زندگی و سرنوشت پُر فراز و نشیب من اکنون چون آینهای در برابر چشمان هم سن و سالهای من و نیز نسل نوخاسته قرار دارد. شور و شوق و هیجان همراه با بیتجربگی از خصائص و اقتضائات دورهی نوجوانی و جوانی است و گاه ممکن است همین ویژگی اگر توأم با غفلت از مشورت با افراد باتجربه مانند پدر و مادر باشد ما را به قهقرا ببرد. من هم مانند همهی جوانان ازین خصائص برخوردار بودم و در سن جوانی شور و شوقی فراوان داشتم و نمیدانستم که این هیجان را چگونه استفاده کنم و در دام پلیدترین گروه افتادم و این گروه از عواطف جوانی من سوء استفاده کرد و با تکنیکهای مغزشویی و کنترل ذهن که من نسبت به آنها نه دانش داشتم و نه اطلاع، مرا به این راه کشاند و در ادامه هم با تعلیمات خودشان مهر جهالت را بر پیشانی من زد؛ شاید بگویید چرا زودتر از اینها خودت را نجات ندادی؟!
توضیخش شاید قدری مشکل باشد اما دلائل متعددی دارد. این گروه که یک فرقهی مخوف است با تکنیکهای مغزشویی و کنترل ذهن اولین چیزی را که از انسان میگیرد ـ بهگونهای که فرد بهدام افتاده اصلا متوجه نمیشود ـ اراده و قدرت انتخاب اوست. رفتار این فرقه در این زمینه بهگونهای است که انسانهای تحصیلکرده و حتی افرادی که ادعای روشنفکری داشتهاند را به دام انداخته و مورد کنترل ذهن قرار داده است. البته شاید بتوان گفت مهمترین عنصر و علت همان جهل و بیاطلاعی افراد جامعه از وجود چنین فرقهها و چنین تکنیکهایی است. شاید اگر هرکدام از شما هم جای من بودید و تحت چنین فرایندهای “مغزشویی” و “کنترل ذهن” قرار میگرفتید درحالیکه به آنها جهل و عدم اطلاع هم داشتید، سالیان متمادی درون این فرقه گرفتار میشدید.
من یک جوان خام و بیتجربه بودم که نسبت به جریانات سیاسی و اجتماعی جامعه هم بیاطلاع بودم و شور و هیجان نوجوانی و جوانی سبب شده بود خود را مطلع و همهچیز دان بدانم و این بلای بزرگی است که ممکن است به قیمت از دست دادن بهترین سالیان عمر تو تمام شود. اما اکنون به لطف خدا توانستم خود را از این فرقه نجات دهم و کولهباری از تجربه دارم که به رایگان در اختیار جوانان هموطنم قرار میدهم.
اکنون تجربهی من نشان میدهد که باید در برابر دولتی که با رأی اکثریت مردم ایران انتخاب شده و دولتی قانونی است سر تعظیم فرو آورد و به رأی مردم احترام گذاشت. شاید برخی گمان کنید که چرا من چنین نظری دارم؛ اگر شما هم مانند من سالیان طولانی در فرقهی وحشی و قرون وسطایی رجویها اسیر و گرفتار بودید و اکنون آزادی را لمس میکردید با من همعقیده میشدید که در جامعهای با دولت دموکراتیک زندگی میکنید. ممکن است ضعفهایی وجود داشته باشد اما طریق اصلاحش هم به مرور و تدریج وجود دارد. این را تجربهی زندگی من در فرقهی مخوف رجوی نشان میدهد.
من اکنون از این فرقه جدا شدهام و در تیرانا پایتخت آلبانی کاملا آزادانه زندگی میکنم و اخبار ایران را دنبال میکنم و با دروغهایی که فرقه در طول سالیان اسارت به خورد ما میداد مقایسه میکنم و این عرائض تنها حاصل تفکر و مقایسه است، بدون هیچ فشار و تحمیلی.
اکنون من برخود واجب میدانم ماهیت ضدانسانی و غیراخلاقی این فرقهی اهریمنی را برای شما بازگو کنم و چه کسانی بهتر از ما که سالیان عمر و جوانی مان را این فرقه ربوده و سالیان متمادی مورد بیمهری و بدترین توهینها و اهانتها و بیحرمتیهای در این فرقه بودهایم و تمام سالهای جوانی خود را در راستای شهوت و قدرتپرستی و خودخواهی مسعود رجوی و همسر فریبکارش باختهایم و بهنوعی دستپروردهی خودشان هستیم، میتواند این حقایق را فاش و آشکارا بیان کند؟!
ما نسل سوختهای هستیم که فدای مطامع این زوج اهریمنی شدیم و اکنون وجدان بیدار ما نمیگذارد که سکوت کنیم تا نسلهای بعدی هم در دام این فرقه بیفتد و ما نمیخواهیم با سکوتمان شریک جنایات آنها باشیم ما باید جوابگوی تاریخ باشیم، فردا نسلهای آتی ما را مورد پرسش قرار میدهد که چرا درحالی که میتوانستید روشنگری کنید سکوت کردید و من و دیگر سوختگان این فرقه با بیان تجربیات و افشای حقایق آنگونه که بر ما رفته است؛ نمیگذاریم جوانان برومند این مرز و بوم به دام این فرقه و امثال آن بیفتند و میدانیم که اینطور نخواهد شد چون این فرقه در حال اضمحلال است و به لطف خدا نفسهای آخرش را میکشد و ما نسل سوختگان هم آینهی عبرت جوانان هستیم.اکنون درود میفرستم به این نسل آزاداندیش ایران که با نه گفتن به این فرقه مشت محکمی به دهان رجویها زدند و امید به روزی که شاهد آزادی دیگر عزیزان گرفتار در این فرقه باشیم.
یادداشت از ز.ش یکی از اعضای جدا شده از فرقه رجوی ساکن تیرانا، آلبانی
لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=9398