اینجا، در حنجره تاریخ، نامی میتپد که ترنمش «وارث انبیا» است. آسمان ایران، ستارهای را به یاد دارد که در بیستم شهریور ۱۳۶۰، در محراب نماز جمعه تبریز، نه بر زمین که بر دامن ملکوت غلتید؛ آیتالله سیداسدالله مدنی، آن عالم ربانی، که وجودش تفسیر زمینی حدیث «الْعُلَمَاءُ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاءِ» بود.

از کرانههای علم و عرفان گذشت تا در حریم قرآن و عترت بال گیرد. در نجف و قم، قلههای فقاهت را درنوردید، اما هرگز از عطش دانشش کاسته نشد؛ پیوسته زمزمه کرد: «قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا». او نهال معرفت را با آب تزکیه آبیاری کرد و آیه «یُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ» در قاموس زندگیاش تجسم یافت.
زندگیاش، سراسر، آینهای از زهد و سادگی بود. گویی سخن امیرالمؤمنین (ع) که فرمود: «أَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ لَمْ یَنْسَ الْقَبْرَ وَالْبِلَى» در وجودش حلول کرده بود. با مؤمنان، مهرورزی میکرد و در برابر دشمنان، چونان صخرهای استوار میایستاد؛ دقیقاً همان گونه که قرآن کریم فرموده است: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ».
سالها تبعید و شکنجه، نتوانست از عزم او بکاهد. با شجاعتی وصفناشدنی، در برابر ستمشاهی ایستاد و کلام عدل را فریاد کرد. پس از انقلاب، محراب همدان و تبریز، مصلای عبادت و میعادگاه مبارزه او شد.
و سپس، آن لحظه تاریخی فرارسید؛ وقتی منافقان کوردل، گلولههای خویش را به سوی پیکر مطهرش نشانه رفتند و محراب را به خونش رنگین کردند. اما او به وعده الهی رسید: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ». خونش، نهالی شد که ریشههای نفاق را سوزاند.
امروز، یاد او، یادواره استقامت و بصیرت است. یادآور این که باید در سنگر ایمان، استوار ایستاد و «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ» را سرود زندگی ساخت.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
انتهای پیام