مزدوران رجوی در نشست امسال کمی باهوشتر عمل کردند و به جای افراد رنگین پوست که هر سال به وفور در نشست یافت میشدند، به افرادی با چهرههایی از شرق و غرب آسیا و تبعههای افغانستان و پاکستان روی آوردند.
به گزارش پایگاه خبر ی- تحلیلی فراق، منافقین امسال نیز مشابه سالهای گذشته نشستی را در پاریس برگزار کرد. نشستی که میلیونها دلار در آن هزینه میشود تا تنها این ذهنیت را به مخاطبین منتقل کند که «ما هستیم»، اما اگر به چهره اعضای این سازمان در اینگونه نشستها با دقت نگاه کنیم، متوجه زوال و پیری این سازمان تروریستپرور میشویم.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که دقیقاً همانطور که خود منافقین نیز میدانند، برآورد سرویسهای اطلاعاتی حامی منافقین قطعاً از جایگاه این گروهک در میان مردم ایران خبر میدهد و طرح مسائلی همچون آلترناتیو نظام ایران و براندازی و … هم دقیقاً در همان مرحله تبلیغات بیشتر کاربرد ندارد، اما بالاخره این گروه با همه عوامل، ظرفیتها و امکاناتش بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی است و کشورهای دشمن نیز ولو به امید قدری مزاحمت برای ایران، مجبور به تقویت گروههایی نظیر منافقین هستند.
هرچند برای منافقین و نشست آنها در پاریس نمیتوان عمق چندانی قائل بود و شعاع این حرکت را اگر بیشتر از همان سالن اجارهای ویلپنت و چند ساعت تبلیغات رسانهای قبل و بعد از آن درنظر بگیریم هم زیادهروی کردهایم، اما بررسی این نشست میتواند توضیحی برای زرق و برق این شوی تبلیغاتی باشد.
سخنرانان بازنشسته و اجارهای
نگاهی به دیگر حرکتهای رسانهای و حامیان این گروهک نشان میدهد اساساً همه شرکتکنندگان در تجمعات این گروه حتی اگر سیاستمدار با سابقه و شناخته شده باشند، همگی در یک نقطه مشترکند که نه تنها اکنون از دنیای سیاست و قدرت بازنشسته شدهاند، بلکه تقریباً دیگر امیدی برای بازگشت به عرصه قدرت ندارند که دست به چنین معاملهای با منافقین میزنند.
جان بولتون، گینگریچ، لوپز، ترکی فیصل و… همه اینها دیگر اکنون در ساختارهای قدرت کشورهای متبوع خود جایگاهی ندارند و صرفاً حضور در نشست منافقین را با انگیزه تجاری و کاسبی نگاه میکنند، با این تفاوت که جایگاه و سابقه هر یک از این سیاستمداران در افزایش یا کاهش مبالغ مؤثر است. نگاهی به فهرست مبالغ پرداختی منافقین که گاهی به رقم ۸۰هزار دلار برای دو دقیقه سخنرانی هم میرسد، مؤید این مطلب است. نکته جالب اینجاست که متون سخنرانی نیز توسط عوامل منافقین تهیه میشود و به عبارت دقیقتر اساساً سخنرانان در نشستهای منافقین به معنای واقعی کلمه برای ساعتی رزرو میشوند.
رفتار رودلف جولیانی یکی از حاضرین در نشست اخیر منافقین در ویلپنت نمونهای است از این مطلب که این افراد قبل از حضور در نشستهای منافقین دیگر آینده سیاسی در ساختارهای قدرت برای خود قائل نیستند که به چنین کاسبی روی آوردهاند. جولیانی شهردار سابق نیویورک بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ سعی داشت خود را به عنوان گزینهای در کابینه ترامپ معرفی کند و برای همین منظور نیز مدتی از منافقین و فعالیتهای تبلیغی این گروه فاصله گرفت، اما حضور او در جلسه روز گذشته نشان میدهد که دیگر امیدی برای بازگشت به قدرت ندارند و به همین منظور به کاسبی قبلی بازگشته است! [۱]
جمعیت اجارهای از سیاهان آمریکایی تا دانشجوی قرقیزستانی
تصاویر و اطلاعات این گردهمایی ها نشان می دهد افرادی با جمعیت قابل توجه و تابعیت غیر ایرانی به عنوان هوادار منافقین در این همایش ها شرکت می کنند که از اهداف این برنامه ها بی اطلاع اند. گفته می شود این افراد کسانی هستند که بهخاطر مشکلات بیکاری و فقر به اجاره این فرقه درمیآیند تا بتوانند به گذران زندگی بپردازند بر همین اساس آوارهها، متقاضیان پناهندگی از کشورهای آفریقایی و کولیها به «ویلپنت» آورده میشوند تا صندلیهای خالی مراسم را پر کنند.
«آسوشیتد پرس» چندی پیش طی گزارشی نوشت: «غالب حاضران در گردهمایی منافقین در برلین، با سازماندهی این گروه از مدارس لهستان و جمهوری چک به برلین آورده شده بودند تا صندلی های سالن محل برگزاری گردهمایی پر شود.» بر اساس این گزارش برخی از شرکت کنندگان در این گردهمایی نیز به خبرنگار آسوشیتد پرس گفتند که با وعده سفر به برلین و اقامت در هتل به این گردهمایی آمده اند. همچنین فیلمهایی که از این گردهمایی ها منتشر می شود نشان می دهند که افراد غیر ایرانی دارای جمعیتی قابل توجه به نسبت شرکت کنندگان ایرانی اند.
خبرگزاری ها پیش از این فیلمی را منتشر کرده اند که نشان می دهد اکثریت قریب به اتفاق شرکت کنندگان، ملیتی غیر ایرانی داشته و همانگونه که جدا شدههای این فرقه میگویند، گدایانی هستند که از برخی کشورهای آفریقایی، آسیایی و برخی کشورهای اروپایی جمع آوری شده و به وعده «چند وعده غذای گرم» و «مقداری کمک مالی» به این مراسم آمدهاند.
حدود دو سال پیش نیز روزنامه فرانسوی لوموند گزارشی منتشر کرد که در آن با چند نفر از شرکت کنندگان در یک همایش منافقین گفتگو شده بود.
«آلینا آلیمکووا» یک دختر قرقیزستانی است که در یکی از همایش های منافقین در پاریس شرکت کرده است. این فرد هم میگوید که حتی یک کلمه فارسی هم نمیداند و چیز زیادی هم درباره مسائل مربوط به ایران نمیداند، اما تصمیم میگیرد با یک پیشنهاد خوب به پاریس سفر کند تا برای چند روز اقامت در پاریس، در یک همایش هم شرکت کند. او می گوید همه مسافرانی که با هشت دستگاه اتوبوس از پراگ همراه او به پاریس میروند جواناند و اغلب دانشجو و همه از طریق اینترنت به گفته او به نوعی استخدام شدهاند. چنان که این دختر دانشجوی اهل قرقیزستان میگوید هیچ کس به درستی از هدف این سفر اطلاعی نداشته است. [۲]
البته منافقین در نشست امسال کمی گزیدهتر و باهوشتر عمل کردند و به جای افراد رنگین پوست که هر سال به وفور در نشست یافت میشدند، به افرادی با چهرههایی از شرق آسیا، عربهای غرب آسیا و تبعههای افغانستان و پاکستان روی آروند تا چهرهای عادیتر برای نشست خود ایجاد کنند!
ارقامی که تاکنون از این جلسه منتشر شده از این حکایت دارد که به هر پناهنده روزانه در حدود ۳۰ تا ۵۰ یورو به علاوه مواد غذایی و به هر فرد که بتواند ۲۰ تا ۳۰ نفر را برای حضور در این نشست همراه کند، مبلغی در حدود ۱۵۰۰ یورو پرداخت میشود. [۳]
وعدههای نسیه اقتصادی فرانسه و حمایت نقد از تروریستها!
بنی صدر و مسعود رجوی پس از آشوبافکنی بهار ۱۳۶۰ وقتی از ایران گریختند، در پاریس پناه گرفتند و به مرور فرانسه در کنار بغداد مأمن اصلی سازمان تروریستی منافقین شد. در ۱۰ -۱۵ سال اخیر هم که این سازمان در فهرست گروههای تروریستی در غرب ثبت شد، منافقین – غیراز یک نوبت بازداشت کوتاه و آزادی مریم رجوی – آزادانه مشغول فعالیت در فرانسه بودند.
گفتنی است در پی اعتراض وزارت خارجه به دو نشست تیر و آذر ۹۵ منافقین در پاریس، وزارت خارجه فرانسه در موضعی ریاکارانه اعلام کرده بود این سازمان «غیر دموکرات و خشن است و ما تماسی با آنها نداریم» اما امسال نیازی به همین توجیه هم نمیبینند.
حمایت نقد پاریس از گروهک تروریستی منافقین در حالی است که این کشور همواره در اجرای تعهدات خود نسبت به ایران بسیار بد سابقه است. مردم ایران هنوز خلف وعدههای شرکتهایی همچون پژو و رنو را فراموش نکردهاند که کالای خود را به ایرانیها فروختند و از تامین قطعات یدکی این کالا خودداری کردند در حالی که این کالا هیچ ربطی به برنامه هستهای ایران نداشت یا اینکه شرکت توتال پروژههای نفتی را نیمه کاره رها کرد و در حالی که مبالغ قابل توجه کلانی را از ایرانیها دریافت کرده بود اما از اجرای تعهدات خود سر باز زدند. یا اینکه شرکت ایرباس پس از عقد قرارداد اعلام کرد تا زمانی که آمریکا اجازه ندهد امکان تحویل هواپیما به ایران را ندارد. [۴]