فرقه رجوى در کشور آلبانى در ماهاى اخیر بخصوص در اردیبهشت ماه با بکارگیرى تمام توان خود أعم از تشکیلاتى، نیرویى، مالى و اجتماعى در نهایتِ تلاش بوده است تا از ریزش نیروها جلوگیرى کند، اما بر خلاف نیت پلید سردمداران جهل و جنایت این فرقه، ریزش نیرو به حداکثر خود در ماههاى گذشته رسیده است.
رجوى با گسیل کردن فرماندهان تشکیلات خود از تمام کشورهاى اروپایى به آلبانى براى روحیه دادن به افراد در زنجیر و همچنین بهره گیرى از لابیهاى دلارى و حامى ترور و تروریسم خود همچون جان مکین که بطور واقعى نشان داد که این فرقه دشمن مردم ایران است و با دشمن ترین و کینه توزترین جنایتکاران که خواهان جنگ و مروج آن در هیأت حاکمه آمریکا و تجاوز به کشور ایران است، چنین بى پروا ارتباطات آمریکایى – اسرائیلى خود را مخفى نمیکند. براى هر ایرانى وطن پرست پر واضح است که فرقه هیچ جایگاهى در بین مردم ایران و ایرانیان خارج از کشور ندارد و هر آنچه هم که گِرد فرقه به اسم هوادار جمع آورى کرده است، فقط بخاطر دلارهاى مریم رجوى بوده و لاغیر که این هم در نقطه اى به انتهاى خود خواهد رسید.
رجوى بداند که با پهن کردن فرش قرمز زیر پاى یک جانى جنگ طلب و تروریسم پرور، هیچوقت به نیت شوم خود نخواهد رسید. چرا که کشور و مردم ایران مانند کشورهاى أفغانستان و عراق و لیبى نیست. باید رجوى و این لابیهاى داعش پرور بدانند که سرنوشت و موقعیت قدرتى شان را از دست میدهند و دوران یکه تازى و زورگویى شان بسر آمده است. رجوى هم بداند که اینقدر علنى کردن خود و پشت کردن به میهن و ملت ایران نشانه ذلت و خوارى فرقه اش میباشد و تقلاى بیهوده قبل از غرق شدن کامل و نابودى اش میباشد، چون دورانش بسر رسیده و واقعیات این را به اثبات خواهند رساند.
نهایت آرزوى مریم رجوى در پشت کردن به مردم و میهن خود در سالهاى اخیر رفتن به آمریکا و سخنرانى در کنگره این کشور بوده است، اما به دلیل منفوریت بیش از حدى که در افکار مردم ایران دارد، حتى دولت آمریکا جرّأت این اجازه را به خود نداده که میزبان چنین عنصر منفورى باشد.
در زیر به سه نکته اساسى اجمالى نظرى انداخته شده که وضعیت فرقه رجوى را بحرانى نشان می دهد.
الف، تشکیلات؛
رجوى تمام هم و غمش نگه داشتن اندک افراد تشکیلات بوده است و بس، چه در عراق و حال در آلبانى آنهم براى مانور دادن و به رخ کشیدنِ اربابانِ خود و گرفتن مزد مزدورى بر علیه ملت ایران است که با آن دست به چنین مانورهاى پوشالی میزند تا سمت رئیس جمهور مادام العمر و خود خوانده فرقه همچنان در یدک خود داشته باشد و با آن افراد را ارتزاق و عمر ننگین خود را چند صباحى طولانى تر کند.
اما واقعیت این است که تشکیلات فرقه در آلبانى دیگر آن تشکیلات در عراق نیست و نخواهد بود. ریزش نیرو به حداکثر خود رسیده است و مریم رجوى از خیلى مرز سرخهاى انقلاب درونى مجاهدین که منجر به جدایى خانواده از یکدیگر و محدودیتهاى فراوان و سرکوب شدید امنیتى و جو پلیسى و نشستهاى سرکوب دیگ، نشستهاى لایه اى یقه درانى همدیگر، نشست تفتیش عقاید موسوم به غسل(جنسیت) بخصوص نشستهاى فشار روزانه به اسم عملیات جارى که حاکم کرده بود از فشار آنها کاسته است و در مواردى به افراد گفته شده حتى بصورت سورى در آنها شرکت کنند، که این نشاندهنده این است مریم رجوى با یک لگد به پوزه مسعود رجوى، مرز سرخ هاى انقلاب ایدئولوژیکى مجاهدین را سست کرده است که این به معناى بطلانى بر تمام دستاوردهاى نزدیک به سى سال مبارزه و حفظ تشکیلات است که با بندهاى مختلف انقلاب به گفته خودشان حصار تشکیلاتى را براى سرنگونى آبندى کرده بودند اما اینک بند بند آن انقلاب بصورت جریان وار از هم میگسلد. دوستى که اخیراً جدا شده است، تعریف میکرد که رجوى و مسئولینش به شدت دنبال تطمیع افراد با انواع و أقسام وعده ها از جمله تأمین مالى مکفى و در صورت امکان، کمک در تشکیل خانواده به شرطى که با فرقه همکارى داشته باشند و با خانواده هایشان و افراد جداشده هیچگونه ارتباطى برقرار ننمایند و از موضع فرقه دفاع کنند، حتى در درون جدا شده ها افراد أجیر شده پخش شده است که همدیگر را داشته باشند و جو پلیسى برقرار نمایند و در صورت خلاف وعده، افراد سریعا کمک مالى آنها را قطع کنند.
ب، حامیان عربى و منطقه اى فرقه و وضعیت داعش؛
واقعیت این است، رجوى از وقتى که از عراق اخراج شد دیگر حامیان پول پرست و حمایت کنندگان اش با اسامى مختلف و انجمنهاى خود ساخته فراوان که پول از فرقه دریافت میکردند، الان درب تنور کمک مالى سازمان به سمت آنها گِل گرفته شده است و چون دیگر کارایى براى فرقه ندارند، مزد و حقوق آنها را پرداخت نمیکند و آنها نیز سر خورده و دماغ سوخته بناى مخالفت با این فرقه گذاشته و صدایشان در آمده است. بعنوان مثال، علامه حسینى از لبنان که با دریافت پول براى فرقه و در حمایت از آن یقه چاک میداد، الان به تزویر این فرقه پى برده است. بگذریم از ماهیت این آخوند، اما هر چى هست و بوده است، فرقه قبلا روى آن سرمایه گذارى میکرد و در هر موضع گیرى و اطلاعیه، حمایت از فرقه اسم این آقا در صدر جدول اسامى قرار داشت.
وضعیت داعش در عراق هم که مشخص است و میرود که تار پودش در عراق از هم بگسلد. کسانى که فرقه رجوى از آنها حمایت کرده و روى آنها براى نفوذ در کشور ایران حساب باز کرده و آنها را نیروهاى انقلابى مثل أمثال خودش خطاب میکرد( البته پر واضح است وقتى تئوریسین تشکیل داعش جان مکین باشد که اکنون در دامن مریم رجوى حلوا حلوا میشود فرقه رجوى با خطاب کردن داعش به عنوان عشائر و نیروهاى انقلابى هم قابل فهم باشد).
در سوریه هم با اتحاد سه کشور روسیه و ایران و ترکیه، بر علیه داعش حلقه بر این گروه هر روز تنگ تر شده و نیروهایش از جمله فرماندهانش را از دست میدهد و ارتش سوریه تسلط خود بر حفظ کشوشان و پیشرویهاى چند ماه گذشته آنها این پیام را میرساند که هر چه حامیان داعش فتنه کنند و کمک کارش باشند، باز این ملت سوریه است که مشخص خواهد کرد که به ترور و تروریسم نه بگوید و سرنوشت کشورشان را به داعش نسپارند که این هم براى رجوى و حامیان داعش، یک تو سرى و یأس مطلق است.
پ، انتخابات ایران؛
تزویر رجوى و وعده هاى سر خرمن دادن به نیروها که انتخابات منجر به سرنگونى حکومت ایران خواهد شد و تحلیهاى صد و هشتاد درجه خلاف واقعیت که رجوى و سرانش از انتخابات ایران به خورد تشکیلات و حامیان خود میدهند، این واقعیت را به ثبوت میرساند که اگر آقاى روحانى در انتخابات برنده شود، فرقه رجوى در تعاملاتش با اربابان خود منزوى خواهد شد و روحانى با تعامل بیشتر با جهان، این فرقه تروریستى را به بن بست خواهد کشاند و اگر هم آقاى رئیسى انتخاب شود، باز هم بازنده فرقه رجوى است چون ذکاوت ایشان چنین نشان می دهد که اعتدال داشته باشد و باز در تعامل با بیرون قدم بر می دارد و ترفندهاى فرقه راه به جایى نخواهد برد و باز در منگنه قرار گرفتن فرقه در سرنوشت اوست. اما رجوى باید بداند که اینقدر خودفروشى و مزدورى جز بر جنایاتش در حق ملت ایران و کشور ایران نمی افزاید و آینده در هر صورت براى فرقه رجوی تار و ناامید کننده خواهد بود.
یادداشت از عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، ۱۶٫۰۵٫۲۰۱۷
انتهای پیام