فراق: جدا شده های فرقه رجوی، مخزنی از اسرارِخیانت ها و جنایت های فرقه رجوی هستند. این افراد با بیان سرگذشت و بازگویی دیده های خود نقش مهمی در افشای ماهیت پلید این فرقه دارند.
بدون شک سخنان و افشاگری های این افراد سیمای واقعی فرقه رجوی را آشکار ساخته و این گفتارها در نهایت آگاهی بیشتر مقام های بین المللی، خانواده ها و حتی اسیران فرقه رجوی را موجب می گردد.
پایگاه خبری-تحلیلی فراق، بدین منظور گفت و گویی خواندنی با آقای مکی رفیعی که از این فرقه کثیف فرار کرده انجام داده است که در سه قسمت منتشر می شود.
مکی رفیعی که با انگیزه کار راهی کشور ترکیه شده بود توسط آدم ربایان فرقه رجوی ربوده شده و سر از اردوگاه اشرف در آورد. وی خاطرات جالبی از حضور خانواده ها در اشرف، مراسم های ساختگی دینی رجوی و نحوه فعالیت اعضای فرقه رجوی دارد و با صبر و حوصله ای قابل تقدیر به تمام سوال های ما پاسخ دادند
متن کامل گفت و گوی پایگاه خبر ی- تحلیلی فراق را با وی در زیر می خوانید:
فراق: لطفا خود را معرفی کنید وبگوئید چگونه وارد فرقه رجویی شدید ؟
بنده مکی رفیعی هستم . سال ۱۳۵۴ درشهر اهواز متولد شدم .من در زمستان سال ۱۳۸۰ جهت رفتن به اروپا به صورت قاچاقی از کشور خارج شده و به کشور ترکیه رفتم .هدفم رفتن به یکی از کشورهای اسکاندیناوی بود که در شهر استانبول و در مرکز آن به طور مشخص «اکسارای» در رستوران پرسپولیس با لابی های فرقه رجوی آشنا شدم .کار لابی های فرقه در آنجا شکار ایرانیها و جوانان ایرانی بود که جهت کار و مهاجرت به ترکیه سفر می کردند. در ابتدا این دیدار ها جهت آشنایی بود . بعد با شگردها و ترفندهای خاص خودشان مرا دعوت به صرف چایی و نهار کردند و بعد از صحبت های اولیه گفتند که قصد ما کمک به ایرانی هایی است که به دیار غربت سفر می کنند وما به راحتی می توانیم شما را بدون اینکه یک تومان یا ریالی خرج کنید به اروپا ومقصد مورد نظر برسانیم . آن ها گفتند که فقط باید به مدت سه ماه به عراق و به طور مشخص اشرف بروید و کار شما در اشرف فقط فراگیری ویاد گیری زبان انگلیسی است تا وقتی که به اروپا سفر کردید مشکلی نداشته باشید. آن ها گفتند که در مدت این سه ماه نیز دوستان ما کار پناهندگی شما را از طریق سفارت مورد نظر کشوری که می خواهید به آنجا بروید در بغداد دنبال می کنند وبعد از گرفتن حق پناهندگی به طور مستقیم با هواپیما از بغداد به کشور مورد نظر می روید .لازم به ذکر است بنده هیچ اطلاعی از اشرف و فرقه رجوی نداشتم به این دلیل پیشنهاد آن ها را زود قبول کردم و سپس مزدوران رجوی مرا به خانه خودشان بردند که در آنجا چند جوان ایرانی را دیدم که در شرایطی مشابه قبل از من طعمه شکار این شیادان قرار گرفته بودند.
آدم ربایان رجوی با لیست گذرنامه عراقی که از کنسولگری عراق در استانبول گرفته بودند ما را به عراق فرستادند.
فراق: همکاری شما با فرقه رجویی چگونه بود آیا مسولیتی وفعالیتی در فرقه داشتید ؟
جهت اطلاع شما وخوانندگان گرامی در فرقه رجوی می رسانم که در فرقه رجوی هیچ کس را نمی گذاشتند بیکار بماند و از همه بیگاری می کشیدند . بنده نیز مانند سایر اعضای گول خورده از صبح تا شب مشغول کارهای مختلف خدماتی ، ساختمان سازی ، کشاورزی وغیره داخل اشرف بودیم تا اینکه بحث اجتماعی وملاقات با شیوخ ومردم عراق شد .
جهت اطلاع وتنویر افکار خوانندگان گرامی قسمت«اجتماعی» شاخه ای از قسمت سیاسی فرقه می باشد که کارش دعوت از شیوخ و برخی مسؤولین عراقی است که یک وظیفه این بخش جلب حمایت از شیوخ عراقی و دیگر شخصیت ها از فرقه و وظیفه دیگرش تاثیر گذاری در صحنه سیاسی عراق بود که بنده به علت اینکه عرب زبان هستم از من جهت ترجمه در قسمت اجتماعی استفاده کردن و مسؤولیت بنده به عنوان ترجمه ملاقات بود .کار ما به این صورت بود که صبح ها بعد از صبحگاه بریف سیاسی می شدیم وبعد با رفتن به اتاق کامپیوتر سناریوی ملاقات را همراه با مسؤول ملاقات نوشته وآماده ملاقات می شدیم که تقریبا تا ساعت سه بعد از ظهر طول می کشید وعصرها نیز باز هم نشست لایه ای که همان شستشوی مغزی تشکیلاتی یا بیگاری بود.
فراق: سران فرقه چگونه خود را برای فعالیت تروریستی علیه هموطنان خود توجیه می کردند؟
بعد از آمدن ما به فرقه تقریبا بیست روز بعد آمریکا به عراق حمله کرد وجنگ آمریکا وعراق صورت گرفت. بعد از جنگ وسرنگونی حکومت بعثی صدام آمریکا فرقه را خلع سلاح کرد و دریک روز وشب تمامی اسلحه های فرقه را تحویل گرفت . نیروهای آمریکایی حرکت وتردد اعضای فرقه را در ابتدا محدود وسپس تردد آنها را قطع کرد به همین دلیل در زمان و شرایط عملیات های داخلی قطع شد .
هدف فرقه بیشتر حفظ نیروها وگول زدن آنها وبازی با روحیات افراد بود که خلاصه می شود در حفظ تشکیلات منفور رجوی.
اینجا باید موضوعی را باز کنم و دراین باره بیشتر توضیح بدهم. بعد از تحویل سلاح ها به آمریکا سلاحی که فرقه سال های مدید آن را وسیله سرنگونی قلمداد می کرد و سلاح را ناموس وشرف یک مجاهد خلق می دانست کلیه اعضای فرقه دچار تناقضات بزرگی شدند. افرادی که سال ها عمر خود را پای رجوی وحرف های وی ریختند با چشمهای خود می دیدند که چگونه یک شبه ناموس وشرفشان را تحویل آمریکایی ها می دهند.
به دنبال این رفتار، اعتراض ها ، فرارها و تناقض ها در فرقه زیاد شد و در واقع هدف فرقه دراین زمان راست و ریس کردن افراد وقانع کردنشان بود وانرژی خود را بیشتر صرف این کارها می کرد.
فراق: درباره نحوه برپایی مراسم دینی درفرقه توضیح دهید ؟ گفته می شود دعاهای ساختگی شبیه به ادعیه قرانی اما با مضمون شعارهای فرقه ساخته شده بود که همه اعضا باید ان را قرائت می کردند باره این موضوع توضیح بفرمایید ؟
سوال جالبی کردید . در ابتدا باید بگویم دجالگری وشیادی دراین فرقه زیاد است. دجالگری یعنی اینکه دین را وسیله اهداف ومطامع خود قرار دادن . آنها با ساختن دعاهای خاص خود بعد از نماز یا در مراسم های تاسوعا وعاشورا و در حین خواندن زیارت عاشورا وشبهای قدر نهایت دجالگری را اعمال می کنند.
مثلا دعایی بعد از نمازهای مغرب وعشا می خوانند و درآن مریم را سیدت نساء العالمین خطاب می دهند که قرآن کریم این لقب را فقط خاص حضرت مریم عذرا مادر عیسی پیامبر قرارداده است . درزیارت عاشورا درظهر عاشورا مسعود را حسین زمان معرفی می کنند که مورد ظلم قرار گرفته است در حالی که دقیقا برعکس صورت مسله است زیرا که این رجوی هست که بر نیروهای خود ظلم می کند . این فرقه رجوی هست که با فریب ونیرنگ نیروها را نگه می دارد و با شیادی نیروها را داخل فرقه می آورد.
در ادامه دجالگری فرقه به نسبت دادن مسعود به امام زمان می توان اشاره کرد بلاخص بعد از فرار کردن مسعود از چنگال عدالت وی را غایب زمان عصر می گویند وجالب است که در نشست های لایه ای یا نشست های سیاسی وایدوئولوژیک همیشه بحث غیبت را به مسعود نسبت می دهند. این ها بخش کوچکی از دجالگری فرقه است که با یاری خدا درآینده مفصل در این باره صحبت می کنیم
فراق: آیا شما با مسعود رجویی ملاقاتی داشته اید درباره شناختی که از شخصیت او دران زمان داشتید وبعدها متوجه شدید توضیح بدهید ؟؟
ما سعادت این را داشتیم که با مسعود رجویی ملاقات نداشتیم زیرا همانگونه که گفتم بعد از آمدن ما درفرقه بیست روز بعد جنگ شروع شد. از قبل نیز وی را نمی شناختم ولی بعد از رفتن به فرقه از نحوه برخورد وتشکیلات مخوفشان واین که چگونه افراد را به زور نگه می دارند و دجالگری که به اسم دین راه انداخته بودند و همه آنها توسط وی ترسیم شده بود معلوم بود که چه شخصیت معلول الحال است.
ادامه دارد