در برخی شهرهای اروپایی، عدهای هوادارانِ فسیل مجاهدین خلق را میتوان یافت که خود را «فعال سیاسی» میدانند، ولی همه کارشان خلاصه میشود به لایک کردن تصاویر مریم رجوی، کپشننویسی با ادبیات فرقهای، و شرکت در سیرکهای مجاهدین.
اگر گذرتان به پیج یکی از این هواداران برسد، احتمالاً با تصویری از «خار مریم» روبهرو میشوید که زیرش نوشته شده: «طلوع آزادی از نگاه خواهر مریم…» اما کافیست دو پست دیگر جلوتر بروید تا متوجه شوید این لحن و محتوا بهشدت تکراری، رونویسی از جزوههای تئوری سازمانی است که سالهاست رنگ واقعیت را ندیده.

پشت پرده چیست؟
ماجرا از آنجا شروع میشود که برخی از مهاجران ایرانی در بدو ورود به اروپا، درگیر مشکلات متعددی میشوند: عدم تسلط به زبان، فشار مالی، و البته پیچیدگیهای حقوقی پناهندگی. در این بین، «کمککاران مهربان!» از راه میرسند؛ فارسیزبان، با لبخند مصنوعی، و البته مقداری یورو نقد برای شروع اعتمادسازی.
در ظاهر، حمایت میکنند، ولی در باطن، مهرهچینی میکنند. از خانه تیمی! تا وکیل رایگان، از وعده اقامت تا لغو نگرانیهای حقوقی. همه چیز هست، به شرطی که در مسیر دیکتهشده حرکت کنند. آنهم بدون حاشیه، بدون سؤال، و ترجیحاً با لبخند اجباری پای پستهای سیاسی.
چرا ترک نمیکنند؟
خیلیها فکر میکنند بعد از رفع مشکلات اولیه، این افراد با سازمان خداحافظی میکنند و میروند دنبال زندگی خودشان. ولی قضیه پیچیدهتر است. سیستم فرقهای طوری طراحی شده که خروج، بهسادگی ورود نیست. تهدید، فشار روانی، قطع حمایت، و ترس از پروندهسازی، همه ابزارهایی است که مانع جدایی میشود. در نتیجه، فرد نه آزادی واقعی دارد و نه اختیار فکری؛ فقط نقش دارد، و نقشش هم این است که هوادار بماند.
در نهایت، باید گفت برخی هواداران مجاهدین در اروپا نه بر اساس باور، بلکه به واسطه اجبار درونی و چیدمان بیرونی به میدان آمدهاند؛ میدانهایی که بیشتر شبیه شطرنج سیاسی با مهرههایی فسیلشده است.
انتهای پیام