بعدازظهر روز یکشنبه ۸ شهریور ماه ۱۳۶۰، هنگامی که محمدعلی رجایی رئیسجمهور و محمدجواد باهنر، نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران به اتفاق چند تن از مسئولان کشوری و لشکری، در جلسه شورای امنیت کشور در ساختمان مرکزی نخستوزیری شرکت کرده بودند، بر اثر انفجار یک بمب قوی به شهادت رسیدند.
عامل نفوذی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) یعنی «مسعود کشمیری» این عملیات را اجرا کرد.
سرهنگ محمدمهدی کتیبه یکی از بازماندگان جلسه مزبور که در آن زمان رئیس اداره دوم ارتش بود، مشاهدات خود را از لحظات انفجار، چنین شرح داده است: «من تقریبا قبل از ساعت سه بعد از ظهر وارد سالن شدم. در این زمان [مسعود] کشمیری هم آمد و هر دو با هم وارد جلسه شدیم. کشمیری معمولا ضبط صوت بزرگی برای ضبط مذاکرات همراهش بود. من فکر میکنم آن بمبی که منفجر شد توی همین ضبط صوت جاسازی شده بود. آن روز هم آن ضبط دستش بود و آن را روی میز جلوی آقای رجایی و باهنر گذاشت.»
مدتی بعد از انفجار مهیب دفتر نخست وزیری، ترورهای کور نیروهای کمیته و سپاه و مردم عادی که از انقلاب و جمهوری اسلامی حمایت میکردند در دستور کار تیمهای عملیاتی مجاهدین خلق قرار گرفت. رجوی با توجیه اینکه نیروهای حزب اللهی و وفادار به انقلاب و نظام به مثابه سر انگشتان حکومت عمل میکنند و میبایست با ایجاد ترس و وحشت آنها را به موضع انفعال کشاند، ترور تمامی آنها از کاسب، معلم، دانشجو، دانش آموز زن و مرد و پیر و جوان را در دستور هستههای به اصطلاح مقاومت قرار داد.
تا سال ۶۳ عملیاتهای ترورهای کور منافقین ادامه داشت که سرانجام بدلیل عدم حمایتهای مردمی و حتی تنفر و انزجار مردم فروکش و در نهایت خاتمه یافت. مسعود رجوی که به نیروها و هوادارانش وعده سرنگونی ۶ ماهه را داده بود در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۶۰ به همراه ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران با یک هواپیمای «بویینگ ۷۰۷ » با هدایت خلبان سرهنگ معزی که از عوامل نفوذی مجاهدین خلق در نیروی هوایی بود بسوی فرانسه فرار کرد.
فرار رجوی از صحنه مبارزهای که قرار بود بعد از گذشت ۶ ماه با سرنگونی جمهوری اسلامی و حاکمیت مجاهدین خلق محقق شود منجر به بیانگیزگی و بیاعتمادی نیروها به رجوی و شک و تردیدشان به مسئله سرنگونی شد و بسیاری از آنها که به دلیل اعتماد به رجوی و وعدههای فریبندهاش رنج در بدری و آوارگی و دوری از خانواده و تهدیدات جانی را به جان خریده بودند به عمق این سراب و وعده پوشالی پی بردند. آنها در حقیقت قربانی اعتماد بیش از حدشان شدند.
عیسی آزاده از فرماندهان سابق مجاهدین خلق و از اعضای جداشده این سازمان تروریستی که به عنوان شاهد در جلسه ۲۳ دادگاه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق حضور داشته به صراحت از عواملی نام برده که در انفجار دفتر نخست وزیری در سال ۱۳۶۰ دست داشتند:
فرماندهی و سازماندهی و اجرای عملیات: مسعود رجوی
حامل بمب: مسعود کشمیری معروف به باقر
افشای ماجرای «شب باقر» در روز حساب

ساخت بمب: محسن سیاه کلاه معروف به «صمد» که هم اکنون در کمپ آلبانی مجاهدین به سر می برد.

مسعود خدابنده محافظ وقت مسعود رجوی و از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق هم در این خصوص میگوید: «موضوع عاملیت کشمیری در انفجار دفتر نخست وزیری چیزی بود که مسعود رجوی خیلی وقتها در جلسات کوچکتر از آن اسم میبرد؛ به این شکل که میگفت «انا اعطیناک الکوثر» و مریم رجوی را نشان میداد، بعد میگفت «فصل لربک وانحر» و خودش را نشان میداد. بعد میگفت «انَ شانئک هو الابتر» یعنی این حکومت را بیآینده کردیم با جریان مسعود کشمیری، با کلاهی، با زریباف با سری قتلهایی که انجام شد؛ رژیم را بیآینده کردیم، سران رژیم را زدیم، که بعدش بریم پاسداران رو تو خیابان بزنیم تا رژیم سقوط کند. در این مراحل خود مسعود کشمیری در یکی از این جلسات بود که این صحبتها رو میکرد و رجوی او را نشان میداد و اینها را جزو افتخاراتش میدانست، شک دارم که هواداری از مجاهدین باشد که شک داشته باشد در رابطه با ۷ تیر و ۸ شهریور چه کسانی در این جریان دست داشتند.»
انتهای پیام