۴۴ سال از شهادت شهید حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد، روحانی مبارز و اندیشمند انقلاب میگذرد؛ عالمی که با قلم و بیان اثرگذار خود نسل جوان را بیدار ساخت و سرانجام در مشهد مقدس به دست منافقین کوردل به شهادت رسید.

به گزارش فراق، هفتم مهرماه سال ۶۰ شهید حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد (۱۳۶۰-۱۳۱۱ش) از روحانیان مبارز انقلاب که دبیر حزب جمهوری اسلامی در مشهد مقدس و نماینده استان مازندران در مجلس خبرگان قانون اساسی بود، در محل دفتر حزب جمهوری اسلامی مشهد، طی عملیات انتحاری از سوی سازمان مجاهدین خلق و منافقین کوردل، ترور و به شهادت رسید.
آغاز زندگی و تحصیل
شهید هاشمینژاد در سال ۱۳۱۱ در بهشهر مازندران دیده به جهان گشود. پس از طی تحصیلات مقدماتی، راهی حوزه علمیه قم شد و در محضر بزرگانی، چون امام خمینی (ره)، آیتالله بروجردی و علامه طباطبایی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. او خیلی زود به واسطه نبوغ، قدرت بیان و روحیه عدالتخواهیاش در میان شاگردان حوزه چهرهای شاخص شد.
خطیبی انقلابی
قدرت بیان و منبرهای آتشین هاشمینژاد، از او خطیبی تأثیرگذار ساخت. سخنرانیهای او نهتنها در مشهد بلکه در سراسر کشور پژواک داشت. وی در دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی با خطابههای روشنگرانه، جوانان و دانشجویان را به صف مبارزه علیه رژیم پهلوی فرا میخواند. همین سخنرانیها بارها موجب دستگیری و بازداشت او توسط ساواک شد.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
هاشمینژاد از پایهگذاران «حزب جمهوری اسلامی» در خراسان بود و نقشی محوری در ساماندهی نیروهای انقلابی در مشهد ایفا کرد. او همچنین در کنار چهرههایی، چون شهید بهشتی و شهید مطهری، در عرصه فکری و سازماندهی نیروهای اسلامی نقشآفرینی کرد. آثار قلمی او همچون «چرا انقلاب کردیم؟» و «داستان راستان» (بازنشر و توضیحی بر اثر شهید مطهری) نشان از دغدغه عمیق او نسبت به آگاهیبخشی به نسل جوان داشت. هاشمی نژاد یکی از اعضای کمیته سه نفره هدایت انقلاب در مشهد بود که آیتالله خامنهای و مرحوم آیتالله واعظ طبسی نیز در آن عضویت داشتند.
زندگی هاشمی نژاد هماره توام با مبارزه علیه ظلم و ستم بوده است. در ۱۴ سالگی شهامتش او را وادار به سخن علیه رژیم بیدادگر کرد. او گفت: «روزی خواهد آمد که ما این رژیم را سرنگون خواهیم کرد.» با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و طرح انقلاب به اصطلاح سفید شاه، مبارزه روحانیت به رهبری امام خمینی (ره) اوج گرفت و هاشمی نژاد نیز مبارزه سیاسی اش را با سخنرانیهای افشاگرانه تشدید نمود. تا اینکه در نیمه شب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ امام خمینی این رهبر همیشه بیدار به همراه ۴۰ تن از یاران از جمله هاشمی نژاد دستگیر و روانه زندان شد.
مبارزه خستگی ناپذیرش در مدت مبارزه اش علیه شاه چهار بار دیگر او را روانه زندان کرد. دومین بار زمانی بود که از وی جهت سخنرانی در خیابان نواب صفوی «پایین خیابان» در مسجد فیل در یکی از مناطق محروم مشهد دعوت به عمل آمد. وی هنگام سخنرانی با سینهای پرتب و طوفان، پتک فریاد را بر فرق رژیم تبهکار میکوبید و فریادش گرمابخش دلهای خسته بود. سید با اطلاع از آمدن ساواک به مسجد، با صدایی رسا، بانگ برآورد: «اگر بنای سرکوبی و ایجاد ترس و قانون جنگل به رخ مردم کشیدن را ندارید میتوانستید در منزل یا پیش از منبر احضارم کنید.»
فریاد فضیلت هاشمی نژاد وقتی در مشهد ممنوع المنبر شد، به دعوت مردم اصفهان، به مدت ۱۰ شب در مسجد سید اصفهان به افشاگری ماهیت رژیم شاه پرداخت. تا اینکه برای سومین بار دستگیر و به زندان عمومی منتقل شد.
در سال ۱۳۵۷ که هنوز شعله انقلاب روشن نشده بود، مبارزات و خدمات بی شائبه و مجاهدتهای مخلصانه آن بزرگمرد مورد تقدیر و تشکر حضرت امام خمینی واقع شد. آنحضرت در نامهای خطاب به وی فرمود: «من چشمم به افرادی، چون شما روشن است.» در ادامه مبارزه، مردم مشهد صبح یک روز، با بیرون آمدن از منازل، اطلاعیهای را به امضای صریح سه تن از علمای شهر یعنی حضرت آیت الله خامنهای، هاشمی نژاد، و واعظ طبسی بر در و دیوار شهر دیدند که در آن به شاه حمله مستقیم شده بود رژیم در برابر این اطلاعیه چارهای جز حبس هاشمی نژاد نداشت.
ترور و شهادت
پس از مبازات پی در پی، هاشمینژاد در هفتم مهرماه ۱۳۶۰، در اوج فعالیتهای سیاسی و تبلیغی خود، هدف ترور گروهک منافقین قرار گرفت و در دفتر حزب جمهوری اسلامی در مشهد به شهادت رسید. شهادت او ضایعهای بزرگ برای حوزه علمیه، جامعه روحانیت و مردم ولایتمدار خراسان بود.
ایشان در راستای کارهای تبلیغی خود علاوه بر سخنرانی های متعدد و روشنگرانه تالیفات خوبی هم دارند که عبارتند از:
درسی که حسین علیهالسلام به انسانها آموخت، پاسخ ما به مشکلات جوانان، اصول پنجگانه اعتقادی، راه سوم بین کمونیزم و سرمایهداری، مناظره دکتر و پیر، مشکلات مذهبی روز، ضرورت تشکیلات، مبارزه با جهل و مادیت، قرآن و کتابهای دیگر آسمانی، رهبران راستین، مسایل عصر ما، زهرا مکتب مقاومت، رسالت انقلابی امام حسین(ع)، ولایت فقیه، تقریرات اصول شیخ علی کاشانی به زبان عربی، کتاب هستی بخش، که در ۲ جلد به چاپ رسیده.
مروری بر کتاب ارزشمند مناظره دکتر و پیر
کتاب مناظره دکتر و پیر نوشته دانشمند فرزانه و شهید والامقام حجت الاسلام والمسلمین سید عبد الکریم هاشمی نژاد، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۳۷ منتشر شد که در آن زمان مورد استقبال کم نظیر نسل جوان قرار گرفت به طوریکه در مدت کوتاهی به چاپ نهم رسید. پس از استقبال گسترده از کتاب، نهادهای امنیتی و فرهنگی رژیم پهلوی دچار هراس شده و از نشر مجدد آن جلوگیری کرد که با این وجود کتاب به صورت افست تکثیر شده و در اختیار خوانندگان قرار می گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۶۱ کتاب مناظره دکتر و پیر مجددا توسط نشر شاهد منتشر گردید.
«مناظره دکتر و پیر» حاوی تعالیم و اعتقادات اسلامی و پاسخ به شبهات است که شهید هاشمی نژاد برای پرهیز از سبک نگارش معمول کتابهای دینی، نوشتار خود را در قالب بحث و گفت و گو میان پیرمرد و دکتر جوانی که با قطار به مسافرت میروند، تنظیم کرده است.
داستان از جایی شروع می شود که پیرمردی مذهبی و در سفری از بندرترکمن تا تهران همسفر شش جوان تحصیلکرده می شود و مجموعه اتفاقاتی موجب هم صحبتی بین آنها می شود. در هنگام ورود پیر به کوپه قطار جوانان حاضر در آن، زیر چشمی به او و هم همدیگر نگاه میکنند و از همسفر شدن با او ناراحت هستند و شروع به متلک گویی می کنند. به مرور افراد تحت تاثیر متانت و شخصیت پیرمرد قرار گرفته و بین آنها گفتگوها و مناظرات چالشی برقرار می گردد.
عناوین برخی مباحث کتاب بدین قرار است: محمد مرد بینظیر، مسابقات در اسلام، سخنی در مورد سید جمال، اعتراف عجیب ابوسفیان، علت واقعی نفوذ پیامبر اکرم (ص)، تولد حضرت مسیح (ع)، مساوات اسلامی، بررسی قوانین قضایی و نظامی در اسلام، اعتراف عجیب دکتر گوستاو لوبون، مضرات موسیقی و مشروبات الکلی، فرانسه و استعمار حیله گر، علل عقب ماندگی مسلمین، واقعیات جهان و افکار دانشمندان و نقش روحانیت در حرکت تکاملی انسان ها و….
کتاب صوتی این اثر ارزشمند در وبگاه فرهنگی سلام صدا در دسترس علاقمندان قرار دارد.
امروز، یاد و نام شهید هاشمینژاد نه تنها در مشهد، بلکه در سراسر ایران به عنوان الگویی از خطیب متعهد، سیاستمدار مردمی و روحانی مبارز زنده است. آثار او همچنان الهامبخش نسلهای جوان است و مکتب فکریاش پیوندی ناگسستنی میان دین، آگاهی اجتماعی و مبارزه برای عدالت را یادآور میشود.
فراق؛ طلوع حقیقت، برای فروپاشی تاریکی
انتهای پیام