با عرض ادب و ارادت خدمت همه عزیزانی که دارید مطلب مرا می خوانید. از اینکه احساس می کنم کسانی این مطلب را خواهند خواند خیلی صفا می کنم، چون این احساس خیلی به حال من کمک می کنه.
رجوی و تشکیلات جهنمی اون رو باید به همه بشناسونیم.
در این مطلب می خوام برایتان از بیم و هراس رجوی بگم. میدونید که الان ما شاهد این هستیم که ظرف کمتر از یک هفته اخیر پنج نفر از سازمان جدا شدند. این کار در حالی صورت گرفته که اونا کاملا در شرایط اختناق رجوی بودند. حالا شما تصور کنید، تور اختناق رجوی پاره بشه و آدم ها امکان نفس کشیدن در خارج از تشکیلات رو داشته باشند. بخدا روزانه دسته دسته آدم ها از سازمان جدا میشند و به ما جامعه جداشدگان ملحق میشند، و من روزانه شاهد این هستم.
به طور خاص وقتی که آدم های این فرقه رو در سطح شهر میبینم، از سر و روشون میباره، که آدم ها دیگه از این سازمان و تشکیلات خسته شدند و دیگه نمیخواهند در سازمان بمانند، و رجوی از همین بیم و هراس داره که آمار جدا شدگان هر چه بیشتر بشه.
از من به رجوی نصحیت، لطفا گوش کن، دیگه اون دوران گذشت که تو آدم ها رو در یک محیطی مثل اشرف و لیبرتی، محصور کرده بودی و اجازه نفس کشیدن به اونا نمیدادی، گرچه می دونم الان هم در صدد این هستی که در اینجا هم، یک زندان مثل اشرف و لیبرتی برپا کنی، ولی کور خوندی، اینجا تیرانا است و نه بیابان های عراق که هیچ کسی اونجا به داد افراد نمی رسید، و هیچی نمی تونستیم بگیم و صدامون در نمی اومد.
حتی وقتی خانواده ها اومده بودند، به افراد جرات نمی کردی بگی که خانواده تون اومده، و حالا در اینجا ما اجازه نمیدیم که تو به اهداف شوم خودت برسی و اشرف دیگه ای درست کنی و افراد رو اسیر خودت بکنی.
دیگه اون دوران گذشت که با انقلاب باصطلاح مریم، افراد رو گول بزنی و اونا رو از زندگی کردن محروم کنی، در تیرانا، آدم ها واقعیت بیرون رو می بینند و به این میرسند که بله میشه انقلاب نکرد و خارج از سازمان، زندگی کرد، و ما برای اونا بزرگترین بینه و گواه هستیم و با دیدن ما در سطح شهر این انگیزه، بیشتر و بیشتر میشه.
متاسفانه بخاطر همین تو به افراد اجازه نمیدی که با ما حرف بزنند، حرف زدن که چه عرض کنم، حتی سلام بدهند، از چی میترسی؟ دقیقا از همین می ترسی که افراد با دیدن ما و حرف زدن با ما، آگاه بشند و از خواب غفلت بیدار بشند و به آینده خودشون فکر کنند، و دیگه به حرف های تکراری و یکبار مصرف تو گوش نکنند. میدونم که از این بیم و هراس داری، چون من به خوبی تو و انقلاب از دور مصرف خارج شده تو رو میشناسم.
خوانندگان عزیز ببخشید که وقت شما رو گرفتم، ولی نیازه که یک جا این حرفا زده بشه، چون رجوی و فرقه اش مطلقا همچین امکانی به آدم ها نمیدند که حرفا شون رو بزنند، بلکه تنها اجازه دارند به حرفای اونا گوش کنند و عمل کنند. ولی ما اجازه نمیدیم که این روند ادامه پیدا بکنه و با روشنگری، دست اونها را رو میکنیم، بیشتر از این وقت شما رو نمیگیرم، منتظر نوشته ها دیگر باشید ….
یادداشت از علی بابایی، عضو جدا شده از فرقه رجوی – تیرانا
انتهای پیام /