گزارش تصویری درباره ی «شبنم مددزاده» از مزدوران فرقه رجوی که قصد داشت با شعار فعال حقوق بشری افکار عمومی را فریب دهد منتشر شد.
به گزارش فراق، شبنم مددزاده، متولد ۱۳۶۷ است. عضویت ۴ تن از اعضای درجه یک خانواده وی در فرقه رجوی یکی از زوایای خاص زندگی اوست؛ زاویه ای که البته عاملی برای جلوگیری از قبولی وی در دانشگاه تربیت مدرس نشد.
مددزاده اما پس از ورود به دانشگاه به سرعت به عضویت انجمن اسلامی دانشگاهش موسوم به انجمن ۴۹ درآمد و خیلی زود به دبیری سیاسی انجمن رسید.
در این میان سامان دهی یک تجمع و تحصن به ظاهر صنفی و اعتراض به غذای تهیه شده در سلف سرویس دانشگاه در خردادماه سال ۸۷، پرده ای از فعالیت های مددزاده و چند دانشجوی دیگر در دانشگاه تربیت مدرس کرج را آشکار کرد؛ هنوز دقایقی از شکل گیری تجمع صنفی نگذشته بود که فیلم ها و تصاویر آن از خروجی پایگاه خبری وابسته به منافقین به صورت گسترده پخش می شد.
پخش تصاویر و اخبار یک تجمع ساده صنفی که در اعتراض به غذای سلف دانشگاه شکل گرفته بود، از رسانه منافقین موضوعی تامل برانگیز بود، چون همین اتفاق در برخی دانشگاه های مطرح کشور در طول سال بارها رخ می دهد اما چنین بازتاب گسترده ای در رسانه های رجوی ندارد.
بعد از پایان این تحصن ظاهرا صنفی و انحلال انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج موسوم به انجمن ۴۹، شبنم مددزاده فعالیت های زیرزمینی خود را بیشتر کرد و از مهرماه ۸۷ تا اسفند همان سال چندین بیانیه از طرف اعضای این انجمن منحل شده منتشر شد که محوریت آن تاکید بر خواسته های فمنیستی بود.
نکته اوج اقدامات مددزاده در این دوره در بهمن ماه سال ۸۷ رخ داد؛ مددزاده در خوابگاه دختران اقدام به جمع آوری امضا از بین دانشجویان برای تغییر در وعده های غذایی دانشگاه کرده بود ولی در ادامه مشخص شد که با تغییر سربرگ نامه قصد داشته تا این نامه را با عنوان «طومار امضای درخواست دانشجویان تربیت معلم برای حذف نام منافقین از لیست گروههای تروریستی» برای بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد ارسال کند.
بنا بر نوشته های خبرگزاری فارس، مددزاده اول اسفند سال ۸۷ به اتهام همکاری با منافقین دستگیر و روانه بازداشتگاه می شود و چند روز بعد برادر وی نیز با همین اتهام دستگیر می شود.
جمشیدی سخنگوی وقت قوه قضائیه هم در نشست خبری با خبرنگاران، اتهام اصلی مددزاده و برادرش را همکاری با فرقه رجوی عنوان کرد؛ اما دستگیری مددزاده، شروع اجرای سناریو مظلوم نمایی برای وی و برادرش با محوریت تکذیب اتهام آنها یعنی همکاری با منافقین بود.
اشک های مصنوعی به سبک متهمان امنیتی!
از همان روزهای ابتدایی دستگیری مددزاده، برخی دانشجویان همفکر وی به انتشار چندین بیانیه در دفاع از وی کردند.
در همین راستا مادر شبنم مددزاده هم به دانشگاه محل تحصیل مددزاده آورده شد و با ایجاد فضایی احساسی خواستار آزادی فرزندش شد؛ اتفاق جالب رخ داده در زمان مادر مددزاده در دانشگاه این بود که وی که تاکید داشت دخترش ارتباطی با سازمان ندارد، به سبک اعضای این سازمان تهدید به خودسوزی کرد.
تمام این صحنه سازی ها اما با انتشار مقاله یکی از اعضای منافقین در نشریه ای اروپایی برملا می شود؛ یکی از اعضای فرقه در مقاله خود می نویسد: قبلاً دستگیری و اعدامها در شهرهای مرزی ایران بود، اما الان توجه کنید دستگیری مددزاده در سیستان یا کردستان نبوده ، بلکه در تهران است و این نشانگر این است که ما تا تهران نفوذ کردیم و در تهران نیز نیرو داریم!»
پایان «مظلوم نمایی»
سال ۹۵؛ نشست منافقین در پاریس؛ جوانی پشت تریبون قرار می گیرد؛ فرزاد مددزاده برادر شبنم مددزاده حالا به عنوان یکی از اعضای منافقین پس از خروج از ایران در کنفرانس سازمان سخنرانی می کند؛ شبنم مددزاده درست مثل اعضای با سابقه فرقه رجوی لباس پوشیده بود؛ روسری و لباس فرم فرقه نشان می داد که او مدت هاست مانند برادرش فرزاد و البته دیگر اعضای خانواده اش، عضو فرقه رجوی است.
این روزها اما هیچ خبری از شبنم مددزاده نیست؛ شاید رجوی هم می دانند که با علنی شدن عضویت مددزاده در منافقین، هرگونه دفاعی از او، هزینه سنگینی دارد؛ هزینه ای که می تواند موارد بیشتری از این دست را افشا کند.
انتهای پیام