• امروز : پنج شنبه - ۱ آبان - ۱۴۰۴
  • برابر با : Thursday - 23 October - 2025

روایتی از پایان زندگی مشقت‌بار در مقر خائنان بی‌وطن / بریده‌ای که در پارکینگ منافقین خود را آتش زد

  • کد خبر : 53849
  • ۰۱ آبان ۱۴۰۴ - ۸:۲۱

خدام گل‌محمدی یکی از اعضای بریده تشکیلات تروریستی مجاهدین بود، که موقع تنظیف سلاح، فرصتی به دست آورد، بنزین روی خودش ریخت و با آتش زدن فجیع بدنش، به زندگی مشقت‌بارش در مقر منافقین پایان داد.

Ashraf 6 1

به گزارش فراق، خدام، که از سال ۱۳۸۰ بارها درخواست جدایی از این تشکیلات را مطرح کرد، با دیواری از تهدید و تحقیر روبه‌رو شد؛ دیواری که مسعود رجوی از سال ۱۳۷۴ با بستن درهای خروج ساخته بود.

رجوی، سرکرده این تشکیلات خائن و باطل، در آن سال به صراحت اعلام کرده بود: «هر کس بخواهد جدا شود، دیگر به خارج فرستاده نمی‌شود. باید دو سال در زندان خروجی اشرف بماند تا اطلاعاتش بسوزد، و بعد به زندان ابوغریب تحویل داده شود؛ جایی که هشت سال زندان و سپس مبادله با ایران در انتظارش است.»

این تهدیدها، که زندان ابوغریب را به عنوان نمادی از وحشت مانند گوانتانامو جلوه می‌داد، برای خدام و دیگرانی مثل او، زنجیری بود که هر فکر آزادی را خفه می‌کرد. اما خدام کوتاه نیامد. او مصرانه می‌گفت: «من که کفر نگفتم، می‌خواهم جدا شوم و دنبال زندگی خودم بروم.»

فشارها بر خدام اما فراتر از تهدیدهای خروج بود. فرماندهان تشکیلات، با بهانه‌جویی‌های ایدئولوژیک، او را متهم می‌کردند که مسائل جنسی‌اش را حل نکرده و مرحله انقلاب بند «ج» را طی نکرده است. هرچه خدام انکار می‌کرد و توضیح می‌داد، دست از سرش برنمی‌داشتند. احضارها و بازجویی‌های پایان‌ناپذیر، مانند خوره‌ای روحش را می‌خورد. در جلسات جمعی، مانند آن جلسه در قرارگاه حبیب، خدام را در سالن غذاخوری محاصره کرده بودند. جمعی از فرماندهان و هم‌یگانی‌ها بر سرش فریاد می‌زدند، توهین می‌کردند و هر دشنامی را نثارش می‌نمودند.

حسین مدنی، یکی از سران تشکیلات که بعدها در اشرف معدوم شد، سایر اعضا را تحریک می‌کرد تا خدام را شکنجه کنند. خدام تنها در میان هجوم کلمات و نگاه‌های خشمگین، ایستاده بود. روز بعد، در سالنی دیگر، دوباره همان صحنه تکرار شد. خدام را دوره کرده بودند و آزار می‌دادند. او فریاد می‌زد که فقط می‌خواهد برود، اما تشکیلات تروریستی رجوی، که خروج را ممنوع کرده بود، چاره‌ای جز ماندن یا مردن برایش باقی نگذاشته بود. فشارهای بی‌پایان، احضارها و بازجویی‌ها، خدام را به جایی رساند که دید راهی ندارد. در نهایت، در پارکینگ لشکر، موقع تنظیف سلاح، فرصتی به دست آورد. بنزین روی خودش ریخت و با آتش زدن فجیع بدنش، به زندگی مشقت‌بارش در اشرف پایان داد.

خدام گل محمدی اردبیلی، با خودسوزی خودش را از دست این تشکیلات مافیایی برای همیشه خلاص کرد. البته این تنها یکی از هزاران نمونه بود. ناراضیان دیگری هم بودند که زیر فشارهای تشکیلاتی، چاره‌ای جز خودکشی نداشتند.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=53849