• امروز : شنبه - ۳ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 23 November - 2024

منافقین از گذشته تا امروز

  • کد خبر : 9731
  • 29 جولای 2017 - 12:42
منافقین، متحدان منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای و سمپاتهای داخلی آنها به این نتیجه مشترک رسیده اندکه، امکان سرنگونی جمهوری اسلامی ازطریق نظامی ممکن نیست.
پنجم مرداد، سالروز شکست منافقین در عملیات مرصاد بود. فرقه رجوی تمام توان خود را در این عملیات که آن را فروغ جاویدان نامگذاری کرده بودند، به کار گرفت ولی نتوانست به کمترین هدف خود نیز دست یابد. بعد از این ماجرا این سازمان تبدیل به یک سازمان اطلاعاتی امنیتی و ابزار در دست قدرت های منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای شد. در مقاله نگاهی کوتاه داریم به روابط این سازمان با کشورهای معاند جمهوری اسلامی ایران.
سازمان منافقین و اعراب
فرقه رجوی در طول حیات سیاسی و نظامی خود درکنار همکاری تشکیلاتی با دوکشور عراق و اردن، با سایر کشورهای منطقه بویژه رژیم صهیونیستی رابطه اطلاعاتی داشت. اما این رابطه زنجیره ای پس از همکاری سازمان با صدام دراشغال کویت، قطع گردید و سازمان مورد تحریم سیاسی اعراب قرارگرفت، رابطه سازمان در سطح رسمی از میان رفت و تنها همکاری برخی اشخاص و محافل خاص در تعدادی ازکشورهای عربی مانند عربستان، امارات یا اردن و حمایت مالی از سازمان ادامه داشته است. مانند حمایت برخی سران عرب از جمله بندر بن‌سلطان، دبیر شورای امنیت ملی عربستان که چندی پیش ۷۵۰ هزار دلار به این سازمان کمک کرد ( پایگاه خبری آفتاب، ۲۴ تیر ۱۳۸۶).
فرقه رجوی و رژیم صهیونیستی
نکته قابل توجه، تعامل و همکاری فرقه رجوی و رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی است که تاکنون نیز به صورت پنهانی و گاهی آشکار ادامه داشته است. این رابطه حتی به ارتباط سازمان با محافل و مؤسسات مدافع صهیونیست ها در خارج ازمنطقه نیز کشیده شده است، ازجمله این مراکز صهیونیستی آمریکا، مؤسسه «انستیتوی واشنگتن برای سیاست‌گذاری خاور نزدیک» و مؤسسه اینترپرایز است که با تکیه به چهره های مانند مایکل لدین، سازمان مجاهدین خلق را بهترین الترناتیو نظام اسلامی می دانستند.مهم‌ترین نمونه در مورد روابط اسرائیل و سازمان، مربوط به همکاریهای اطلاعاتی درزمینه فعالیتهای هسته ای و مراکز نظامی و امنیتی ایران بود. در این موضوع، اسرائیل درقبال دریافت اطلاعات و جاسوسی فرقه رجوی، درصدد تقویت جایگاه تبلیغاتی فرقه رجوی به عنوان تغذیه‌کننده اطلاعاتی غرب علیه نظام جمهوری اسلامی ایران برآمد و در نتیجه جایگاه این فرقه را در غرب ارتقاء داد. از سوی دیگر اسرائیل از طریق شرکت PRST ، که مرکز آن در تل‌آویو است، اقدام به تقویت پخش برنامه‌های فرقه رجوی از شبکه ماهواره‌ای کرد. (http://www.nejatngo.org/fa/post )
سازمان منافقین و کشورهای اروپاییرابطه فرقه رجوی با برخی کشورهای اروپایی شکل ویژه و پیچیده‌ تری به خود گرفته است. در بین این کشورها، رابطه فرانسه از همه کشورها برجسته تراست و این رابطه به سال‌های ۶۰ تا ۶۵ برمی گردد؛ رجوی در مذاکراتش با سپهبد طاهر جلیل‌حبوش، رئیس سازمان کل اطلاعات عراق،  دراین باره می گوید: «همان‌گونه که اطلاع دارید من در سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در پاریس بودم. در آن سالها… به ما تروریست نمی‌گفتند؛ هر چندکاخ سفید و کاخ الیزه می‌دانستند. با کاخ الیزه هم ارتباط داشتم، می‌دانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد و چه کسی و چرا عملیات علیه رئیس‌جمهور و علیه رئیس‌الوزرای ایران انجام داد. آنها می‌دانستند و خوب هم می‌دانستند، ولی صفت تروریست هم به ما ندادند».(سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، ج ۲، ص ۶۴۳٫) اگرچه رابطه فرقه رجوی با دیگرکشورهای اروپایی مانند انگلستان، ایتالیا، آلمان و کشورهای حوزه اسکاندیناوی، به گستردگی فرانسه نبوده و نیست ولی این کشورها نیزمرکز فعالیت‌های سیاسی، تبلیغاتی و مالی این سازمان هستند.

فرقه رجوی و آمریکا

رابطه آمریکا با فرقه رجوی به سال ۱۹۸۷برمی گردد و برمبنای بهره گیری اطلاعاتی و امنیتی شکل گرفت. این ارتباط با درخواست ۱۵۲ نفر از نمایندگان و سناتورهای آمریکا از وزیر خارجه که خواستار استفاده از فرقه رجوی در اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران در ۱۹ ژوئن ۱۹۸۸ بودند، وارد مرحله جدیدی شد. که خروجی آن هماهنگی عملیات فروغ جاویدان (عملیات مرصاد) بود. بطوریکه بخشی از فرودگاه واشنگتن قبل از عملیات مرصاد به مدت ۳ روز برای انتقال نیرو به عراق در اختیار سازمان قرار گرفت. این تعاملات و ارتباطات تا آنجا پیش رفت که ۱۵ پادگان گروهک در حمله هوایی آمریکا به عراق درحمایت از کویت در سال در ۱۹۹۱ به عنوان اهداف امن اعلام شد. و دولت بوش حمایت همه جانبه خود از گروهک را در دستور کار قرار داد، دولت کلینتون نیز پا را فراتر گذاشت و در ۴ نوامبر ۱۹۹۳ رجوی را فردی دمکرات خواند. در این دوره ما شاهد اوج حمایت های آشکار مقامات کاخ سفید از این گروهک تروریستی هستیم.

اما به ناگاه به درخواست وزارت خارجه آمریکا، کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان در سال ۱۹۹۴ درگزارشی رسمی سازمان را فرقه‌ای با ماهیتی تروریستی معرفی کرد.( U.S. State DepartmentReport on The People’s Mojahedin of Iran,1994) این سازمان با اعلام قانون ضد تروریسم وزارت خارجه آمریکا در اکتبر ۱۹۹۷ جزءگروه های تروریستی اعلام شد و هرگونه حمایت از آن را در داخل آمریکا ممنوع گردید. در ۱۵ اوت ۲۰۰۳ بود که دولت آمریکا در پاسخ به درخواست ۱۵۰ عضو کنگره در نامه‌ای، نام سازمان را در فهرست گروه‌های تروریستی اضافه کرد. البته این به مفهوم قطع حمایت های آمریکا ازاین گروهک و تحت تعقیب قرا دادن سران و زیرمجموعه آنها نبود بلکه حرکتی نمادین برای عبور از وضعیتی به وضعیت جدید بود.

مرحله سوم از ارتباط آمریکا با فرقه رجوی بار دیگر در یک روند تدریجی شکل رسمی به خود گرفت. آمریکایی ها در این مقطع ضمن مخالفت با رأی شورای حکومتی عراق برای اخراج اعضای سازمان از این کشور در دسامبر ۲۰۰۳ ارتش آمریکا در ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۴ اعضای مستقر در قرارگاه اشرف را تحت حمایت ماده۲۷ کنوانسیون چهارم ژنو قرارداد. در چارچوب توافق جدید ارتش آمریکا با پادگان اشرف، آمریکا در ژانویه ۲۰۰۵ به‌طور رسمی فرقه رجوی را مأمور جمع‌آوری اطلاعات در عراق کرد ( Borger, Julian and Ian Traynor, 18 January 2005.).

در فوریه ۲۰۰۵ سازمان مأموریت جاسوسی از داخل ایران و به‌ویژه برنامه هسته‌ای را دریافت کرد.( Dickey Christopher and Hosenball Mark and Hirsh Michael, Newsweek 14, February 2005) پس از مشارکت اعضای سازمان در سرکوب ناآرامی‌های نجف و شهرک صدر در سال ۲۰۰۷  و با بالا گرفتن حساسیت عمومی در عراق نسبت به تعاملات پنهان و آشکار فرقه رجوی، در ۳۰ آگوست ۲۰۰۸، بعد از انتقال سران ارشد سازمان به پایگاه البلدآمریکا، مسئولیت حفاظت از پایگاه اشرف به ارتش عراق واگذار شد.

نگاه آمریکا به فرقه رجوی یک نگاه راهبردی است و بر همین اساس این رابطه به‌رغم تظاهر آمریکا در مقاطع مختلف به قطع رابطه هیچ‌گاه تعاملات و تبادلات دو طرف قطع نگردیده و همواره برمدار تعریف شده ای یعنی استراتژی تغییر رژیم ایران استوار بوده است. از این رو دگردیسی و تطور در روابط آمریکا با گروهک نفاق یک تغییر راهبردی نبود بلکه یک حرکت تاکتیکی برای عبور از وضعیتی به وضعیت جدید بوده که خود متأثر از تحولات سیاسی و امنیتی داخل ایران و تحولات منطقه‌ای بود. بر همین اساس است که در تحولات سیاسی اجتماعی داخلی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، زمینه توجه بیشتر مقامات آمریکایی به این فرقه رجوی برای سرمایه‌گذاری در راستای افزایش فشار بر ایران فراهم شد. درخواست حذف نام فرقه رجوی از لیست گروه‌های تروریستی آمریکا از سوی نمایندگان کنگره نیز در چهارچوب نگاه تغییر در ایران قابل ارزیابی است. چراکه به زعم آمریکایی ها این فرقه به‌رغم فقدان پایگاه مردمی در داخل ایران، تنها گروه نظامی اپوزیسیون ایران بوده که با همکاری آمریکا توانایی بی‌ثبات‌سازی ایران را دارد. بنابراین می توان گفت که روابط فرقه رجوی با آمریکا اگرچه دارای فراز و فرود های بسیاری است ولی این تغییرات تاکتیکی بوده و در یک سیر راهبردی مسیر و سیاست ثابتی را دنبال کرده است.

چشم‌انداز

منافقین، متحدان منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای و سمپاتهای داخلی آنها به این نتیجه مشترک رسیده اندکه، امکان سرنگونی جمهوری اسلامی ازطریق نظامی ممکن نیست. در داخل ایران نیز امکان سقوط نظام از طریق نیروهای اپوزیسیون و اقدامات تروریستی وجود ندارد. محدویتهای مانند پیری اعضای اصلی و فروپاشی ساختاری و سیاستهای رادیکالیزم و مستبدانه حاکم بر فرقه رجوی، کاهش روحیه اعضا و مقبولیت و مشروعیت مقامات ارشد سازمان را به دنبال داشته است، لذا آنان توان و انگیزه لازم برای انجام عملیات نظامی را ندارند. بنابراین باید روی ظرفیت‌های خارجی سرمایه گذاری کنند.

باید دقت داشت این گروه وطن فروش، بخشی از راهبرد بی ثبات سازی و ایجاد ناامنی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران است و جزء ظرفیت‌ها استراتژیک آمریکا در کنار سایرگروهای تروریستی به حساب می‌آید که در برنامه‌های آتی جبهه ضد مقاومت و مأموریت‌ها این گروه در جغرافیای جبهه مقاومت در عراق، لبنان و سوریه جایگاه ویژه ای دارند.( حمیدغریافی، «فرقه رجوی؛ سپر حفاظتی اسرائیل در برابر حزب‌الله‌»، ایران دیده‌بان، ۲۱/۱۲/۱۳۸۵) . موج تحرکات و تبلیغات سیاسی و تبلیغی در داخل و منطقه در راستای تبرئه چهره تاریخ سیاسی و امنیتی سازمان حکایت از یک پروژه جدی برای بازسازی و سازماندهی مجددآنها دارد که آینده شاهد ابعاد تازه ای ازآن خواهیم بود.

یادداشت از علی حسن حیدری

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=9731