مصاحبه با ثریا عبداللهی
مادر امیر اصلان تحت اسارت فرقه رجوی در آلبانی
قسمت دوم
ذهن دموکراتیک یا شخصیت دموکراتیک؟ پرسشی ست که میبایست سران فرقه مجاهدین خلق به روشنی بدان پاسخ دهند. در عرصه ی ذهن شعار دادن و بهره گیری از کلمات به منظور پروپاگاندا و رویکرد معطوف به قدرت یک خصلت و عادت ناراست پیروان تفکر ماکیاولیستی ست. می توان ذهن دموکراتیک داشت اما از شخصیت و کاراکتر دموکراتیک بی بهره بود. در دنیای مدرن و عصر تحولات دموکراتیک و روزگاری که عصر انفجار اطلاعات نامیده می شود نمی توان برای همیشه و همواره حامل تناقض های رفتاری و گفتاری بود در جایی و زمانی این تناقض ها آشکار می شود. پارادوکس در فلسفه اخلاقی و رفتاری در ذهن انسان مدرن توجیه پذیر نیست. نمی توان افکاربنیادگرایانه ، افراطی ، دگماتیک و ارتجاعی داشت اما خود را انسان ، حکومت و یا گروه و حزب سیاسی و عقیدتی متمدن و حامی حقوق بشر جا زد. گفتار و رفتار متناقض سریع لو می رود و اصولا این معنا و رفتار در دنیای مدرن تداعی منش و تفکر واپسگرایانه و فرصت طلبانه است. یا باید ذهن و شخصیت دموکراتیک داشت یا مستبد بود و افراطی و ستیزه جو ، راه سومی وجود ندارد.
رهبرعقیدتی مجاهدین خلق و سایر سران فرقه ، سعی دارند در مواجه شدن با افکار عمومی “ذهن دموکراتیک” را به نمایش بگذارند از حقوق بشر و مبارزه برای آزادی و دموکراسی حرف می زنند اما خانواده های نیروها و کادرهای تشکیلاتی مجاهدین خلق متوجه شده اند که فرقه رجوی دچار پارادوکس در فلسفه اخلاقی و سیاسی است و رهبری و سران مجاهدین خلق حامل تناقض های دهشتناک در گفتار و رفتار هستند… تاملی بر اله مان های اثر گذار و روشنگرانه ی گفتگوی سایت نیم نگاه با خانم ثریا عبداللهی مادر امیر اصلان که تنها پسرش سال ۱۳۸۰ از سوی رابطین تشکیلات رجوی از خاک ترکیه به مقرهای مجاهدین در عراق منتقل شده است و ارتباط او با مادر ، خواهران و اعضای خانواده اش سالهای طولانی است که قطع شده است چرا که سران مجاهدین اجازه تماس و ملاقات به امیر و خانواده اش نداده و نمی دهند ، حکایت تلخ و درخوری از تناقض های دردناک و گاه مضحک سران فرقه مجاهدین است که به دروغ و عوامفریبانه شعار مبارزه برای حقوق بشر ، آزادی و دموکراسی می دهند.
آرش رضایی ـ مدیر سایت نیم نگاه
آرش رضایی :
خانم عبداللهی شما که مادری تجربه دیده و از فعالان موثر و الهامبخش انجمن نجات هستید در رابطه با رهایی اسیران فرقه رجوی که هم اکنون در آلبانی بسر می برند چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟
خانم ثریا عبداللهی :
خاطرم هست زمانی که عزیزان و اسیران خانواده ها از زندان اشرف با هزاران امید و آرزو به دیدار، به زندان و قلعه دیگری بنام لیبرتی (موقتا) منتقل شدند که بتوانند هم با خانواده خود در ارتباط و یا ملاقات داشته باشند و هم سریعا به کشورهای ثالث منتقل شوند این انتقال بخاطر وضع ناامن کشور عراق بود که رجوی می خواست بهر نحو ممکن از این ناامنی ها به نفع خود استفاده نماید ، خب متاسفانه علیرغم حضور خانواده های دردمند و ستم دیده که چندین بار به عراق و لیبرتی رفتند و روزها و هفته ها با تحمل تمامی سختیها ، نتوانستند حتی لحظه ای دیدار و ملاقاتی با عزیزان دربند خود داشته باشند ، خیلی از خانواده ها نگران وضعیت جسمی و روحی اسیران خود بودند و به خاطر همین مسئله کسانی که به کشور آلبانی منتقل می شدند ، شما نمی دانید خانواده ها چه شور و حالی پیدا می کردند ، من با اکثر این مادران ، خواهران و عزیزان دردمند در ارتباطم ، باور کنید وقتی خبر اعزام عزیزان را به مادری و یا خواهری میدادم ، پشت خط تلفن گریه مجال نمی داد که لااقل کلمه ای صحبت کند ، چرا که بعد از سه دهه عزیزانشان از کشور عراق و یا راحتر بگویم از زندان الموتی رجوی رها می شدند ، دوما واقعا امید دیدار عزیزانشان هزاران مرتبه در دل خانواده ها بیشتر و بیشتر می شد.
حال با توجه به انتقال عزیزانمان به کشور آلبانی که باز خدا را شکر که لااقل از خمپاره و موشک در امنیت کامل هستند ، هرچند اگر رجوی بخواهد نفرات مخالف را سر به نیست کند به انواع بهانه ها متوسل می شود ، آما بنظرم حضور خانواده در آلبانی می تواند مسیر آزادی تمامی عزیزان و دیدار آنها را با خانواده ها میسر کند چرا که قبلا هم گفتم ، عشق خانواده و صدای مادران دو عنصر ویرانگر بنیان ها و ستون چندین ساله فرقه شیطانی رجوی و رجویان آست.
من این اواخر با خبر شدم که مریم قجر و مهدی ابریشمچی شدیدا با حضور خانواده ها در پشتزندان قلعه رجوی در آلبانی مخالف هستند چون می دانند اگر پای یکی از این خانواده ها به آلبانی برسد پرونده فساد منافقین برای ابد بسته خواهد شد.
من بعنوان مادری دردمند و چشم منتظر از تمامی نهاد ها و سازمانهای بین المللی و حقوق بشری خواهشمندم ، مسیر حضور خانواده ها و ملاقات با عزیزانمان را در کشور آلبانی مهیا کنند.
آقای رضایی ، برادر ارجمند و بزرگوار، با توجه به این مسئله که من خودم مادرم و شرح و حال مادران را در شرایط کنونی میدانم ، واقعا اکثر ما مادران و علی الخصوص خواهران که دلتنگ عزیزان خود هستیم و بعد از تحمل تمامی سختیها این حق قانونی و به حق ماست که لااقل یک دیدار چند دقیقه ای با عزیزان دربند و گرفتار خود آنهم بعد از چندین سال جدایی داشته باشیم.
مجددا می گویم حضور خانواده ها در پشت دیوارهای سنگی زندان آلبانی الزامیست.
آرش رضایی :
سرانجام پس از سالها حضور دارودسته ی رجوی در عراق ، بر اثر فعالیت خستگی ناپذیر خانواده ها و فعالان انجمن نجات و فشار نهادهای بین المللی ، فرقه رجوی وادار شد افراد تحت اسارت خود را به آلبانی منتقل کند این تحول و رویداد به نظر شما فرقه مجاهدین خلق را در چه وضعیت و شرایطی قرار خواهد داد شما که از نزدیک رویدادهای مربوط به تشکیلات تروریستی رجوی را پیگیری می کنید؟
خانم ثریا عبداللهی :
من به نوبه خودم و به نمایندگی از تمامی خانواده ها، از زحمات مسئولین انجمنهای نجات و جداشدگان در ایران و یا در خارج کشور حضور دارند ، بی نهایت تشکر می کنم ، حضور نفرات جدا شده در کنار خانواده ها در عرض چندین سال تحصن در اشرف و لیبرتی به نوعی ستون امید و دلگرمی بود.به یقین باید گفت که افشاگری های همین نفرات مظلوم و ستم دیده که سالیان سال عمری را با شکنجه روحی و جسمی در زندانهای وحشنتاک در اشرف و عراق گذارندند ، ستون چهل ساله رجوی را ویران کرد ، درواقع سند جنایات رجوی در حال حاضر همین نفرات جدا شدگانی هستند که عمری را به بهانه سرنگونی نظام و مبارزه با ظلم و ستم در تارهای عنکبوتی اسیر شدند ، این دیو هزار سر ،آروز و هستی جوانان این مرز و بوم را فدای هوای نفسانی و جاه طلبی خود کرد ، رجوی زمانی نابود شد که هواداران این ملعون بعد از تحمل سالها زندانی به بهانه رهایی فرار و دست به افشاگری زدند و همین باعث ویرانی قلعه اشرف و لیبرتی شد.
به جرات بگویم ، فرقه رجوی زمانی ویران شد که به افراد وفادار و از جان گذشته خود خیانت کرد. چون همان نفرات رهبر مفقودالاثر و مرحوم را به نردبان نفسانی رسانده بودند و به یقیین قادر بودند و هستند باز همان اعضای این شیر خفته را به پائین نردبان بکشند و با کمر به زمین بزنند ، زنده باد همت و قدرت جدا شدگان دلیرم ………
آرش رضایی :
آخرین سوال رو مطرح می کنم شما مادری چشم انتظار و دردمند هستید که سالهاست فرزند عزیزش در اسارت فرقه ستیزه جوی رجوی بسر می برد و یکی از فعالین و مسئولین انجمن نجات نیز هستید چه پیامی برای خانواده های اسیران فرقه و مخاطبین سایت نیم نگاه دارید؟
خانم ثریا عبداللهی :
آقای رضایی اگر اجازه بدهید به حکم ادب و احترام به خانواده محترم خانم توکلی (رئوف عبدی) عرض تسلیتی داشته باشم همانطور که اطلاع دارید مرحوم حبیب الله رئوف عبدی پدر احمد عبدی اسیر در زندان آلبانی ، روز جمعه با دل نگران چشم منتظر دارفانی را وداع گفتند ، از خداوند برای سرکار خانم مهین توکلی و خانواده محترم رئوف عبدی صبر عجیل و جمیل خواهانم.
شاید این مصاحبه بهانه ای شد که عرض ادب و سلامی داشته باشم خدمت تمامی خانواده های عزیزتر ازجانم ، خدمت تمامی مادران و خواهران خسته دل و چشم منتظرم و تمامی برادران و همسران و فرزندان که سالیان سال با همین عزیزان عمری را سپری کردم، همراهان و همسنگران! من شاهد دردها و رنجهایتان بودم و هستم ، میدانم که هر روز صبح منتظر خبری از عزیزان خود هستید ، تمامی دردهای انتظار شما را با جان دل لمس می کنم ، چون من هم مادرم ، من هم شانزده سال است در حسرت دیدار چند ثانیه ای هستم ، همه ما دلتنگ و خسته از ظلم زمانه و نامردمان این زمان هستیم با تمام این مشکلات ، …….ولی افتخار می کنم به همت ، صبر ، قدرت ، آگاهی و هوشیاری و گذشت بیش از حد و ایمان شما ، عزیزان! خدا با صابران است ، صبر ایوب وار شما ، راه رهایی عزیزانمان را هموارتر کرده ، خواهش میکنم از نوشتن نامه و ارسال آن به نهادهای حقوق بشری و سفارت ایران در کشور آلبانی و نمایندگان کمیساریای مستقر در کشور آلبانی دریغ نکنید ، مطمئن باشید با پیگیری های مداوم ، دشمن را زمین گیر خواهیم کرد ، اندکی صبر سحر نزدیک است.
از تیم مدیریت محترم سایت نیم نگاه ، علی الخصوص برادر بزرگوارم آقای آرش رضایی و بینندگان عزیز ، نهایت تشکر و قدردانی را دارم. بعنوان مادر رنج دیده دوران ، از خوانندگان و ببیندگان سایت نیم نگاه میخواهم دعاگوی ما مادران و خانواده های اسیران فرقه رجوی باشند که عمری ست بچه های بیگناه ما در آتش خود خواهی های فرقه تروریستی رجوی می سوزند.
وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا(الإسراء/۸۰) و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر کار) با صداقت وارد کن و با صداقت خارج ساز! و از سوی خود، حجتی یاری کننده برایم قرار ده!»
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم/
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا/
بر منتهای همت خود کامران شدم
قسمت حوالتم به خرابات میکند/
هرچند کاین چنین شدم و آن چنان شدم
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد/
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت/
با جام می به کام دل دوستان شدم
از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید/
ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
دوشم نوید داد عنایت که حافظا/
بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم.
به امید رهایی تمامی اسیران
آقای رضایی مجدد از زحمات شما ممنونم که این وقت رادر اختیارم گذاشتید ، اگر امری هست در خدمتم
آرش رضایی :
خواهش می کنم
بزرگوارید و سپاس که دعوت به مصاحبه با سایت نیم نگاه را پذیرفتید و وقت گذاشتید
خانم ثریا عبداللهی :
از شما هم نهایت تشکر را دارم که در راستای آزادی عزیزانمان ، از هیچ کوششی دریغ نمی کنید متشکرم ، سربلند و موفق باشید. دعای مادران بدرقه راهتان
ممنونم از شما بزرگوار
منبع: سایت نیم نگاه