مسعود کشمیری، یکی از بدنامترین چهرههای مرتبط با سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، فردی است که با نفوذ در حساسترین نهادهای جمهوری اسلامی ایران، نقش کلیدی در عملیات تروریستی و جاسوسی این تشکیلات ایفا کرد.
به گزارش فراق، اطلاعات موجود درباره زندگی و فعالیتهای او، تصویری از یک خائن پیچیده و مرموز را ترسیم میکند که با ظاهری فریبنده، یکی از بزرگترین جنایتها در تاریخ انقلاب اسلامی را رقم زد.

زندگی و سوابق اولیه
مسعود کشمیری، فرزند سعید، متولد سال ۱۳۲۹ در کرمانشاه، با شماره شناسنامه ۴۰۱، دارای مدرک لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران بود. او از ۲۳ مرداد ۱۳۵۱ تا اواخر سال ۱۳۵۳ بهصورت قراردادهای ششماهه بهعنوان کارآموز در وزارت کار و امور اجتماعی مشغول به کار بود.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، کشمیری در شرکت “سایبرناتیک” و شرکت انگلیسی “رایدر هند” زیر نظر فردی به نام “مستر نیشام” فعالیت داشت. با پیروزی انقلاب و خروج خارجیها از ایران، این شرکت منحل شد و مسئول آن با رها کردن اموالش از کشور گریخت.
جذب به سازمان منافقین و فریبکاری
کشمیری پیش از انقلاب توسط پسر دایی خود، ابوالفضل دلنواز – که برادر همسرش نیز بود و در درگیری مسلحانه کشته شد – به سازمان مجاهدین خلق جذب شد. او ابتدا در بحثهای خانوادگی از این سازمان حمایت میکرد، اما بهتدریج با اتخاذ ظاهری حزباللهی و حامی جمهوری اسلامی، به شکلی پیچیدهتر عمل کرد تا اعتماد نهادهای انقلابی را جلب کند. این فریبکاری به او امکان داد تا به مراکز حساس نظام نفوذ کند.
نفوذ در نهادهای حساس و نقش در کودتای نوژه
کشمیری به نمایندگی از کمیته اداره دوم ارتش، در ستاد خنثیسازی کودتای نوژه عضویت داشت. یکی از خیانتهای برجسته او در این مقطع، فراری دادن سرهنگ احسان بنیعامری، رهبر عملیات کودتا، بود. او همچنین متهم به خارج کردن اسناد سری از نیروی هوایی، از جمله انتقال یک کامیون اسناد تحت عنوان کاغذ باطله، و اسناد سری در کیفش است. این اقدامات نشاندهنده عمق نفوذ او در مراکز حساس و شبکه قدرتمندی بود که از او حمایت میکرد.
ورود به نخستوزیری و نقش در انفجار ۸ شهریور
کشمیری پس از دریافت دستور نفوذ به نخستوزیری، ابتدا به دفتر این نهاد در سیستان و بلوچستان پیوست. سپس در دفتر محسن سازگارا، معاونت سیاسی-اجتماعی بهزاد نبوی، وزیر مشاور در امور اجرایی، و پس از آن در دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به سرپرستی خسرو تهرانی مشغول به کار شد. او مدتی در دبیرخانه شورای عالی امنیت فعالیت کرد و سپس جانشین خسرو تهرانی شد. عملکرد او در این جایگاه چنان بود که برخی به اشتباه تصور میکردند او خود دبیر شورای عالی امنیت بوده است. در ۸ شهریور ۱۳۶۰، کشمیری عامل اصلی انفجار دفتر نخستوزیری بود که به شهادت محمدعلی رجایی، رئیسجمهور، و محمدجواد باهنر، نخستوزیر، منجر شد. گزارشها حاکی از آن است که درست پیش از انفجار، خودرویی به منزل کشمیری آمد و همسر و فرزندانش را از کشور خارج کرد، که نشاندهنده برنامهریزی دقیق برای فرار او بود.
دسترسی به اسناد سری و فریب نهادها
در اواخر سال ۱۳۵۷، کشمیری با معرفینامه رسمی از رئیس دفتر مهدی بازرگان، نخستوزیر وقت، به نام خلیلی، به ارتش معرفی شد تا از اسناد سری و محرمانه نیروی هوایی حفاظت کند. این موقعیت به او دسترسی گستردهای به اطلاعات حساس نیروی هوایی، ضداطلاعات و حفاظت اطلاعات داد. او با ظاهری موجه، ریش محرابی و چهرهای که اعتماد دیگران را جلب میکرد، توانست بدون جلب توجه به فعالیتهای جاسوسی خود ادامه دهد. او همچنین با محمد رجبی و داداشی، که از نخستوزیری معرفی شده بودند، در ستاد مشترک فعالیتهای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی انجام میداد.
افشاگریها درباره فعالیتهای کشمیری
یکی از اعضای سازمان منافقین در نامهای افشاگرانه درباره کشمیری اطلاعات مهمی ارائه کرده است. او در این نامه مینویسد که در فروردین ۱۳۶۰، به دستور فردی که به احتمال زیاد مهدی افتخاری بود، مأموریت یافت تمام فعالیتهای شورای عالی امنیت را زیر نظر بگیرد. کشمیری با هدایت فردی که احتمالاً محمد بقایی بود، در این نهاد نفوذ کرد. او با ترتیب دادن جلسات ویژه و احضار مقامات ارشد نظام، موضوع بررسی نفوذ منافقین را مطرح کرد تا به این ترتیب، خود را از سوءظن دور نگه دارد.
ارسال پرونده کشمیری به دادگستری و جلوگیری از رسیدگی به آن توسط سید اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب تهران، که معمولاً پروندههای مرتبط با منافقین در اختیار او قرار میگرفت، یکی از نقاط پرنفوذ پرونده وی است.
مسعود کشمیری نمونهای برجسته از نفوذ سازمان مجاهدین خلق در نهادهای حساس جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی انقلاب است. او با استفاده از ظاهر فریبنده و شبکهای ارتباطی، نهتنها به اطلاعات محرمانه دسترسی یافت، بلکه با انجام عملیات تروریستی مانند انفجار نخستوزیری، ضربهای تلخ به نظام نوپای اسلامی وارد کرد. اما این ضربه بر خلاف توهمات منافقین، نه تنها خدشهای به انقلاب شکوهمند اسلامی وارد نکرد، بلکه موجب قدرتمند شدن ریشهها و شکوفایی آن در همه زمینهها گردید.
انتهای پیام