملات در ایران را به پیش ببرد. منافقین در سه دهه تاریخچه خشونت تروریستی علیه ایران دارند و البته همچنان به سیاست تغییر رژیم خشونت بار در ایران چسبیده اند. در حالیکه مجاهدین خلق در همه جا به عنوان یک نیروی تاریخ گذشته به دلیل سن بالا و سلامت پائین ستیزه جویانش شناخته می شوند، متخصصین هشدار داده اند که اگرچه فرقه رجوی دیگر یک نیروی جنگنده به حساب نمی آیند، اعضای آن کاملا مغزشوئی شده باقی مانده و قادرند به عنوان تأمین کننده لجستیک، تعلیمات، طراحی، و مشاوره برای دیگر گروه های تروریستی عمل نمایند. قطعا، همه آنها این ظرفیت را دارند که عملیات انتحاری انجام دهند.
از زمانی که آمریکا فرقه رجوی را از عراق به آلبانی منتقل کرده این تهدید جدیت بیشتری یافته است. آلبانی هنوز درگیر مبارزه با فساد فزاینده سیاسی و رسانه ای، جرائم مربوط به مواد مخدر، قاچاق سلاح و قاچاق انسان است که مانع از پیوستنش به اتحادیه اروپا در آینده نزدیک شده است. حضور ۳ هزار عضو مغزشوئی شده منافقین در کشوری که به عنوان سرپل سوریه برای اروپا جهت استفاده نیروهای تروریستی جدید شناخته می شود تنها بحث برانگیز نیست، واقعا خطرناک است.
تهدید تنها به آلبانی محدود نمی شود؛ این کشور در پیمان ناتو قرار دارد و تحت سلطه آمریکا می باشد و لذا مجاهدین خلق می توانند برای هر هدفی که ایالات متحده لازم بداند مورد استفاده قرار گیرند و می گیرند. دیدار اخیر جان بولتن و سناتور مک کین از مجاهدین خلق نشانه هائی از استفاده های این چنینی دارد.
خطر اصلی در فرانسه و اروپای غربی است. مقر فرماندهی فرقه رجوی در سی و شش سال گذشته در اورسورواز در حومه پاریس بوده است.
واقعیت این است که طی سال گذشته چشم انداز سیاسی غرب به صورت غم انگیزی تغییر کرده است. دو بلوک متمایز ظهور کرده اند: اتحاد کشورهای ضد ایران شامل آمریکا، انگلستان، اسرائیل و عربستان سعودی در یک طرف به صورت کور ظاهرا به هر قیمتی به دنبال تغییر رژیم هستند، و اروپا – منهای انگلستان بعد از خروج از اتحادیه اروپا – (و همچنین روسیه و چین) که به دنبال رویکرد مجدد و یافتن فرصت های تجاری هستند.در این رابطه، تمرکز برای عمل می بایست در فرانسه، جایگاه مقر فرماندهی فرقه باشد. ما باید به دولت فرانسه بگوئیم که این افراد به بلوک تغییر خشونت آمیز رژیم تعلق دارند، چرا شما به اجاره دادن زمین خود بعد از ۳۶ سال ادامه می دهید؟ آمریکا یا منافقین برای شما چه کرده اند که ارزش بی آبروئی حمایت از این گروه را به جان خریده اید؟ بهای ماندن فرقه رجوی در کشور شما چقدر بوده است؟ چه تأثیراتی تداوم این حضور برای سیاست خارجی و روابط تجاری کشور شما خواهد داشت؟ چگونه جمهوری فرانسه می تواند به این فرقه اجازه دهد تا افراطی گری و خشونت و تروریسم را در خاک فرانسه گسترش دهد؟
در گذشته، البته، پرسش چنین سؤالاتی بی معنی بود – حتی اگر به عنوان موضوعات دائمی حل ناشده پرسیده می شدند. خارج کردن منافقین از فرانسه و سایر کشورهای اروپائی مشکل ساز بود – تبعید آنان به عراق غیر ممکن بود زیرا حقوق بشر آنان قابل تضمین نبود. ولی در سال ۲۰۱۶ آمریکائی ها خارج کردن منافقین از عراق به محل امن آلبانی را ممکن ساختند. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم اروپا نمی تواند اقدام مشابهی انجام دهد و رهبران فرقه رجوی را در امنیت از فرانسه و سایر کشورهای اروپائی به آلبانی منتقل نماید. رهبر فرقه رجوی مریم رجوی چندین هفته را در تیرانا سپری کرده است. هیچ دلیلی وجود ندارد که مانع آن شود که وی مقر دائمی خود را با کمک بیشتر از جانب آمریکائی ها در آنجا برقرار نماید.
جنبش میانه روی جدید رئیس جمهور امانوئل ماکرون با اکثریت بالائی در پارلمان فرانسه پیروز شده است که به وی قدرت مانور بالائی می دهد. او نشان داده است که یک چالشگر باهوش و ماهر در روابط بین المللی است که قبل از آنکه دهان باز کند رئیس جمهور ترامپ را در اجلاس ناتو در ماه مه در بروکسل آچمز کرد. شاید بالاخره زمان آن فرا رسیده باشد که ارزیابی جدیدی از انعطاف ناپذیری در برابر تروریسم در فرانسه بعمل آید. پیام فرقه رجوی یعنی تغییر خشونت بار رژیم نباید بیش از این تحمل شود.
یادداشت از مسعود خدابنده