• امروز : پنج شنبه - ۸ خرداد - ۱۴۰۴
  • برابر با : Thursday - 29 May - 2025
سی‌وچهارمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از سرکردگان مجاهدین خلق برگزار شد

عزم جدی دادگاه برای استرداد متهمان / جامعه قضایی بیشترین شهدا را در اقدامات تروریستی داده است / آلمان، فرانسه و انگلستان نمی‌توانند به میزبانی از متهمان این پرونده بپردازند

  • کد خبر : 51577
  • ۰۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۲

رئیس دادگاه رسیدگی به پرونده اتهامات سرکردگان تشکیلات تروریستی مجاهدین گفت: این دادگاه برای کشف حقیقت و اجرای عدالت بر لزوم اصل استرداد متهمان جرایم تروریستی تاکید دارد و با تمام امکانات قانونی استرداد متهمان را به ویژه از کشورهای آلمان، فرانسه و انگلستان پیگیری خواهد کرد.

court2025 24 6

به گزارش فراق از قوه قضاییه، قاضی دهقانی در سی‌وچهارمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از سرکردگان تشکیلات تروریستی مجاهدین اظهار کرد: امروز یکی از قضات کیفری در شیراز با ترور به شهادت رسیده است. جامعه قضایی جمهوری اسلامی ایران، بعد از انقلاب بیشترین شهدا را در اقدامات تروریستی متحمل شده است. با عرض تسلیت شهادت این قاضی کیفری در شیراز، به آلمان، فرانسه و انگلستان و به ایرانیان مقیم این کشورها مجدد تاکید می‌کنیم که در هیچ یک از نشست‌های متهمان این پرونده تا قبل از تعیین تکلیف نهایی اتهامات شرکت نکنند، برابر قوانینی که این کشورهای اروپایی عضو آن هستند، سرزمین اروپا نباید در اختیار متهمان تروریستی قرار گیرد. امروز این سازمان و اعضای حقیقی مرکزی آن به عنوان متهم در این دادگاه در حال محاکمه هستند.

قاضی دهقانی با اعلام علنی بودن دادگاه، خطاب به کشورهای میزبان متهمان این پرونده گفت: در اسناد بین‌المللی جرایم تروریستی از قواعد مربوط به استرداد مجرمان مجزا شده است. برابر با ماده ۱۱ کنوانسیون مبارزه با بمب‌گذاری تروریستی مصوب سازمان ملل، این اتهامات از شمار اتهامات سیاسی خارج شد و در خصوص استرداد متهمان، از حمایت مربوط به عدم امکان استرداد مجرمان سیاسی برخوردار نیست. براساس ماده ۱۱ کنوانسیون مبارزه با بمب‌گذاری هیچ یک از جرایم مقرر در ماده ۲ این کنوانسیون به‌عنوان جرم قابل استرداد یا همکاری حقوقی طرفین قابل تلقی نیست. در ماده یک و دو کنوانسیون مبارزه با تروریست مصوب اتحادیه اروپا مصوب ۱۹۹۷ در مورد کیفر اعمال تروریستی، چنانچه عامل، دستگیر شده باشد محاکمه و یا مسترد می‌شود. در ماده ۱۲ کنوانسیون مبارزه با بمب‌گذاری تروریستی مصوب سازمان ملل مقرر شده قواعد مربوط به استرداد نباید به‌گونه‌ای ترسیم شود که متهمان اقدامات تروریستی از قواعد مربوط به استرداد مستثنی شوند. 

وی افزود: در ماده ۵ کنوانسیون مبارزه با تروریست مصوب اتحادیه اروپا مشخصا همین نکته بیان شده است و قواعد پناهندگی برای تروریست‌ها برای ورود به دیگر کشورها نباید مورد سوءاستفاده قرار گیرد.

قاضی دهقانی بیان کرد: امروز یکی از قضات کیفری در شیراز با ترور به شهادت رسیده است. جامعه قضایی جمهوری اسلامی ایران، بعد از انقلاب بیشترین شهدا را در اقدامات تروریستی متحمل شده است. با عرض تسلیت شهادت این قاضی کیفری در شیراز، به کشور آلمان، فرانسه و انگلستان و به ایرانیان مقیم این کشورها مجددا تاکید می‌کنیم که در هیچ یک از نشست‌های متهمان این پرونده تا قبل از تعیین تکلیف نهایی اتهامات شرکت نکنند، برابر قوانینی که خود این کشورهایی اروپایی عضو آن هستند، سرزمین اروپا نباید در اختیار متهمان تروریستی قرار بگیرد. امروز این سازمان و اعضای حقیقی مرکزی آن به عنوان متهم در این دادگاه در حال محاکمه هستند.

قاضی گفت: قوانین کشور آلمان به این کشور و مسئولین آن اجازه پذیرایی و میزبانی از متهمین را نمی‌دهد. نهادهای نظارتی و امنیتی در کشور ما نسبت به افراد ایرانی که در این کشورها تردد دارند، این نکته را متذکر شده است، حضور در نشست‌های مربوط به این متهمین بعد از تشکیل این جلسه و رسیدگی به اتهامات کیفرخواست شعبه ۱۱ کیفری یک برای مسئولین کشورهای اروپایی، مسئولیت کیفری و امکان شکایت ملت ایران را علیه آن‌ها فراهم کرده است. مسئولین کشور آلمان، فرانسه و انگلستان نمی‌توانند به میزبانی از متهمان این کیفرخواست و پرونده رسیدگی در شعبه ۱۱ کیفری یک استان تهران بپردازند. چرا که برخلاف قوانین موضوعه آنها محسوب می‌شود. این امر و تاکید دادگاه برای کشف عدالت و اجرای آن و حقیقت بر لزوم اصل استرداد متهمان به جرایم تروریستی و اتهامات تروریستی امری است که به طور جدی از سوی این دادگاه با تمام امکانات قانونی در خصوص متهمان به ویژه در کشورهای برشمرده شده پیگیری خواهد شد. 

وی افزود: مجدد بیان می‌شود براساس کنوانسیون‌های برشمرده شده مسئولانی که در آلمان، فرانسه و انگلیس میزبانی از متهمان پرونده را داشته باشند به صرف متهمین باید استرداد کنند. هر اقدامی غیر از استرداد و یا تسهیل در میزبانی از سوی مسئولین این کشورها برای متهمان این پرونده جرم و خلاف مقررات قانونی آن‌ها تلقی می‌شود لذا به مسئولان قضایی و اجرایی کشورهای آلمان و فرانسه و انگلیس و اتحادیه اروپا متذکر می‌شویم که امروز سازمان مجاهدین خلق و کادر مرکزی آن، مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو و ابریشمچی و بقیه متهمین به شرح آگاهی‌های درج شده، متهم به اقدامات تروریستی از جمله بمب‌گذاری هستند و تکلیف قانونی این کشورها استرداد است، لذا ایرانیان مقیم آلمان، فرانسه و حتی انگلیس و تبعه‌های این کشور بدانند میزبانی از این متهمان بر اساس کنوانسیون‌های مربوطه برای مسئولان آن‌ها مسئولیت کیفری و امکان شکایت و رسیدگی را برای ملت ایران و شکات این پرونده ایجاد کرده است.

قاضی گفت: بعد از برگزاری دادگاه متهمان، اصل استرداد تکلیف قانونی کشورهای اروپایی است و بعد از این براساس اصل استرداد، امکان میزبانی برای آنها وجود ندارد و این امر را دادگاه تا پایان پیگیری می‌کند.

حجت الاسلام مسعود مداح وکیل شکات پرونده گفت: در پی اقدامات تروریستی و ناجوانمردانه سازمان منافقین موسوم به سازمان مجاهدین خلق در جلسات گذشته موضوعاتی را پیرامون مصادیق هواپیماربایی سازمان منافقین طرح کردیم. من در ابتدا چند نکته پیرامون ماهیت جرم هواپیماربایی عرض می‌کنم. در تعریف جرم هواپیماربایی در حقوق بین‌الملل این طور آمده که عمل غیرقانونی و تصرف غیرقانونی افراد که همراه با تهدید و استفاده از زور و اجبار نسبت به مسافران و خدمه و خلبان باشد که با اهداف تروریستی صورت می‌گیرد.

وی ادامه داد: معمولا ارکان مادی جرم هواپیماربایی که حقوق‌دانان راجع به آن بحث کردند، این مصادیق است که اعلام می‌کنم؛ ورود غیرمجاز به هواپیما، تهدید خدمه و مسافرین، مانند اینکه اعلام کنند هواپیما بمب‌گذاری شده است و موضوعاتی از این قبیل، کنترل هواپیما و رساندن به مقصدی غیر از مقصد هواپیما، یا قطع ارتباط هواپیما با مرکز، تهدید به کشتن مسافرین، استفاده از سلاح، استفاده از مواد شیمیایی و همچنین اینکه این اقدام با چه انگیزه‌ای توسط چه گروه‌های تروریستی انجام می‌شود. 

وکیل شکات پرونده گفت: غالبا این‌طور هواپیماربایی‌ها یا با انگیزه اعلام وجود از سوی گروه‌های تروریستی است، برای اینکه خودشان را در مجامع بین‌المللی مطرح کرده و اعلام وجود کنند، یا بدین دلیل است که امنیت را به خطر بیندازند و ترس را در بین مردم نسبت به گروهک خودشان رواج دهند و یا به این عنوان است که خودشان را بخواهند نجات دهند و یکی از مصادیقی که سازمان منافقین اقدام به هواپیماربایی می‌کند ربایش یک فروند بوئینگ ۷۰۷ است که توسط شخص مسعود رجوی، متهم ردیف دوم پرونده که به همراه ابوالحسن بنی‌صدر و کلاهی، عامل انفجار دفتر حزب جمهوری، این هواپیما را ربایش می‌کنند و نهایتا در فرانسه فرود می‌آیند و گزارش این موضوع در صفحه ۶۵۲ کیفرخواست درج شده است.

وی افزود: چند نکته درباره این هواپیماربایی عرض می‌کنم، اولا این هواپیماربایی توسط بهزاد معزی انجام می‌شود که روزی شاه را از کشور فراری می‌دهد و روزی هم مسعود رجوی را فراری می‌دهد که همین امر نشان‌دهنده پیوند شاه با منافقین است. قبلا در این جلسه عرض کردم که مسعود رجوی یک ساواکی است و این حرف سند دارد. این نامه‌ای است که ارتشبد نصیری، رئیس وقت ساواک اعلام می‌کند از همکاری مسعود رجوی و عضویت او در ساواک که یک همکاری معمولی نبود به طوری‌که مسعود رجوی همه اعضای سازمان را به ساواک لو می‌دهد تا اینکه خودش بتواند ریاست این سازمان را برعهده بگیرد. در همین‌جا مشاهده می‌کنیم همان خلبانی که روزی شاه را از کشور فراری می‌دهد، همین خلبان گزینه‌ای برای فراری دادن مسعود رجوی و بنی‌صدر است. رجوی یک هواپیماربا، آدم‌ربا و گروگانگیر است که دولت‌های غربی علی‌الخصوص دولت فرانسه به یک آدم‌ربای گروگان‌گیر تروریست هواپیماربا پناه و امان دادند و در نشریه مجاهد شماره ۱۶۲ این موضوع آمده است.

قاضی گفت: سند ساواک درباره مسعود رجوی را بخوانید.

وکیل شکات بیان کرد: این سندی است که ارتشبد نصیری زیر آن را امضا کرده است. در این سند نوشته است مسعود رجوی فرزند حسین از محکومین سازمان نهضت آزادی است و در دادگاه تجدیدنظر نظامی به اعدام محکوم شده است. بعد از دستگیری در زمان تحقیقات، کمال همکاری را انجام داده است و اطلاعاتی که در اختیار گذاشته در شناسایی شبکه مذکور موثر بوده و پس از خاتمه تحقیقات، همکاری صمیمانه‌ای با ماموران داشته است و لذا به‌نظر می‌رسد استحقاق ارفاق در مجازات را دارد؛ که همه اعضا به غیر از مسعود رجوی اعدام می‌شوند. 

وی گفت: مسعود رجوی در دورانی که محکوم به حبس بود به فرانسه سفر می‌کند. سرهنگ بهزاد معزی که خلبان هواپیمای شاه بوده، هواپیمایی را ربایش و مسعود رجوی و بنی‌صدر را هم فراری داده است. افتخاری ملقب به فرمانده فتح‌الله که فرمانده اطلاعات و عملیات ویژه سازمان مجاهدین خلق بوده است در سال ۱۳۶۰ در نشریه مجاهد شماره ۱۶۲ صفحه ۳ این‌گونه عنوان کرده که فرماندهی ربایش هواپیما برای فراری دادن رجوی و بنی‌صدر با مسعود رجوی بوده است.

حجت الاسلام مسعود مداح وکیل شکات پرونده افزود: نقشه جایی که هواپیما مستقر است و همچنین نقشه نفوذ در خصوص اینکه از چند وقت قبل افرادی را با هویت جعلی و لباس نظامی در محل مستقر کنند و بتوانند نحوه و ساعت ورود ماشین حامل مسعود رجوی و بنی‌صدر را شناسایی کنند، و اینکه که چگونه وارد باند شوند، چه ساعتی حرکت کنند و چه ساعتی سوار هواپیما شوند و نهایتا از کجا پرواز کنند و خط پروازی آنها کجا باشد که همه این موارد را بیان می‌کند.

وی بیان داشت: در صفحه چهارم شماره ۴۸ نشریه اتحادیه انجمن‌های دانشجویان مسلمان خارج از کشور وابسته به سازمان مجاهدین، آمده است که فرماندهی عملیات را برادر مجاهد مسعود رجوی شخصا برعهده داشته و پس از موافقت بنی‌صدر، تصمیم نهایی سازمان در مورد سازمان را نیز خود رجوی اتخاذ کرده بود که اظهارات بهزاد معزی هم موید همین موضوع است. من اعلام جرم می‌کنم نسبت به فراری دادن متهم که توسط بهزاد معزی انجام شده است و موضوع ماده ۵۵۱، ۵۵۳ و ۵۵۴ قانون مجازات اسلامی است.

قاضی گفت: دادگاه نسبت به اتهام جدید مطرح شده از سوی وکیل شاکی در خصوص فراری دادن متهم ردیف دوم پرونده (مسعود رجوی) شکایت را استماع و تحقیقات لازم را انجام می‌دهد.

حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود مداح گفت: مسئله دیگر که به مسعود رجوی بر می‌گیرد، این است که وی یک گروگان‌گیر است و در این امر مباشرت داشته و موید این موضوع دو نفر از اعضای فنی هواپیمایی هستند. فضل‌الله قاضی عسگر به عنوان کادر پروازی و مهندس فنی و نفر دیگری که به همراه وی بودند، از ربایش هواپیما اطلاع نداشتند و به‌زور اینها را با اسلحه متوقف می‌کنند و داخل هواپیما می‌برند و عملا گروگان‌گیری را انجام می‌دهد. فضل‌الله عسگری در اظهاراتش شهادت می‌هد که مسعود رجوی که برخلاف قبل ریش گذاشته بود، همانند فرد مسلحی که من را به اسارت درآورده بود دارای اسلحه کمری بود و با تاخیری در مراجعه من به کابین به وجود آمد، آقای وکیلی مهندس پرواز نیز برای جستجوی من به عقب هواپیما آمد که وی نیز توسط افراد مسلح به اسارت درآمد.

وکیل شکات اظهار داشت: با توجه به دستورالعمل‌های ایمنی پرواز و ضرورت حضور مهندس پرواز در کابین، مردان مسلح به آقای وکیلی گفتند که باید در داخل کابین باشد که بعد از هماهنگی با خلبان پرواز، آقای وکیلی به همراه یکی از افراد مسلح به داخل کابین انتقال یافت. مطابق با شهادت رحیم دهقان نیز نفرات به حالت درازکش در داخل بودند و فرد مسلحی اسلحه خود را پشت سرم گذاشت و دستور داد که به چیزی دست نزنم و هیچ حرکتی نکنم، چرا که هواپیما کاملا بمب‌گذاری شده و هر حرکت غیر عادی منجر به انفجار آن خواهد شد. 

وی ادامه داد: باتوجه به اینکه شخص رجوی فرماندهی این عملیات را برعهده داشته و غیر از ربایش هواپیما، گروگان‌گیری هم صورت گرفته، می‌توانیم مستند به ماده ۶۲۱ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی که در آن پیش‌بینی شده، آمر گروگان‌گیری هم در حکم گروگان‌گیر و مباشر است، این انتساب را به شخص مسعود رجوی دهیم و جای تاسف برای دولتمردان فرانسوی وجود دارد که به گروگان‌گیر مزدوری که خیانت به کشور می‌کند، ربایش هواپیما و ترور مردم عادی را انجام می‌دهد، پناه می‌دهند که ای کاش به قانون مجازات خودشان پایبند بودند.

حجت الاسلام مسعود مداح وکیل شکات پرونده گفت: در ماده ۲۲۴ قانون جزای فرانسه این طور آمده است که هرگونه تصرف و کنترل هواپیما، کشتی و یا هر وسیله نقلیه‌ای که افراد در آنها حضور دارند، با استفاده از خشونت و یا تهدید به خشونت تا ۲۰ سال حبس کیفری دارد. فرانسه و کشورهای اروپایی کنوانسیون‌های ضد تروریست را قبول کردند که حدود ۱۵ کنوانسیون بین‌المللی است.

وی افزود: جای تعجب دارد که هواپیمارباها ۳ سال حبس می‌گیرند و اینها به فرد تروریستی مانند مسعود رجوی پناه می‌دهند و به هیچ کدام از این جرایم رسیدگی نمی‌کنند. جای تعجب دارد که دولت فرانسه به ابوالحسن بنی‌صدری پناه می‌دهد که اینجا توسط نمایندگان قانونی مردم، عدم کفایت سیاسی او احراز شده و خیانت او به کشور احراز شده است. جامعه بین‌الملل باید به این موضوع جواب دهند که چرا به رجوی ساواکی تروریست پناه می‌دهند که روزی برای ساواک کار می‌کند و روزی برای صدام حسین کار می‌کند و روزی هم تحت‌الحمایتی خودش را از آمریکا دریافت می‌کند. این را دولتمردان فرانسه باید پاسخ دهند. 

حجت الاسلام مسعود مداح وکیل شکات پرونده گفت: از نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی که در جلسه حاضر هستند جهت اعلام شکایت خودشان دعوت می‌کنم. 

قاضی عنوان کرد: هم اکنون اتهامی را اعلام جرم کردید در لایحه‌ای هم که به دادگاه تقدیم کردید یکی فراری دادن متهم ردیف دوم است و دوم عنوان اتهامی گروگانگیری است. منشی دادگاه در صورتجلسه قید کند که وکیل شاکی دو عنوان را که فراری دادن متهم ردیف دوم توسط متهم طبق شکایت وکیل، بهزاد معزی که حسب اظهارات و اسناد ابرازی از افراد نیروی هوایی و خلبانان مخصوص خود پهلوی محسوب می‌شده است و دوم گروگان‌گیری توسط شخص مسعود رجوی است.

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جایگاه قرار گرفت و گفت: اینجانب شکایت خود را به این شرح نمایندگی از ارتش جمهوری اسلامی ایران تقدیم محضر دادگاه می‌کنم. همانگونه که استحضار دارید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران یکی از نیروهایی بود که همافران آن با پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نخستین گروه بیعت‌کننده با امام خمینی رحمه‌الله علیه به نزد بنیانگذار انقلاب اسلامی رفتند و به صف انقلابیون پیوستند و نیک مستحضرید که ارتش جمهوری اسلامی ایران در راستای انجام وظیفه ذاتی خود مبنی بر حفظ تمامیت ارضی، استقلال و پاسداری از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پس از شروع تجاوز رژیم بعث عراق در سال ۱۳۵۹ تا پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۷ از تمام قوا و توان فنی عملیاتی آماده و نیروی انسانی خود استفاده و با تقدیم بیش از ۴۸ هزار شهید گلگون کفن وظیفه و ماموریت خودش را به خوبی انجام و حتی اجازه کم شدن یک وجب از خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران را به بیگانگان نداد.

وی ادامه داد: در این میان سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین که پس از برملا شدن نیات پلید و افکار شوم خود از هیچ تلاش و اقدامی برای ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دریغ نکردبا اعمال نفوذ و فریب برخی از عناصر خودفروخته که همگی از افسران بازمانده از رژیم شاه مخلوع بودند تلاش کرد ضمن تضعیف روحیه و توان رزمی و بنیه دفاعی کشور در دوران جنگ و تخریب چهره ارتش انقلابی و مکتبی و ایجاد حس بی‌اعتمادی و بدبینی نسبت به کارکنان این سازمان مقدس به اهداف غیر انسانی خود دست یابد.

وی افزود: این سازمان در راستای دستیابی به اهداف خود و در همدستی با رژیم بعث عراق اقدامات گسترده‌ای از جمله جاسوسی و افشاء و انتقال اطلاعات حساس نظامی و لو دادن عملیات‌ها، ترور و به شهادت رساندن فرماندهان و رزمنده‌ها (که شهید شاخص در این زمینه شهید صیاد شیرازی هستند)، تخریب ادوات، اماکن نظامی خرابکاری، شنود مکالمات، انجام عملیات روانی و تلاش جهت ناامید و بی انگیزه کردن رزمنده‌ها و طیف گوناگونی از حمایت‌های تسلیحاتی، لجستیکی، عملیاتی، اطلاعاتی و سایر موارد را انجام داد که در صورت صلاح‌دید ریاست محترم لایحه مربوطه متعاقباً به صورت مجزا تقدیم خواهد گردید.

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی ایران در ادامه شکایت بیان کرد: ولی در ارتباط با موضوع این جلسه که بحث هواپیماربایی است به سه فقره از اقدامات هواپیماربایی صورت گرفته توسط عوامل این سازمان اشاره می‌گردد؛ یکی از این موارد را وکیل محترم شکات بیان فرمودند و در واقع موارد و جزئیاتی از این مورد را اشاره کردند که سعی می‌کنم این موارد را فاکتور بگیرم و بخش‌های بعدی را اشاره کنم.

قاضی دادگاه گفت: شما شکایت خود را در هر زمینه‌ای که ضرورت دارد انجام بدهید، چون محوری که وکیل شکایت کرده با عنوان شکایت که شما تقدیم دادگاه طبق لایحه کردید متفاوت است، لایحه کامل قرائت شود.

نماینده ارتش در ادامه قرائت شکایت گفت: یک- ربایش یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ به منظور فراری دادن مسعود رجبی و ابوالحسن بنی‌صدر و عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی ایران به مقصد پاریس؛ پس از انجام اقدامات تروریستی سازمان به دستور مسعود رجوی از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در سراسر کشور به انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران و به شهادت رساندن تعداد کثیری از مسئولین عالی رتبه کشور وی شرایط حضور در کشور را برای خود ناامن دانست؛ لذا تصمیم به فرار از کشور گرفت و با همکاری مهدی افتخاری، از مهمترین مهره‌های اطلاعاتی و طراح عملیات تروریستی و پیچیده سازمان، برنامه‌ریزی لازم جهت ربودن یک فروند هواپیما به منظور فرار سریع و ایمن به خارج از کشور را به عمل آورد. نقشه فرار توسط سرهنگ خلبان بهزاد معزی، خلبان محمدرضا شاه پهلوی در پرواز ۲۷ دی ۵۷ که موسوم به فرار شاه است، که از عوامل سازمان در ارتش بود پذیرفته شد. وی فرمانده گردان ۷۰۷ که یک هواپیمای مسافربری است بود که ورود آن به ناوگان هوایی کشور هم از طریق ارتش بود و هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ و هواپیمای سوخت‌رسان که در کنار این هواپیما معمولاً پرواز دارد به علت حجم بالای سوخت و در نتیجه امکان پرواز طولانی جهت انجام عملیات انتخاب شد.

وی افوزد: در اول صبح مورخ پنجم مرداد ۱۳۶۰ ابوالحسن بنی‌صدر و مسعود رجوی با اتخاذ تدابیر امنیتی در ساعت مقرر با هواپیمای مذکور پرواز و در نهایت در پاریس، پایتخت فرانسه فرود می‌آید. بر اساس دلایل و مدارک موجود محمدرضا کلاهی عامل اقدام تروریستی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران نیز در هواپیمای مذکور حضور داشته است. فراهم شدن مقدمات چنین پروازی در یک یا دو ساعت صورت نمی‌گیرد بلکه مستلزم این است که از چند روز بلکه چند وقت قبل در محل حضور پیدا کرده، هماهنگی‌های لازم را انجام دهند و خود ورود به فرودگاه، اینکه هرکسی به آنجا راه داده نمی‌شود. برای اینکه بنی صدر را با پوششی ببرند که شناسایی نشود که در جراید هم بود که وی برای فرار از لباس بانوان استفاده کرده بود که شناسایی نشود. همه اینها مقدماتی نیاز دارد که نقش سازمان مجاهدین خلق، منافقین، را در تدارک این فرار با عامل خودفروخته این سازمان یعنی سرهنگ خلبان بهزاد معزی تقویت می‌کند.

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی گفت: یکی از مستنداتی که می‌توانیم در این ارتباط ارائه کنیم، گزارش افتخاری بود که وکیل پرونده نیز اشاره کردند، تحت عنوان فرمانده فتح‌الله. آنها این پرواز را به این عنوان نامگذاری کردند. باتوجه به اهمیتی که این پرواز برای حفظ موجودیت این سازمان داشت و با توجه به ارتباط رئیس جمهور مخلوع و آن سازمان؛ در واقع فرار این دو نفر و خروج آن‌ها از کشور را به عنوان فتح‌الله نامگذاری کردند. 

قاضی بیان کرد: آیا هواپیما ظرفیت داشت که آنها فرزند و همسر خود را ببرند؟

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی گفت: همانطور که عرض کردم ۷۰۷ یک هواپیمای مسافربری است و امکان انتقال آن‌ها نیز بوده ولی به مقتضیات و شرایطی که آن زمان بوده و برای اینکه خیلی جلوی دید نباشند، از آنجایی که بنده جزئیات را مطالعه کردم کلا اگر اشتباه نکنم ۳ تا ۴ نفر در آن پرواز حضور داشتند که جلب توجه نشود ولی از لحاظ فنی و عملیاتی امکان اینکه در این پرواز همسر و فرزندان آنها نیز در این پرواز حضور داشته باشند، بوده است. خلبان، رجوی، بنی‌صدر و یکی دو نفر دیگر در این پرواز بودند. خدمه و گروه پرواز هم که جدا هستند. 

وی گفت: مستند دیگر نیز مصاحبه بهزاد معزی است که او از وفاداران به حکومت شاهنشاهی بوده و از زمان رضا شاه نیز در حوزه پرواز با این رژیم همکاری داشت و عنصر مورد اعتماد آن‌ها بوده است. زیرا در پروسه انتخاب یک تعدادی معرفی شده و رجوی از بین این افراد انتخاب کرده که معزی این پرواز را برعهده بگیرد. 

قاضی گفت: این معرفی را چه کسی انجام داده بود؟ معزی بعد از اینکه این افراد را فراری می‌دهد دوباره برمی‌گردد و در یگان قرار می‌گیرد؟

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی پاسخ داد: این فرد بعد از فراری دادن دیگر بر نمی‌گردد و پناهنده می‌شود. او بعد از فرار شاه برگشته بود و مشغول به‌کار شده بود. خود آن هواپیمای شاه، در زمان خود هواپیمای مجللی بود که بعد از ۲۶ دی که شاه فرار کرد، وقتی مطمئن شد که دیگر برگشتی در کار نیست، فکر می‌کنم با اقدامات و رایزنی‌هایی که صورت گرفت آن هواپیما که اسمش شاهین بود برگشت و اگر اشتباه نکنم، همین آقای معزی آن را برگرداند به عنوان خلبانی که آن را برده بود. وی در آن زمان که این هواپیما را برد جزو پرسنلی بود که خدمت می‌کرد و ظاهرش به عنوان نیروی مسلح و باطنش به عنوان عامل و از افسران سازمان مجاهدین خلق بوده است.

قاضی گفت: منظورتان این است که معزی با متهم ردیف اول ارتباط داشته و با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط بوده است؟

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی گفت: بله و در جلسات آنها حضور داشته است. آنها هر کسی را به جمع خود راه نمی‌دادند. این عملیات مهمی بود که اسم آن را فتح‌الله گذاشتند و هرکسی را شایسته انجام این عملیات نمی‌دانستند. مدیریت و فرماندهی آن را به عنوان خلبان به کسی غیر از معزی ندادند. مصاحبه معزی هم در مورد چگونگی آشنایی و پیوستن به سازمان و عملیاتی که در ربودن هواپیما و فراری دادن رجوی و بنی‌صدر انجام داده است در نشریه اتحادیه انجمن‌های دانشجویان مسلمان خارج از کشور که در اختیار سازمان است و نشریه شمار ۲۸ و صفحات ۳ و ۳۹ و ۴۸ هم موجود است و قابلیت استناد و ارجاع دارد. ضمن اینکه خود دولت فرانسه نیز مقدمات استقبال و پذیرش این افراد را فراهم کرده است و همان روز و یا فردای روزی که این افراد به فرانسه رسیدند، یک مصاحبه مطبوعاتی برگزار کردند و شو تبلیغاتی و سیاسی خود را به راه انداختند و این نشان از سوءنیت قبلی آن‌ها دارد که تصمیم به فراری دادن این افراد را داشته‌اند. در نشریه اتحادیه انجمن‌های مسلمان خارج از کشور، هم اظهارات یکی از اعضای سازمان پیرامون چگونگی هواپیماربایی و فراری دادن مسعود رجوی وجود دارد و همین صحبت‌های بنده را تائید می‌کند. در فیلم مهدی ابریشمچی درباره تصمیم‌گیری اعضای مرکزی سازمان درباره فراری دادن مسعود رجوی وجود دارد و همین‌طور صحبت‌های بهزاد معزی پیرامون طرح نقشه فرار هم جزئیاتی از چگونگی ربودن هواپیما و فراری دادن مسعود رجوی و بنی‌صدر موجود است.

وی گفت: ربایش یک فروند هواپیمای نظامی فانتوم اف-۴ توسط یکی از اعضای سازمان به مقصد کانادا است. پایگاه اصلی اف-۴ بوشهر است پایگاه هوایی بوشهر، و به خاطر همین این هواپیما از آنجا به کشورهای حاشیه خلیج فارس برده شده است که در ادامه عرض خواهم کرد. 

وی افزود: در بهمن ماه ۱۳۶۱ یکی از اعضای سازمان به نام سرگرد خلبان محمد حسن منصوری در پی پیام مسعود رجوی به نظامیان جهت عدم همکاری با نظام جمهوری اسلامی ایران طی برنامه‌ریزی انجام شده در زمان ماموریت آموزشی با هواپیمای فانتوم یعنی طبق برنامه سین که داشتند، به عنوان روال روزانه که دسته جمعی ماموریتی را برای حفظ آمادگی انجام می‌دادند، این فرد از دسته پروازی جدا می‌شود، دسته پروازی را ترک کرده و با حداکثر سرعت از فضای هوایی کشور خارج می‌شود. برای اینکه در رادارها شناسایی نکنند و مورد اصابت قرار ندهند در ارتفاع پایین پرواز کرده که بتواند به راحتی خارج شود و در فرودگاه یکی از فرودگاه‌های عربستان به زمین می‌نشیند و پس از مدت کوتاهی آنجا را به مقصد کشور دیگر ترک و در نهایت در فرودگاه مونترال کانادا فرود می‌آید؛ چون هواپیمای اف ۴ باید تجدید سوخت‌رسانی کند در فرودگاه‌های کشورهای مختلف به زمین می‌نشسته است، خود این کشورها فرودهگاه‌های خود را در اختیار این هواپیما قرار می‌دادند به ویژه اینکه یک هواپیمای جنگی بوده است. این امر نشان‌دهنده نوعی رضایت ضمنی به حضور در حریم هوایی این کشورهای دیگر.

قاضی پرسید: یعنی اجازه می‌دادند هواپیمای جنگی وارد حریم هوایی کشورها شود بدون اینکه اخطاری دهند؟

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی گفت: آیا این با یک تصمیم آنی در زمان است یا اینکه برای ورود هواپیمای جنگی به حریم هوایی یک کشور هماهنگی‌هایی را از قبل می‌خواهد؟ فرمایش بسیار متینی و صحیحی داشتید؛ الان شما به صورت روزانه می‌بینید حتی اگر یک هواپیمای جنگی در حد مثلاً ۵ ثانیه، ۱۰ ثانیه، یک دقیقه حریم هوایی کشوری را نقض کند، خصوصا اینکه هواپیمای کشور همسایه باشد می‌تواند منشا و عامل ایجاد یک جنگ بزرگ باشد. خیلی از موارد را دیدید که چالش‌های سیاسی و نظامی زیادی در این ارتباط ایجاد می‌شود؛ بنابراین این مسئله را به ذهن ما متبادر می‌کند که اگر خلبانی به راحتی پرواز میکند، در چند کشور سوخت‌گیری می‌کند و به پروازش تا مقصد ادامه می‌دهد این یک حرکت فی البداهه و بدون هماهنگی نیست کما اینکه بسیاری از کشورها به هواپیمای نظامی کشور دیگر اجازه فرود نمی‌دهند و این حق را دارند، تمامیت ارضی آنها که شامل زمین و هوای کشورشان می‌شود این اجازه را به آنها می‌دهد، اما اجازه خروج دادن خود یک دلالت ضمنی بر همکاری و رضایت مسبوق است.

قاضی گفت: آیا فرد می‌تواند این کار را انجام دهد و یا معمولا سرویس‌های امنیتی اطلاعاتی این کار را انجام می‌دهند؟

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی پاسخ داد: مطمئنا یک شخص نمی‌تواند این کار را انجام دهد؛ از کجا معلوم است شخصی که هواپیمای جنگی در اختیار دارد چه کسی است و یا اصلاً از کجا آمده است و قصد ندارد به آن کشور حمله کند؟ فرض کنید یک هواپیمای نظامی بخواهد از فضای هوایی ایران بخواهد رد شود، اگر هماهنگی صورت نگرفته باشه نه به صورت شخصی به صورت سازمانی و حتی ارگانی.

قاضی گفت: یعنی کل پدافند یک کشور باید آماده باشد که پذیرایی کند و اقدام متقابلی را علیه هواپیما انجام دهد؟

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی بیان کرد: سیستم راداری به محض ورود یک هواپیما یا شی پرنده به آسمان یک کشور، آن را شناسایی می‌کند، کد آن را به مراجعی که مسئولین امر هستند می‌دهد که این هواپیما وارد شده است، اگر سیستم راداری این هواپیما را به عنوان یک هواپیمای مجاز (authorized) شناسایی کرده باشد اقدامی در خصوص آن انجام نمی‌دهد، اما اگر این پرنده را غیرمجاز تشخیص دهد ابتدا طبق ضوابط و مقررات بین‌المللی اخطار می‌دهد که فرود آید یا اینکه فضای هوایی را ترک کند و در غیر این صورت حتی می‌تواند به عنوان یک شی متخاصم که وارد حریم هوایی شده آن را مورد اصابت هم قرار دهد. مجموعه این اقدامات نشان می‌دهد وقتی این واکنش و این برخورد صورت نگرفته یعنی از قبل و با هدایت و راهبری یک مجموعه بزرگ که همین سازمان مجاهدین خلق است و شرایط و مقدمات را فراهم کرده این پروازها انجام شده یعنی بدون آمادگی و بدون فراهم شدن مقدمات نبوده است.

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی گفت: سرگرد محمد حسن منصوری که خلبان بود و بعدها نیز در ترکیه مورد ترور قرار گرفت، در اظهاراتش بیان می‌کند که با اعلام هواداری از سازمان تقاضای پناهدگی سیاسی می‌کند و اطلاعات سری زمان جنگ مربوط به حوزه فعالیت خود را در اختیار سازمان قرار می‌دهد و سازمان هم این اطلاعات را عینا و حتی با بزرگنمایی در اختیار استکبارات عراق قرار می‌دهد که یکی از نکات اصلی محل وارد آمدن ضربه از سوی عراق به کشور ما، آن جاهایی بوده که سازمان مجاهدین خلق مانند الان که نقش پیاده نظام را در موضوع تحریم‌ها علیه ایران ایفا می‌کنند نیز در آن زمان به عنوان کارگر اطلاعات را در اختیار رژیم بعث عراق قرار می‌داد تا با سهولت حملات را انجام دهد.

وی ادامه داد: مانند مورد قبلی، مستنداتی که اظهارات بنده را تایید می‌کند، اعلام هواداری این خلبان است که در شماره ۱۳۸ صفحه ۴ نشریه مجاهد درج شده است و نشریه مجاهد همه این موارد را رسانه‌ای می‌کند و از آن بهره‌برداری سیاسی می‌کند و به عنوان مصداقی از بریدن مردم، مسئولین و نظامیان از نظام جمهوری اسلامی و ملحق شدن به سمت مجاهدین بیان می‌کند. مستند دیگر برگزار کنفرانس مطبوعاتی و مصاحبه خلبان مذکور با رسانه‌های خارجی و چاپ اظهارات وی در شماره ۱۳۹ نشریه مجاهد است که به صورت مفصل تمام موضوع را توضیح می‌دهد. سومین گواهی، ربایش یک فروند هواپیمای نظامی توسط یکی از اعضای سازمان به مقصد انگلستان است و این امر به دلیل بُعد مسافت طولانی و رد شدن از چند فرودگاه و چند کشور نشان‌دهنده این است که این ربایش از طریق انجام هماهنگی‌های لازم در سطح گروه‌های مختلف صورت گرفته است.

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی اظهار داشت: سازمان مجاهدین خلق از طریق انجام اینگونه اقدامات چندین هدف را دنبال می‌کرده که یکی از هدف‌ها این بود که، چون در اوایل انقلاب یک گروهی با سرکردگی مجاهدین خلق بحث انحلال ارتش را مطرح کرده بودند که حضرت امام (ره) با فرمان تاریخی‌شان این موضوع را در نطفه خفه کردن، این سازمان از طریق ربایش هوایپما می‌خواست که به مردم بگوید که این ارتش، همان ارتش قدیم است و قابل اعتماد نبوده و در واقع همان خط انحلال ارتش را دنبال می‌کردند. همچنین می‌خواستند فرمان حضرت امام (ره) در خصوص ارتش را خدشه‌دار کنند و باعث تضعیف بنیه دفاعی کشور شوند.

وی افزود: در دو سال اول جنگ و قبل از اینکه نیروهای مردمی و سپاه پاسداران تشکیل شود، ارتش نقش محوریت اصلی را برعهده داشت و تمرکز ارتش را که باید بر جلوگیری از نفوذ و تجاوز رژیم بعث عراق مبتنی باشد را برهم می‌زدند و این پیام را القاء می‌کردند که چقدر روش و خط مشی سازمان مجاهدین خلق درست است که شخصی که عضو پرسنل نظامی جمهوری اسلامی ایران است به کشورش پشت پا می‌زند و وسیله جنگی را که خیلی مدرن هم بودند را می‌ربایند.

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی گفت: در مجموع سازمان مجاهدین می‌خواست با این کارها باعث تضعیف توان رزمی نیروهای مسلح شود و از طرفی برخی در تحلیل‌های خود می‌گویند که مسعود رجوی در اواخر جنگ به عراق ملحق شد که این نظریه درست نیست و رجوی از همان زمانی که جنگ شروع شد، از طریق عواملش با عراق تبادل اطلاعات داشت و باعث می‌شد که ما نتوانیم آن‌گونه که باید در برخی از عملیات‌ها دفاع لازم را انجام دهیم.

قاضی در ادامه گفت: با توجه به نقش محوری نیروی هوایی ارتش که در دفع تجاوزهایی که بعثی‌ها به خاک میهن داشتند، سازمان نفوذی‌هایی در بدنه ارتش داشت؟

نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی گفت: بله. اگر عملیات اچ ۳ را مطالعه کنید، هنوز هم جزو پیچیده‌ترین عملیات‌ها است که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. سازمان مجاهدین با تحقیقاتی که انجام داده بود فکر نمی‌کرد نیروی هوایی، جلوی رژیم بعث را بگیرد و اجازه نفوذ بیشتر را بگیرد. در واقع سازمان در حال انتقام از نیروی هوایی بود و شروع به ربایش هواپیماها کردند. زیرا ربایش هواپیما تاثیر زیادی بر روی روحیه نیروها داشت. در عملیات اچ ۳ تعدادی از پایگاه‌های رژیم بعث نابود شد و صدام برای سر فرمانده این عملیات جایزه گذاشت. 

وی ادامه داد: حمید زیرک‌باش خلبان هواپیما بعد از ربایش هواپیما، اطلاعاتی را نیز که همراه داشت به سازمان داد. یکی از مواردی که از دادگاه درخواست داریم بحث افشای اطلاعات در شرایط جنگی به دشمن است. هر زمانی که رژیم بعث در عملیات‌ها موفق بوده به دلیل درز اطلاعات بوده است. 

قاضی گفت:شما در لایحه ارسالی به دادگاه علاوه بر ربایش هواپیما، شکایتی از حمید زیرک‌باش برای فروش اطلاعات طبقه‌بندی شده و جاسوسی عنوان کرده‌اید.

نماینده حقوقی نیروی هوایی ارتش گفت: بله 

قاضی از منشی دادگاه خواست این شکایت ثبت شود.

نماینده حقوقی ارتش ادامه داد: مجموعه اقدامات صورت گرفته برای ربایش هواپیما در زمانی صورت گرفته که نیروی هوایی در حال مبارزه و دفاع همه جانبه از کشور بود با توجه به اینکه اقدام ربایش هواپیماهای نظامی توسط سازمان مجاهدین صورت گرفته است و باعث آثار زیان بار جدی شده، درخواست ارزیابی خسارت‌های وارده به قیمت روز و درج آن در حکم صادره را داریم. از دادگاه درخواست مجازات اشد مجازات سازمان مجاهدین و اعضای آن و جبران خسارت مادی و معنوی را دارم.

در ادامه حجت الاسلام مسعود مداح وکیل شکات پرونده گفت: طبق اظهاراتی که خودشان دارند، در نشریه مجاهد شماره ۱۶۲ صفحه ۳۲، می‌بینیم که کاملاً این هواپیما ربایی‌ها سازمان یافته و تحت نظارت و مدیریت شخص مسعود رجوی است. افرادی مثل مهدی ابریشمچی، محمدعلی توحیدی، اینها نقش بسزایی در این جریان دارند. خودشان اعلام می‌کنند اطلاعات و اخبار و نقشه این هواپیماربایی را اعم از اینکه چه کسانی، با چه پوششی، چه ساعتی و حتی اینکه در چه نقطه‌ای حاضر شوند، اینها کالک عملیاتی را تنظیم می‌کنند و در اختیار اعضای خود قرار می‌دهند.

وی افزود: نکته مهمی که وجود دارد و من می‌خواهم خطاب به فریب‌خوردگان جریان نفاق و آلبانی‌نشین‌ها عرض کنم این است که مسعود رجوی که خودش در نشست‌ها برای تحقیر اعضای خودش به گفته اعضای جدا شده، لباس زنانه تن اینها می‌کرد و تحقیر می‌کرد روزی لباس زنانه تن بنی‌صدر کرده و او را از این کشور خارج می‌کند.

وی بیان کرد: مسعود رجوی یک شخص ترسو است اگر اینها بنا به گفته یکی از اعضای جدا شده که در همین تریبون حاضر شد و گفت که چریک ۶ ماه بیشتر نباید عمر کند، باید در میانه میدان باشد، چرا رجوی تا می‌بیند که اوضاع خراب است و تا احساس می‌کند که ممکن است امنیتش به خطر بیفتد سریعا از کشور فرار می‌کند؟ این یک شخص ساواکی، بزدل و ترسوست. تاکید می‌کنم مسعود رجوی ساواکی است به جهت اینکه اسناد متعددی مبنی بر همکاری این شخص با ساواک موجود است که ارائه دادم.

وکیل شکات در ادامه گفت: حالا نسبت به متهم ردیف دوم آقای رجوی، متهم ردیف دهم محمد علی توحیدی، متهم ردیف ۵۶ بهزاد معزی، متهم ردیف ۴ مهدی ابریشمچی، با توجه به نکته‌ای که در جلسه قبل دادگاه نیز اشاره کردند. اینکه این هواپیماربایی‌ها، این آدم ربایی‌ها، این ترورها کاملا به صورت سازمان یافته و گروهی و منسجم انجام می‌شد و همچنین در هواپیماربایی یک زمانی صرفاً ربایش هواپیما صورت می‌گیرد و یک زمانی است که این ربایش به صورتی انجام می‌شود که عنوان مجرمانه دیگری هم ممکن است پیدا کند، مانند اینکه در بوئینگ ۷۴۷ که مسافرین حاضر بودند، اعضا سلاح می‌کشند و مردم را می‌ترسانند مانند همین رباش هواپیما که دو نفر از کادر پرواز را گروگان می‌گیرند و نکته دیگه اینکه این هواپیماربایی‌ها همانطوری که شکایت نماینده حقوقی ارتش بیان کردند به صورت سازمان یافته و متعدد صورت می‌گیرد. آیا این نمی‌تواند مصداق افساد فی‌الارض باشد؟ آیا اینها نمی‌توانند مصداق محاربه باشند؟ من از محضر دادگاه تقاضا دارم که اینها را مصداقی از افساد فی‌الارض و محاربه تلقی کند و به اعضای کادر مرکزی سازمان منتسب کند چرا که همه آن‌ها در این جنایات نقش داشتند. کلیپی آماده شده از اظهارات مهدی ابریشمچی و بهزاد معزی که در ربایش هواپیما نقش داشتند.

قاضی دادگاه در ادامه گفت: در بازه زمانی یکم شهریور سال ۵۹ تا ۲۹ اسفند ۵۹ نیروی هوایی نزدیک به ۱۰۶ خلبان شهید را در نبرد با تجاوز صدام به خاک کشور، تقدیم نظام کرده است. اما یکی از خلبان‌ها در این شرایط، هواپیمایی را ربوده است. لیست این شهدا در پرونده درج می‌شود.

در ادامه وکیل شکات بیان کرد: منافقین با افتخار از اقدامات خود علیه مردم و هواپیماربایی در نشریه خودشان به عنوان فتح‌الفتوح نام می‌برند. از طرف موکلین خود از کشور فرانسه می‌پرسم شما چگونه به تروریست‌ها پناه داده‌اید و تا امروز میزبان آنها هستید این اقدام، برافراشتن پرچم مبارزه با ملت ایران و خانواده شهدا است.

در ادامه نماینده حقوقی ستاد کل نیروهای مسلح در جایگاه قرار گرفت و شکایت خود را علیه خلبان‌هایی که اقدام به ربایش هواپیماها کردند و تمام عوامل مرتبط با آن ثبت کرد.

سپس فرید عطالو نماینده حقوقی سازمان هواپیمایی کشور در جایگاه قرار گرفت و گفت: در ۶ مرداد سال ۱۳۶۰ بنی‌صدر و مسعود رجوی توسط یک هواپیما با هدایت سرهنگ خلبان معزی به فرانسه رفتند. این هواپیما یک هواپیمای سوخت‌رسان بوده و شب قبل از ربایش بازرس هواپیما توسط عوامل منافقین ربوده شده بود. با توجه به اینکه با این هواپیماربایی مسیرهای هوایی کشور ناایمن شده است و برای جلوگیری از مخاطرات، برابر قانون هواپیمایی کشوری، ضمن اعلام شکایت سازمان هواپیمایی، درخواست رسیدگی و صدور حکم اشد مجازات برای کادر مرکزی سازمان را از دادگاه دارم.

حاج محمدی وکیل متهمان پرونده درباره اعتراض خود نسبت به شهادت شهود، اظهار داشت: به نظر بنده بر شهادت شهود ایرادتی وارد است و عمده اتهامات وارد شده به موکلین بنده، سرکردگی است که موضوع ماده ۱۳۰ قانون مجازات اسلامی است یعنی اینکه طبق کیفرخواست و توضیحات نماینده محترم دادستان، این افراد سردستگی گروه مجرمانه را بر عهده داشتند که طبق ماده ۱۳۰ مرتکب جرم شدند و به عنوان سردسته باید مجازات شوند. عده زیادی از شهود، عضو جدا شده از سازمان مجاهدین خلق و دارای جرم‌های متعددی هستند و این افراد نمی‌توانند به عنوان شاهد شهادت دهند چرا که به اعتقاد بنده خود آنها جزء متهمین هستند.

وکیل متهمان پرونده افزود: در واقع شهود همان جرایمی را انجام دادند که در کیفرخواست آمده است. برای مثال در کیفرخواست، که اتهامات تقریبا تمامی ۱۰۴ متهم پرونده را شامل می‌شود یا عضویت و یا مشارکت در اداره تشکیلات علیه امنیت کشور است و این افراد به صرف اینکه در این گروه حضور پیدا می‌کنند، اتهام علیه آنها نیز تحقق پیدا می‌کند و در طول مدت زمان عضویت مرتکب جرم‌هایی شدند و حتی اقرار هم کرده‌اند. با این وجود دادگاه چگونه می‌تواند عدالت آنها را احراز و شهادت آنها را می‌پذیرد و بحث بنده این است که خود این شاهدین مباشرین در جرم هستند. حضور این افراد در گروه موضوع بغی است و یا فردی که می‌گوید عملیات نظامی علیه مردم کرده‌ام و از سال ۵۷ به بعد این اتهامات به این افراد منتسب است و لذا فردی که خودش مباشر جرم است نمی‌تواند شاهد تلقی شود.

حاج محمدی در خصوص بحث توبه شاهدین اظهار داشت: بر فرض که این‌ها توبه کرده باشند، باز نمی‌توانند شاهد تلقی شوند و توبه طبق ماده ۱۱۶ قانون مجازات اسلامی با ادعا پذیرفته نمی‌شود و توبه باید توسط قاضی دادگاه احراز شود و به عبارت دیگر به جرم شهود قبلا رسیدگی شده و پس از صدور کیفرخواست و اثبات جرم، ادعای توبه متهم توسط قاضی دادگاه رسیدگی شود. در واقع توبه بعد از اثبات جرم تحقق پیدا می‌کند و اگر جرمی نباشد توبه موضوعیت ندارد، پس از اول باید جرم احراز شود و دادسرا نمی‌تواند جرم را احراز کند و برای همین از کلمه قاضی استفاده شده است. اگر جرم احراز شود، باید به محکومیت فرد رای داده شود و بعد از آن نسبت به احراز توبه و اعمال آن اقدام نماید.

حاج محمدی وکیل متهمان پرونده گفت: در این مواردی که در این مدت استماع کردیم، مواردی که هم نماینده دادستان، هم وکیل شکات و یا شهود آمدند و نظر دادند، این است که تقریبا همه کسانی که به عنوان شهود حاضر شدند اینها یا از طریق صلیب سرخ عراق تحویل نیروهای امنیتی شدند یا دستگیر شدند مانند خدابنده و افراد دیگر پس نمی‌توانند پرونده نداشته باشند و یا خود آنها خودشان را تسلیم نیروهای امنیتی کردند؛ به نظر می‌رسد که از این سه حالت خارج نیست؛ این‌ها پرونده دارند و باید ببینیم پرونده اینها رسیدگی شده است یا نه، درباره این مسئله چند حالت متصور است؛ یکی اینکه رسیدگی شده و محکوم شده و اگر رسیدگی شده و محکوم شده پس موضوع توبه یا شهادت اینها منتفی است چرا که این‌ها مرتکب جرمی شدند که دادگاه آنها را محکوم کرده و اکنون اتهام این متهمان حاضر سردستگی است که همان موضوع جرم اینهاست، بنابراین اینها مباشر جرم هستند و نمی‌شود به عنوان شاهد باشند.

وی گفت: دوم اینکه امکان دارد بگویید که هنوز رسیدگی نشده است؛ نماینده داستان در کیفرخواست خود گفت که طبق ماده ۱۰۲ قانون مجازات اسلامی، تمام اتهامات حاضر را جرایم امنیتی تلقی کردند، پس مشمول مرور زمان نمی‌شود و اگر مشمول مرور زمان نمی‌شود پس ادعا هم کماکان باقی است و این‌ها مجرم هستند و همین موضوع پرونده حاضر هستند که مباشران آنها حضور ندارند پس باید رسیدگی اینها توأمان باشد و باید با اینها به عنوان مجرم رسیدگی شود نه به عنوان شاهد.

وکیل متهمان ادامه داد: در بحث توبه هم همانطور که مستحضرید علاوه بر اینکه اصلا موضوعیت ندارد یعنی توبه حتی اگر پذیرفته شود، جرم ساقط نمی‌شود و فردی که مجرم است علی‌القاعده عدالت هم ندارد. به هر حال بحث ما این است که اینها مباشر هستند و نمی‌توانند به عنوان شاهد تلقی شوند.

وی بیان کرد: در توبه قانونگذار نظرش را اعمال کرده است؛ توبه در بعضی از مصادیق اصلاً قابل پذیرش نیست، توبه در مسائل تعزیری طبق ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی تنها شامل جرایم درجه ۶ و ۷ و ۸ می‌شود و شامل درجات دیگر نمی‌شود. بنابراین در جریان تعزیری فقط جرایم سبک مثل جرایم درجه ۶ و ۷ و ۸ توبه پذیرفته می‌شود و در جرایم حدی هم مواد ۱۴۴ و ۱۱۶ قانون مجازات جرایم موجب قصاص و حد قذف و محاربه را از توبه مستثنی کرده است.

وکیل متهمان گفت: خب حالا کسی که اعلام کرده در عملیات نظامی شرکت کرده و راننده تانک بوده ضمن اینکه وقتی کیفرخواست می‌گوید کسی که در عملیات نظامی شرکت کرده این محاربه تلقی می‌شود چطور می‌شود کسی که خودش جرمش محاربه است، جرمی که قانونگذار از توبه مستثنی کرده و پذیرفته نخواهد شد و هم خودش مباشر است که الان سردسته‌ها را به همین جرم محاکمه می‌کنند شاهد باشد. ما این ایراد را داریم و تقاضا داریم ثبت شود و شهودی را که به عنوان اعضای جدا شده سازمان با هر مقدار مدت، حتی یک روز در سازمان بوده باشد، اینها مباشر جرم هستند.

قاضی گفت: استدلال شما این است که اگر فردی مجرم بود علیه همدستان خود نمی‌تواند شهادت دهد و این موضوع برابر قانون ممنوع است؟

وکیل متهمان گفت: کسی که متهم پرونده است نمی‌تواند شهادت دهد.

قاضی گفت: تمام این افراد متهم نیستند و شاهد دادگاه قبلا محاکمه و تبرئه شده بود.

قاضی دادگاه به وکیل شکات گفت: جرحی که وکیل متهم به شما دارد یک بخش آن این است که اساسا توبه اینها، چون توسط مرجع قضایی احراز نشده و مجرمیت اینها توسط توبه مورد عفو قرار نگرفته، امکان شهادت ندارد، دفاعی دارید؟

حجت الاسلام مسعود مداح وکیل شکات پرونده گفت: مسئله اول این است که به نظر می‌رسد یک خلطی را وکیل متهمین انجام دادند نسبت به توبه‌ای که در قانون به عنوان کیفیت مخففه برای تخفیف در مجازات آمده و توبه‌ای که برای احراز عدالت است؛ بین این دو موضوع یک خلط صورت گرفته است. در مواد ۱۱۴ تا ۱۱۹ از قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ صحبت از توبه‌ای است که مخفف و مُسقط مجازات است که قانونگذار یک تشریفات خاصی را برای آن قرار داده است.

وکیل شکات بیان کرد: تفاوت وجود دارد بین توبه کسی در زمان قبل از اتهام، با بعد از اتهام و قبل از اثبات جرم توبه کند، اثباتش با چه چیزی باشد؟ با اقرار باشد یا با بینه باشد؟ بعد از اثبات به واسطه اقرار باشد که همه اینها فروض مختلف مسئله است.

وی گفت: توبه مصطلح با تشریفات خاص در قانون آمده اجمالا به خاطر تخفیف و اسقاط مجازات، اما من سؤال می‌پرسم عدالتی که در ماده ۱۷۷ از قانون مجازات اسلامی بیان شده است و قاضی برای شهود این را احراز می‌کند آیا اینجا منظور توبه مخفف قانونی، یا همان تخفیف دهنده قانونی با رعایت تشریفات، است یا توبه‌ای که شخص بینی و بین الله با خدای خودش داشته باشد برای احراز عدالت، یعنی توبه‌ای که ناظر آینده است یعنی این شخص دیگر اصرار بر گناه نداشته باشد و از گناه قبلی هم پشیمان باشد. آیا این است یا توبه‌ای که حتماً ثابت شده باشد که به نظر می‌رسد توبه‌ای که احراز عدالت بکند همین مورد است که صرفاً شخص بینی و بین‌الله خودش توبه کرده باشد از گناه قبلی و اصرار به آینده هم نداشته باشد، دوباره به همان گروه مجرمانه یا به کارهایی که دست می‌زده برنگشته باشد.

وکیل شکات ادامه داد: دومین مورد این است؛ توبه قبل از دستگیری، توبه قبل از اثبات و توبه بعد از اثبات، توبه بعد از اقرار، توبه قبل از اقرار، توبه بعد از رجوع الی‌الحاکم و توبه رجوع الی الحاکم؛ همه اینها با هم متفاوت است هم در فقه و هم در قانون.

وی گفت: اجمالاً اینطور نیست که وکیل متهمین گفته است که توبه مسقط مجازات حدی نیست. من سوال نخستم روی متن قانون از وکیل متهمان است. در ماده ۱۱۴ قانونگذار بیان می‌کند که در جرایم موجد حد به استثنای قذف و محاربه هرگاه متهم قبل از اثبات جرم توبه کند و ندامت و اصلاح او برای قاضی محرز شود حد از او ساقط می‌گردد.

وکیل شکات ادامه داد: دقت کنید اینجا قانونگذار از واژه ساقط استفاده کرده، در تبصره قانونگذار بیان می‌کند توبه محارب قبل از دستگیری یا تسلط بر او موجب سقوط حد می‌شود، آیا ساقط با سقوط تفاوتی دارد یا ندارد؟ اگر بگوییم تفاوت ندارد باید قائل بر این باشیم که تبصره بیهوده آمده است، چون اینجا آورده که قبل از اثبات قاضی محرز بکند، اگر قرار بود قبل از اتهام و قبل از اثبات هم قاضی احراز کند دیگر چرا تبصره آمده و واژه سقوط را استفاده کرده است؟

وکیل شکات اظهار کرد: در زبان عربی که قانونگذار هم اینجا از مصطلحات شرعی استفاده کرده، تفاوت بین ساقط که به عنوان اسم فاعل است و سقوط به عنوان مصدر همین است؛ ساقط شدن یعنی توسط کسی این سقوط پیدا می‌کند که اینجا قاضی است. شخص، متهم شده است در مرحله رسیدگی است و اینجا قبل از اثبات یا بعد از اثبات و اینکه اثبات آن با بینه باشد یا با اقرار باشد اینجا احراز این موضوع با قاضی است و حاکم است که به عنوان امام در برخی موارد گفته‌اند که مثلا اگر با اقرار ثابت شد امام مخیر است بین عفو یعنی بین اینکه مجازات را اسقاط کند و بین اجرای حد. اما سقوط چطور؟ وقتی شخص هنوز متهم نشده، قبل از اینکه متهم شود، قبل از اینکه به این جرم رسیدگی شود، شخص توبه کرد؛ مثلا شخصی ۲۰ سال پیش شرب خمر کرده و از این گناه هم توبه کرده است، امروز خطاب به اشخاصی که شرب خمر می‌کنند، می‌گوید که من شرب خمر کرده بودم این کار خیلی کار بدی است و این کار را نکنید؛ اصلا شهادت یکی از وظایف شرعی است، شهادت دادن واجب عینی است. 

وی گفت: در مواردی، شخص به واسطه اینکه بیاید شهادت دهد و بگوید من مطلع بودم از این اتفاقات می‌گوید بله من عضو سازمان بودم آیا این دلالت بر این است که ما این شخص را بگیریم حد بزنیم، این شخصی که توبه کرده است. من مستند به اصل ۱۶۷ و ماده ۲۲۰ از قانون مجازات اسلامی و ماده ۳ از قانون آیین دادرسی مدنی می‌خواهم استناد کنم به کتب معتبر فقهی و آیه صریح قرآن در خصوص افساد فی الارض و مجازات محاربه، سوره مبارکه مائده آیه ۳۳ و ۳۴ که بعد از اینکه خدای متعال مجازات محارب و بحث افساد را بیان می‌کنند، می‌فرمایند: الا الذین تابوا من قبل ان تقدرو علیهم، کسانی که توبه کردند قبل از اینکه شما قدرت بر آنها پیدا کنید، یعنی قبل از دستگیری آنها توبه کردند.

وکیل شکات بیان کرد: شخصی محارب بوده، شاکی خصوصی هم ندارد، توبه کرده از این گناه، حالا امروز ما این شخص را محاکمه کنیم؟ چند روایت را خدمت شما قرائت می‌کنم که فقها به آنها استشهاد کردند؛ روایتی است از امام صادق علیه السلام؛ حضرت می‌فرمایند: کسی که شرب خمر کرده، سرقت کرده، العیاذ بالله مرتکب زنا شده، اما کسی نمی‌دانست که این شخص این کارها رو انجام داده، دستگیر هم نشده بود، اتهام به او وارد نشده بود، در محکمه قضایی نیامده بود تا اینکه توبه کرد و اصلاح شد، حد بر این شخص اقامه نمی‌شود.

وی ادامه داد: روایت دیگری، صحیحه عبدالله ابن سلام از امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید؛ سارق که مجازات حدی دارد در قانون ما، اگر از قِبَل خودش، پیش خدای خودش توبه کرد، توبه بینی و بین‌الله، و خودش مال مسروقه را به صاحبش برگرداند حد بر این شخص اقامه نمی‌شود.

حاج محمدی وکیل متهمان پرونده گفت: وکیل شکات بدون اینکه مستند قانونی را ذکر کند، احادیث را مطرح می‌کند که جایگاه حقوقی با توجه به تصریح قانون ندارد.

قاضی از وکیل شکات پرسید: نص قانونی که شهادت مباشر یا همدست جرم را علیه همدست ممنوع کند را در قانون مجازات اسلامی می‌توانید اشاره کنید؟ نص قانونی که گفته باشد شهادت همدست علیه همدست را ممنوع کند بفرمایید، مشخصا می‌خواهم سوال کنم نص قانونی شهادت مباشر یا ارکان جریان سازمان یافته را علیه همدستان آنها در قانون مجازات اسلامی یا آیین دادرسی کیفری گفته باشند، اینکه در قانون مجازات اسلامی و دادرسی کیفری به صورت نص گفته باشد شهادت همدست جرم، علیه مباشر جرم پذیرفته نیست آیا چنین نصی وجود دارد؟ شاید چنین نصی وجود ندارد.

وکیل متهمان گفت: شاید وجود نداشته باشد، اما بعضی چیزها از بدیهیات است، من باید این موضوع را باید بررسی کنم.

قاضی در ادامه بیان کرد: پس حسب فرمایش و اطلاع شما که تا این لحظه می‌فرمایید چنین نص قانونی وجود ندارد، حالا بر اساس مواد قانونی مستندا بفرمایید کدام یک از مواد قانونی چنین ممنوعیتی را استظهار می‌کند؟

وکیل متهمان گفت: ایشان بدون اینکه مستند قانونی را ذکر کنند توبه را به قبل از دستگیری، بعد از دستگیری و مواردی که فرمودند تقسیم کردند در صورتی که اگر ماده ۱۱۴ و بقیه ماده‌ها را نگاه کنید کاملا ذکر کرده که در جرایم موجب حد به استثنای قذف و محاربه هرگاه متهم قبل از اثبات جرم توبه کند حد از او ساقط می‌گردد همچنین اگر اصلاح او برای قاضی محرز شود حد از او ساقط می‌شود، ما الان در مورد جرم و اتهام داریم صحبت می‌کنیم، مسائل بر اساس قوانین است، قانونگذار گفته و این صراحت قانون است که اگر یک متهمی مرتکب یک اتهامی شد قبل از اینکه دستگیر شود توبه کند، قاضی باید به این رسیدگی کند، قاضی کیست؟ نظریه را می‌خواهید من دوباره برای شما بخوانم، این نظریه می‌گوید که باید کیفرخواست صادر شود، به بازپرس و دادگاه و دادسرا قاضی گفته نمی‌شود. مشکل این است؛ آیا این پرونده را دادسرا به صرف توبه و چند نفر آدم آگاه می‌تواند ببندد؟ یا قانونگذار می‌گوید که نمی‌تواند ببندد و باید حتماً قاضی رسیدگی کند، رای صادر کند، محکوم کند، چون اگر محکوم نکند توبه موضوعیت ندارد، توبه بعد از احراز جرم است.

وی ادامه داد مسئله بعدی هم این است که ایشان می‌فرماید توبه مشمول مثلا تمام حدود می‌شود و این هم خلاف نص قانون است؛ در ماده ۱۱۴ قبل از همین تبصره، غصب و محاربه را استثنا می‌کند و در ماده ۱۱۶ هم که بعد از آن است یعنی موخر از آن است یعنی آخرین نظر قانونگذار است بار دیگر هم این را می‌گوید. من مواردی که گفتم توبه شامل قصاص، حد قتل و محاربه نمی‌شود و از موارد سقوط یا ساقط شدن مجازات نخواهد بود. کسی که خودش مباشر جرم است نمی‌تواند شهادت دهد عناوین مشخص است، معنی شاهد چیست؟ شاهد کسی است که وقوع جرم را دیده نه اینکه خودش مجرم است، فرد در جرمی که مرتکب شده هم مباشر است و هم شاهد، اما این نمی‌شود، شما الان دارید ناظر به سردسته می‌گویید، اما این ناظر به خود فرد هم است.

قاضی  گفت: با توجه به اینکه وکیل متهمین لوایح خود را جلسه قبل در اعتراض به جرح شهود در پایان جلسه تقدیم کرده بودند و با توجه به اینکه مجدد در آغاز جلسه متذکر شد که اظهارات جرح که طبق لایحه در جلسه قبلی تقدیم شده در این جلسه حتما طرح شود دادگاه وارد جرح شد و موضع دادگاه را عرض می‌کنم؛ به نظر اینجانب و همکارانم توبه دو کاربرد و دو اصطلاح دارد یک، توبه به عنوان نهاد تخفیف است مانند آنچه که در تخفیف مجازات‌ها مطرح می‌شود، نهاد تخفیف حتما باید از سوی قاضی با رعایت تشریفات اعمال شود، پس آنچه که به عنوان نهادهای قانونی تخفیف مجازات یا رفع مجازات بیان می‌شود در قانون به نظر می‌رسد تشریفات را باید طی کنیم. اما توبه معنی دیگری هم دارد؛ توبه یعنی اینکه شخص اگر ارتکاب به گناهی یا جرمی داشته و بعد از آن از ارتکاب آن خودداری می‌کند و سال‌ها فاصله می‌گیرد یعنی دیگر این شخص مرتکب آن گناه نمی‌شود، نهایتاً تفسیر این است، چون در هیچ کجای قانون مجازات اسلامی، قانون آیین دادرسی کیفری شهادت هم‌دست یا مباشر علیه یکدیگر ممنوع نشده است.

وی گفت: در بهترین وجه ابهام و اجمالی است که وجود منابع معتبر را می‌طلبد؛ حالا عرضی که اینجا دادگاه دارد این است، ما یک نهاد تخفیفی و ارفاقی و تاسیس جدید در قانون مجازات داریم به نام نهاد توبه، مثل بسیاری از نهادهای دیگر که این ید قاضی یا ید حاکم را می‌خواهد. یک امر توبه شخصی داریم بین فرد و خدای خودش، حالا سوال این است، عدالتی که از شرایط شرعی شهادت شهود است می‌گوید اگر فردی مرتکب گناه بود حتما نهاد ارفاقی را داشته باشد، و حالا اگر نهاد ارفاقی نشد دیگر اصلا توبه او توبه نیست، او عادل محسوب نمی‌شود؟ قطعاً مراد این نیست، چون فتوا این چنین نیست، این نکته بسیار ظریف و دقیقی از نظر رئیس این دادگاه است؛ بین نهاد ارفاقی تاسیسی جدید قانون مجازات برای سقوط یا اسقاط مجازات آن هم برای مجرم و متهم با بین توبه شخص با خودش و خدای خودش در خلوت خودش تفاوت وجود دارد. دوم قانون آیین دادرسی برای متهم و مجرم است؛ یعنی شخص باید متهم شده باشد، مجرم شده باشد و بعد ببینیم در قبال او این نهاد تخفیفی اعمال شده یا خیر. قاضی یا حاکم در نهاد تخفیفی تاسیسی قانون مجازات به دنبال سقوط یا اسقاط مجازات است، این با توبه فرد بین خودش و خدا متفاوت است.

قاضی دهقانی در ادامه گفت: هیچ نصی از قانون شهادت مباشر و یا همدست علیه همدست را ممنوع نکرده است. نهایتا افراد عدالت ندارند. این نهاد اساسا به معنی سقوط مجازات‌ها است. موضوع این نهاد این نیست که فردی عادل است یا نه. با توجه به اینکه که شهود با لایحه وکیل شکات به دادگاه معرفی شده‌اند، استعلام‌های لازم در مورد اینکه هیچ گونه وابستگی به سازمان ندارند، گرفته شده است. 

وی ادامه داد: حتی اگر شاهد، شرایط شهادت شرعی را نداشته باشد باز هم اظهارات استماع می‌شود و این موضوع برابر قانون است. تشخیص اینکه شاهد، عادل است با قاضی است. آنچه که تا کنون از شهود استعلام گرفته شده است، نشان می‌دهد شاهدان هیچ گونه ارتباطی با سازمان ندارند و عفو شده‌اند. در قانون عدالت افراد را منوط به این نکرده است که توبه شاهد را قاضی امضا کرده باشد.

قاضی گفت: در خصوص عدم هواداری برخی از این اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق محاکماتی انجام شده است و طبق آن محاکمه‌ها عفو و تخفیف‌هایی صورت گرفته است و در مورد هر کدام از این افراد اگر اعتراضی دارید در زمان تفهیم اتهام، مستند به شهادت هر کدام از شاهدها می‌توانید مطالب خود را بیان کنید دادگاه دعوای جرح شما را استماع خواهد کرد.

حسین تنهایی وکیل متهمان پرونده بیان کرد: در دادگاه، چون شهادت شهود با قید سوگند انجام می‌شود این فرض را داریم که شما این شهادت را پذیرفته‌اید؟

قاضی پاسخ داد: نسبت به شهود استعلاماتی وجود دارد و توبه نامه‌هایی گرفته شده است که می‌توانید در پرونده ملاحظه کنید و سپس بیان کنید که این توبه نامه به نظر شما مفید است یا خیر. از این به بعد دادگاه برای جرح جلسات مستقل قرار خواهد داد تا قبل از برگزاری جلسات دادگاه جرح را استماع کنیم و سپس شهادت شهود در دادگاه استماع شود تا رعایت کامل مساوات میان افراد صورت گیرد.

برادر شهید کاظم حویزاوی در جایگاه قرار گرفت و در خصوص نحوه شهادت برادرش اظهار داشت: در ساعت ۵:۳۰ صبح درب منزل ما زده شد و مادرم درب را باز کرد و دو نفر با لباس مبدل سپاه گفتند که با بردارم کاظم کار دارند و برادرم در حال وضو گرفتن برای نماز صبح بود و مادرم به وی گفت که دو نفر از سپاه با شما کار دارند. وقتی برادرم جلوی درب آمد او را گرفتند و مورد ضرب و جرح قرار دادند که متاسفانه حتی به بیمارستان هم نرسید و در جلوی منزل به شهادت رسید و حتی مادرم را هم زدند که خداشکر زنده ماند ولی از آن زمان حدود بیست سال، هر روز درب منزل می‌نشست و به محل شهادت برادرم زل می‌زد و آخرش هم به دلیل سرطان ریه از دنیا رفت. همچنین برادر دوم ما نیز در حصر آبادان شیمیایی شد و فوت کرد و پدرم هم به فاصله یک هفته از مرگ برادر دومم فوت کرد که همه اینها عاقبت دیدن صحنه شهادت برادر اول در زمان ۵ صبح بود.

وی افزود: خداروشکر ضاربین دو هفته بعد گرفتار شدند و تصمیم داشتند در محل برگزاری دعای کمیل در کیانپارس بمب‌گذاری کنند که همان‌جا دستگیر شدند که یکی از آنها شیرازی و دیگری تهرانی بود. یک سال از مرگ بردارم گذشته بود که ما فهمیدم طلبه و مبارز روحانی بود و به همراه نیروهای سپاه در منطقه لشکرآباد تلاش زیادی بر انهدام خانه‌های تیمی داشتند که منافقین از دست امثال برادرم خسته شده بودند و او را ترور کردند.

برادر شهید بیان داشت: برادرم میوه فروش بود و به همراه پدرم مغازه می‌رفت که بعدها ما فهمیدیم طلبه مبارز است. زندگی ما بعد از شهادت برادرم تبدیل به غصه و غم شد و خاطرات آن روز همیشه جلوی چشم است. حتی قبل از این موضوع نیز پدرم توسط منافقین تهدید شده بود و پدرم در زمان شاه نیز توسط ساواک به دلیل داشتن عکس امام (ره) دستگیر می‌شد. منزل ما چندین بار از سوی منافقین شناسایی شده بود و حتی یکبار رنگ قرمز زده بودند و حتی ساعات رفت و آمد اعضای خانواده را از طریق افراد همسایه که به منزل ما رفت و آمد داشتند، دقیقا می‌دانستند و مطمئن بودند که فقط درب منزل می‌توانند برادرم را شهید کنند.

وی درباره اینکه آیا بعد از ترور مجددا تهدید می‌شدند، گفت: بعد از آن زمان توسط پایگاه بسیج ناحیه یک شهری محفاظت می‌شدیم و منافقین دیگر جرات تهدید کردن نداشتند و برادران بسیج به منزل ما رفت و آمد داشتند و حتی مادرم برای صبحانه برای آنها نان می‌پخت. به دلیل اینکه پایگاه بسیج در منطقه لشکرآباد مستقر بود، منافقین جرات نداشتند به آن جا تردد کنند و سریعا شناسایی می‌شدند و سرانجام نیز آن دو نفر ضارب دستگیر و اعدام شدند.

حجت‌الاسلام والمسلمین دهقانی گفت: با توجه به اینکه جلسات قبل اعلام شکایت تعداد ۲۰۰ نفر از شکات علیه متهمان پرونده و بویژه متهم ردیف اول انجام شد، این دادگاه به استناد ماده ۳۴۱ از قانون آیین دادرسی کیفری شکایات را ثبت کرده و همانطور که مستحضر هستید این شکایات، شکایات واصله جدید به دادگاه است و رئیس دادگاه از همین جا خطاب به ملت شریف ایران اعلام می‌کند، کسانی که نسبت به متهمین این پرونده، متهم ردیف اول تا ردیف ۱۰۴ هر شکایتی و هر نکته‌ای را نسبت به اقدامات اینها علیه خودشان دارند برابر قانون می‌توانند طرح کنند و به شعبه ۱۱ کیفری یک استان و یا دادسراهای محل زندگی خودشان می‌توانند تقدیم کنند. 

وی افزود: آنها برابر قانون نسبت به شکایت اقدام می‌کنند. این شکایات جزو شکایاتی است که در کیفرخواست نبوده است و طبق لایحه جزو شکایات جدید علیه متهمان پرونده و بویژه متهم ردیف اول پرونده است.

در ادامه همسر شهید منوچهر پورهوشیاری گفت: همسرم در کمیته انقلاب اسلامی مشغول به خدمت بود. از سال ۱۳۶۰ که منافقان در اهواز خانه‌های تیمی تشکیل داده بودند ایشان به عنوان فرمانده گروه توانست خیلی از خانه‌های تیمی را محاصره کنند و ۱۶ خرداد بود که با ۱۶-۱۷ نفر با حدود ۳ پاترول، ۳ خانه تیمی که ۳۰ تا ۴۰ نفر از منافقین در آنجا بودند را دستگیر کردند. زنان در این خانه‌های تیمی نارنجک‌های ساچمه‌ای را زیر لباس خود پنهان کرده بودند و وقتی سوار ماشین شدند این نارنجک‌ها عمل کرده بود که همسر من در جلوی ماشین نشسته بود و به شهادت رسید.

قاضی خطاب به وی گفت: شما شکایت دارید؟ مطالبه خسارت و یا قصاص و دیه هم دارید؟

همسر شهید منوچهر پورهوشیاری گفت: بله صد درصد. بخاطر اینکه از نظر روحی و مادی آسیب دیدم. فرزندی دارم که از جنگ صدمه دیده و ناشنواست و درگیر معالجه وی هستم.

قاضی گفت: شغل همسرتان چه بود؟ والدین ایشان زنده هستند؟ مطالبه‌ای برای دیه و قصاص دارند؟

همسر شهید منوچهر پورهوشیاری گفت: همسرم پاسدار رسمی کمیته بود. مادر همسرم زنده است، اما ناتوانی جسمی دارد و نتوانست در دادگاه حاضر شود. از شما درخواست داریم حتما به این پرونده رسیدگی کنید چراکه خیلی آسیب دیدیم و تهدیدات زیادی شدیم.

قاضی گفت: قبل از شهادت همسرتان هم تهدید داشتید؟

همسر شهید منوچهر پورهوشیاری گفت: قبل از شهادت هسرم خود وی را تهدید می‌کردند، زیرا مسئولیت خانه‌های تیمی را داشتند که به او هشدار می‌دادند و تهدید می‌کردند.

قاضی گفت: بعد از ترور همسرتان نیز تهدید داشتید؟

همسر شهید گفت: بله حدود ۶ ماه، ما را به شهرستان کنار خانواده بردند تا اواخر ۶۲ و اوایل ۶۳ که خانه‌های تیمی جمع شده بود.

حجت‌الاسلام والمسلمین مداح وکیل شکات بیان کرد: شهید سبحانی مغازه لوازم خانگی داشت و اعضای سازمان منافقین که دست به ترور مردم عادی و مردم بی‌سلاح می‌زنند با حمله به مغازه این شهید باعث شهادت او شدند. تمام ترورهای مردم عادی و عملیات‌ها به تمامی متهمان این پرونده منتسب می‌شود.

سپس زهرا سبحانی دختر شهید سبحانی در جایگاه حاضر شد و گفت: من دختر شهید جواد سبحانی، خواهر شهید حسن سبحانی و خواهر مفقودالاثر علی سبحانی هستم. پدرم یک شهروند عادی بود که مظلومانه کشته شد در آن زمان من و برادرانم هیچ ذهنیتی از مفهوم ترور نداشتیم ما سال‌ها با وحشتی که تروریست‌ها به وجود آوردند زندگی کردیم.

وی افزود: انتظار داشتیم این دادگاه زودتر برگزار می‌شد. ترور کابوسی است که سال‌ها درگیر آن هستیم ترور پدرم بر زندگی تمامی ما تاثیر گذاشت هنوز هم فقدان پدر را حس می‌کنم. پدرم را به اتهام سرمایه‌داری شهید کردند در حالی که ما یک زندگی آبرومندانه و معمولی داشتیم و فقط یه مغازه لوازم خانگی داشت جرم او این بود که به مردم کمک می‌کرد. 

دختر شهید سبحانی گفت: پدرم یک فرد مذهبی بود و در تمام جریانات ۱۵ خرداد حضور فعالی داشت و مهم‌ترین جرمش از نگاه منافقین فعالیت برای اسلام بود. در منزل دو اتاق خواب داشتیم که یک اتاق تا صبح مرکز تکثیر اعلامیه‌های امام خمینی (ره) بود و این موضوع برای قبل از پیروزی انقلاب بود.

زهرا سبحانی دختر شهید جواد سبحانی گفت: پدرم در مغازه‌اش به شهادت رسید. منافقی که ترورش کرده بود دستگیر شد. زمان شهید لاجوردی، وی در جلسه‌ای خانواده‌های شهدا را دعوت می‌کند و آن‌ها را با قاتلان عزیزان آنها روبه‌رو می‌کند و ما نیز دعوت شدیم. ما دیدیم قاتل پدرم فردی ۱۸ ساله است که او به شدت ترسیده بود و گریه می‌کرد. ما به جای کینه از او دلمان برایش می‌سوخت که مادرم به او گفت ما از کسی که شما را فریب داده شکایت داریم. 

وی افزود: از او درباره نحوه ترور پدرم پرسیدیم، گفت به ما دستور ترور دادند ما به مغازه آمدیم و دیدیم کنار شهید بچه ۸ ساله است و مشق می‌نویسد و یکی دو بار آمدیم و نخواستیم او را بکشیم. او محسن عطاردی نام داشت. ضارب به ما گفت به سر تیم خودمان زنگ زدیم، گفتیم بچه همراه آن فرد است که او دستور داد هر دو را با هم بکشیم. زمانی که بر می‌گردند برای ترور می‌بینند بچه در مغازه نیست. این برادر من که در آن زمان همراه پدرم بود در زمان جنگ به جبهه غرب رفت و توسط حزب کومله به شهادت رسید. 

زهرا سبحانی دختر شهید جواد سبحانی گفت: ۲۲ دی ماه سال ۶۰ این عملیات تروریستی را انجام دادند. اما چند بار قبل از این اقدام نیز کارهای تروریستی علیه خانواده‌مان انجام داده بودند. حدود ۱۲ تا ۱۵ سال قبل هم تخلیه اطلاعاتی داشتیم و زنگ زده بودند به محل قدیمی که پدر و مادرم در آنجا زندگی می‌کردند و شماره تلفن منزل بنده را از برادرم که در آن خانه زندگی می‌کرد گرفته بودند. فرزندم را فریب داده و از او راجع به من و پدرش اطلاعات گرفته بودند. اینها باید به عواقب کارشان که جنایت است، برسند و در دادگاه‌های بین‌المللی رسوا شوند. جوانان نمی‌دانند اینها چه جنایت‌هایی کردند.

حجت‌الاسلام والمسلمین مداح اظهار کرد: شهید محمد ابراهیم روانی (سروش مهر) یک مغازه کیف و کفش فروشی داشتند و بخش‌هایی از اظهارات قاتل او که عضو یکی از گروه‌های تروریستی بودند را قرائت می‌کنم. 

وی افزود: حمید نعیمی در اظهارات خود بیان می‌کند که من به عضویت یک تیم ویژه ترور به نام گروهان احمد رضایی تحت فرماندهی سعید جابانی درآمدم و در چندین عملیات تروریستی شرکت داشتم. یکی از عملیات‌های تروریستی تیم ما ترور و به شهادت رساندن صاحب فروشگاه کفش پژواک واقع در خیابان دانشگاه نرسیده به چهارراه دکترا بود که کروکی محل را فرمانده‌ام سعید جابانی به من داد تا کارشناسی آن را انجام دهم لذا من از ساعت ۲۰ روز هشتم شهریور ۱۳۶۰ مقابل مغازه او ایستادم تا پس از اینکه تعطیل کرد او را تا منزلش تعقیب و آدرس و کروکی آن را برای انجام ترور توسط سایر اعضای تیم، تحویل سعید جابانی بدهم.

حجت‌الاسلام والمسلمین مداح بیان کرد: قرار بود ترور در شب و هنگام مراجعه سوژه به منزل انجام شود ولی من متوجه زمان دقیق تعطیلی مغازه نشدم و سوژه گم شد بنابراین نتیجه‌ای نگرفتم لذا وقتی به فرمانده‌ام سعید گزارش دادم وی گفت پس روز در مغازه او را می‌زنیم و چند روز بعد به حمید حسین‌زاده و حسین بهاری معروف به اصغر ماموریت داد این ترور را انجام دهند آنان یک روز صبح ساعت ۱۰ در حالی که اصغر رانندگی موتور سیکلت را بر عهده داشت به مغازه کفش پژواک رفتند و حمید حسین‌زاده وارد مغازه می‌شود و یک جفت کفش را به بهانه خرید از صاحب مغازه گرفته و او را مورد هدف چند تیر با سلاح کمری خود قرار می‌دهند.

وی بیان کرد: تأکید می‌کنم که این تیم‌ها، گروه‌ها تحت یک فرماندهی و یک ستاد مرکزی اداره می‌شدند هر کدام از اینها عضو گروهانی هستند و هر گروهان عضو گردانی است که فرماندهی دارند و لذا تمام این اتهامات به تمامی متهمین پرونده وارد است و تقاضای رسیدگی دارم.

فرزند شهید محمد ابراهیم روانی (سروش مهر) در خصوص ترور اشخاص به دست منافقین گفت: افراد زیادی به جرم متدین بودن و کمک به فعالیت‌های اجتماعی و مذهبی مورد ترور قرار گرفتند و حتی پارچه فروشی در بازار بود که به همراه فرزندش از طریق آتش زدن مغازه و سوختن پارچه‌های اشتعال‌زا سوختند و کسی نتوانست به آنها کمک کند. مورد دیگر خانواده شهید نواب صفوی است که منافقین اقدام به پرتاب آتش‌زا به درون حیاط منزل وی می‌کنند که کسی آسیب ندید. 

وی درباره نحوه شهادت پدرش بیان داشت: بنده در زمان شهادت پدرم ۱۲ ساله بودم و به دلیل تهدیدهای مکرری که منافقین داشتند، خود شهید و دوستانشان دستور داشتند که کمتر در محله حضور داشته باشند و کار را به شریکشان می‌سپردند. دوستان دیگر هم همینطور بودند و سعی می‌کردند در جاهای دیگر فعالیت کنند و به جبهه می‌رفتند. به دلیل تهدیدی که برای خانواده انجام داده بودند، تصور می‌شد که گام اول منافقین، شکار بچه‌هایی باشد که در خانه زندگی می‌کنند و پدرم به مادرم گفته بود که قبل از اینکه به من آسیب بزنند ممکن است به بچه‌ها آسیب برسانند و ما آمادگی این موضوع را داشتیم و مادرم از بچه‌ها مراقبت می‌کرد. 

فرزند شهید ادامه داد: یکی از کارهایی که شهید انجام داد این بود که در سال ۶۰ ما را به سفر برد و ۱۵ شهریور وارد مشهد شدیم. پدرم بچه‌ها را برای ثبت نام به مدرسه برد و آن‌ها درگیر کارهای ثبت نام بودند و طبق گزارش‌های رسیده، منافقین در آن روز موفق به تررور نشدند و در روز بعد که شانزدهم بود در حدود ساعت ۱۷ شهید به مغازه مراجعه می‌کند و یک نفر برای خرید مراجعه می‌کند و شهید را مشغول می‌کنند و فرد ضارب با استفاده از یک تپانچه وی را به شهادت می‌رساند. دو نفری که ترور رو انجام می‌دهند فرار می‌کنند و اطرافیان فکر می‌کنند که لامپ مغازه ترکیده و بعدا متوجه می‌شوند که شهید خون‌ریزی دارد و ضاربین را دنبال می‌کنند که با موتور فرار می‌کنند. حدود سه سال بعد نیروهای امنیتی استان اعلام کردند که ضارب را دستگیر کردند و ما مراجعه کردیم تا آنها را ببینیم.

وی بیان داشت: یکی از افراد ضارب اظهار داشت که من مسئول عملیات بودم و ضارب نیستم و در پاسخ به این سوال که چرا ایشان را ترور کردی گفت، طبق دستور صریح و مستقیم مسعود رجوی که از پاریس صادر شد عمل کردیم و عنوان شده بود که پدرم مخلل فعالیت‌های سازمان در مشهد است و باید ترور شود. حدود ۱۵ سال بعد مجددا نامه‌ای از مجموعه قضایی به دست‌مان رسید که ضارب اصلی گرفته شد که در حال خروج از مرزهای شرقی بوده است و خانواده‌اش به ما مراجعه کردند که این فرد ازدواج کرده و دو تا بچه دارد و به او رحم کنید و ما گفتیم که اگر ما گذشت کنیم، قانون به دلیل جرم محاربه نمی‌گذرد و اعدام می‌کند.

فرزند شهید در خصوص مطالبه قصاص یا دیه گفت: حضور من در این جلسه بیشتر به این دلیل است که بازخوانی مجددی از این حوادث برای مردم و نسل جوان و آیندگان داشته باشیم که چه اتفاقی افتاده است. شاید مادر شهیدی در قید حیات نباشد و فرزندان شهیدان هم بزرگ شدند و اصلاً دنبال منافع مادی نیستند و آن را بیشتر ادای دین و تکلیف شرعی می‌دانند، اما توقع داریم برخورد قضایی شایسته‌ای با عواملی که به ۱۷ هزار خانواده این کشور ظلم کرده‌اند، صورت گیرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده بیان کرد: مردم ایران می‌بینند که رجوی ساواکی که یک ترسو است نه با شاه، نه با آمریکا و نه با ظلم مبارزه نکرد. او فقط با مردم و ملت ایران مبارزه کرد. منافقین بچه‌های دبستانی ما را فریب دادند تا مردم را شکنجه و ترور کنند و خودشان امروز به کشورهای اروپایی پناه برده‌اند.

وی افزود: خطاب به کشورهای اروپایی و فریب‌خوردگان سازمان مجاهدین و از طرف موکلین خودم عرض می‌کنم اگر کسی در تاریخ بخواهد مقابل مردم بایستد، مردم را بکشد و با خون مردم برای خود رفاه ایجاد کند ناگزیر رو به نابودی و زوال است. اعضای منافقین تا فرصت باقی است دست از این سازمان منحوس بردارند.

وکیل شکات پرونده ادامه داد: منافقین به اعضای خود آموزش استفاده از سلاح و آموزش نظامی می‌دادند و قصد مقابله با نظام را داشتند و هدف آنها مقابله با مردم و ترور مردم عادی بود. ترور شهید لویمی در سال ۵۹ اتفاق افتاد و این خلاف ادعای سرکردگان این گروهک مبنی بر اینکه از سال ۶۰ عملیات‌های نظامی را آغاز کردند، است. یعنی منافقین همان روزهای اول پس از پیروزی انقلاب مبارزات خود را با ملت ایران آغاز کردند.

سپس منصوره لویمی خواهر شهید منصور لویمی در جایگاه حاضر شد و بیان کرد: امروز مصادف با روز تولد برادر شهیدم است. برادر من ششم خرداد ۱۳۳۶ در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. بیشتر فعالیت‌های او در دبیرستان بود و تحت نظر ساواک قرار داشت و قبل از پیروزی انقلاب به دست ساواک زندانی و پس از پیروزی انقلاب از زندان آزاد شد.

وی افزود: او یک بار در جاده مارون-ماهشهر مورد سوءقصد قرار گرفت و در نهایت توسط منافقین ترور شد. بیش از ۴۵ سال از این حادثه می‌گذرد، اما مادرم هنوز در فراق او اشک می‌ریزد. بعدها متوجه شدیم که قاتلان او چهار نفر بودند که بعدها به مجازات عمل خود رسیدند. از دادگاه محترم تقاضا دارم آمران و مباشران شهادت برادرم را به اشد مجازات برساند.

ایرج صالحی یکی از اعضای جدا شده‌ سازمان مجاهدین خلق نیز بیان داشت: مهدی افتخاری مثل دیوانه‌ها شده بود؛ لباس‌های او مانند آدم‌های شلخته و نصف پیراهنش از شلوار آویزان بود، او را داغون کرده بودند. کاری کرده بود که بچه‌های جدید وقتی اسمش را می‌شنیدند که او مهدی افتخاری است دچار تناقض می‌شدند، در خفا و پشت سر او می‌گفتند که او دیوانه است و مشکل روانی دارد در حالی که مشکل روانی نداشت، با رجوی و خط و خطوط او و بحثی‌های که داشت دچار مشکل شده بود و در نهایت هم در سال ۹۰ در اثر فشارهای سنگینی که به او آوردند فوت کرد.

وی ادامه داد: همه چیز در سازمان دست رجوی است، حتی مریم رجوی هم بدون اجازه او نمی‌تواند آب بخورد. سیستم سازمان هرمی کامل است و همه خط و خطوط از بالا می‌آید و به هیچ وجه بدون اجازه او کسی آب نمی‌خورد. خودش هم در سال ۶۴ برای اینکه بگوید تنها من همه کاره هستم اعلام کرد که من رهبر عقیدتی هستم و علاوه بر آن دفتر سیاسی منحل است و اعلام کرد کسی در تصمیم‌گیری‌ها با من شریک نیست، فقط از آن به بعد یک نهادی به نام مرکزیت اجرایی ایجاد کرد که مسئولیت اجرا با آن‌ها بود.

صالحی گفت: فرد دیگری با نام مستعار ایرج که از محافظین رجوی بود او هم در نشریه مجاهد (ارگان رسمی سازمان) راجع به همین هواپیماربایی در سالگرد این اتفاق در صحبت‌هایش به آن اشاره می‌کند. 

وی ادامه داد: این کار دقیقا با طرح و برنامه خود رجوی بود و در سال ۷۳ هم در نشست‌هایی که  بود به این موضوع اعتراف کرد و دوباره در سال ۸۰ هم در نشست‌هایی که در قرارگاه باقرزاده در اطراف ابوغریب بود آنجا هم مریم رجوی و مهدی ابریشمچی می‌گفتند که مهدی افتخاری هیچ کاره است همه کاره خود رجوی بود. تمام طرح و برنامه، آنچه که باید بشود یا نباید بشود را او تعیین می‌کرد و ارتباط مهدی افتخاری هم مستقیم با خود رجوی بود.

صالحی در پاسخ به این سوال که آیا پشتیبانی مالی یا آموزش یا امکانات دیگری داشته که شما مطلع باشید گفت: در مورد هواپیما؟ 

قاضی گفت: بله.

صالحی ادامه داد: آن زمان من حضور نداشتم و غرب بودم ولی به طور عام، خود رجوی در صحبت‌هایی که بعد از سرنگونی صدام با رئیس اداره امنیت استخبارات عراق داشت می‌گوید ما یک سری کارها کردیم و غربی‌ها به ما هیچی نمی‌گفتند که منظورش بمب‌گذاری‌های هفتم تیر و هشتم شهریور و … بود. این هم نمی‌توانست بدون هماهنگی باشد. همان طور که توضیح دادم یک هواپیما وارد یک حریم خارجی می‌شود و خلبان بهزاد معزی می‌گوید که ما رفتیم ترکیه، از ترکیه به یونان و از آنجا به ایتالیا و سپس پاریس رفتیم. بعد از آن هم چندین هواپیماربایی دیگر داشتند. به خصوص یکی دیگر از تیم‌هایی که به آن هسته مقاومت می‌گفتند از شیراز یک هواپیما را به فرودگاه پاریس می‌برند و آنجا می‌گویند که فرمانده ما مسعود رجوی است با این حال فرانسوی‌ها با آن‌ها همکاری می‌کنند و رجوی را به فرودگاه می‌برند او به آن‌ها دستور می‌دهد که هواپیما را تحویل بدهند.

وی تاکید کرد: من از قرائن و شناختی که از این‌ها دارم مطمئن هستم که بدون هماهنگی قبلی امکان ندارد این کار را انجام دهند و مطمئناً با فرانسه یک هماهنگی از قبل وجود داشت.

صالحی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا شما از خود این افراد اظهاراتی را در خصوص همکاری دولت فرانسه و سرویس‌های دولت فرانسه شنیدید یا خیر نیز اذعان کرد: چیزی که من شنیدم این بود که این‌ها پایگاه‌هایی در فرانسه داشتند که در آن چند صد خط تلفن بود که از طریق آن با نقاط مختلف ایران در تماس بودند. بعد از ضربات متعددی که در ایران خوردند و کمرشان شکست، اول این استراتژی را داشتند که رهبران نظام را با بمب‌گذاری شهید کنند در مرحله بعد هم استراتژی طلسم‌شکنی با زدن سرانگشتان نظام را دنبال می‌کردند که در این استراتژی ترور افراد نظامی و غیرنظامی فرقی نمی‌کرد و فقط می‌خواستند موجی راه بیندازند، اما بعد از اینکه در این استراتژی‌ها شکست سنگینی در ایران خوردند مجبور شدند خط خود را عوض کنند و معتقد بودند که فرماندهی از طریق خط تلفن را دنبال کنند. تلفن‌ها را در فرانسه داشتند برای اینکه تیم‌ها و هسته هواداران خود را برای کارهایی که در نظر داشتند جذب کنند. بنده خود شنیدم که در یکی از این پایگاه‌ها ۲۰۰ تلفن وجود داشت.

صالحی یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق گفت: مهری حاجیان یکی از فرماندهان بود و معصومه ملک محمدی مسئول هماهنگی با عراقی‌ها بود و به جز این‌ها افراد بسیاری درگیر این موضوع بودند. این فرمانده‌هان علاوه بر عملیات‌ها وظیفه سرگرم کردن افراد خود را نیز برعهده داشتند. در سال ۷۳ تعداد بسیاری از مخالفان را زندانی کردند ولی برای مخفی کردن این موضوع گفتند این افراد برای آموزش‌های داخله اعزام شدند. یگان، افسر عملیات داشت و تیم باید زیر نظر آنها آموزش می‌دید و طرح عملیاتی آماده می‌کرد.

وی افزود: پرویز ثابتی یکی از مدیرکل‌های ساواک بود و در کتاب در دامگه حادثه روایت کرده است که در دستگیری‌ها رجوی همکاری بسیاری با ما داشته علاوه بر این، برادرش که در سوئیس زندگی می‌کرده از عوامل ساواک بوده است. تراب حق‌شناس که در حال حاضر فوت شده است و از اعضای قدیمی سازمان بود که با حنیف‌نژاد رابطه دوستانه داشت و کار می‌کرد در کتاب از فیضیه تا پیکار تاکید می‌کند که بازجویی‌ها با دست خط خود رجوی است و به هیچ وجه قلابی نیست و آن زمان می‌گفتند که جمهوری اسلامی به دروغ این بازجویی‌ها را منتشر می‌کند در حالی که همه آنها با دست خط خود رجوی بود. بنابر این معتقدم که رجوی جزو کسانی بوده که با ساواک همکاری کرده است.

صالحی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا شما از هواپیماربایی‌های دیگری هم اطلاع دارید اظهار داشت: در موردی که پیش‌تر به اسم هسته مقاومت به آن اشاره کردم، داریوش دهقان در یگان ما بود و می‌گفتند که جزء آن ۵ نفری بود که هواپیما را ربودند. 

وی ادامه داد: علاوه بر ترورهایی که اشاره شد، در دهه ۷۰ هم ترورها را به شکل مختلفی ادامه می‌دادند منتها همیشه با فریبکاری ادعاشان این بود که در داخل ایران حتی اسم این اطلاعیه‌ها را می‌گذاشتند ستاد داخله، ولی در واقع تیم‌ها را در عراق تعیین می‌کردند، آموزش می‌دادند، نحوه استتار سلاح، نوع سلاح و مهمات را تعیین می‌کردند مدارک جعلی در اختیارشان می‌گذاشتند و از آنجا آن‌ها را می‌فرستادند. در سال ۷۲ یکسری عملیات به اسم عملیات نامنظم داشتند که در نوار مرزی و یا شهرهای نزدیک مرز عملیات می‌کردند. در سال ۷۶ و ۷۷ یک سری عملیات‌ها دیگر عملیات نبود بلکه مأموریت بود که به آن ماموریت راهگشایی می‌گفتند و ادعاشان این بود که در داخل هوادار داریم، واحدهایمان بیایند مرزها و راه‌ها را شناسایی کنند و هواداران ما از این راه‌ها بیایند که خیلی وقت‌ها درگیری پیش می‌آمد و کشته می‌شدند و خود من هم در یکی از این تیم‌های راهگشایی بودم که پای من روی مین رفت. دوباره از ۷۷ تا ۸۰ یکسری تیم‌ها عملیات خمپاره‌زنی در داخل ایران داشتند؛ به طور عمومی می‌گویند خمپاره نقطه زن نیست. یکسری خمپاره‌هایی بود که به آن خمپاره کماندویی گفته می‌شد که سبک‌تر بود و از این خمپاره‌ها برای انجام عملیات استفاده می‌کردند. یک تیمی از مرکز ما در سال ۷۸ رفته بود.

وی در پاسخ به اینکه در سال ۷۸ هم این‌ها اقدامات نظامی داشتند گفت: بله، سال ۷۸ تا ۸۰. این تیم‌ها آمده بودند و در اهواز عملیات کردند، آن موقع فرمانده مرکز ما به اسم مستعار افسانه یکی از اعضای تیم را در نشست عمومی بلند کرد و گفت شما چه کار کردید که همه جا گلوله‌هایتان پخش شد. این عین کلام افسانه، فرمانده آن مقری بود که ما را می‌فرستادند. طرح‌ها اساساً توسط مژگان پارسایی، ژیلا دیهیم، سپیده حسینی چک می‌شد و اینها اگر آن را تائید می‌کردند طرح را به مهوش سپهری به اسم مستعار نسرین می‌فرستادند و در نهایت اگر او طرحی را تائید می‌کرد طرح به مریم و مسعود رجوی ارجاع می‌شد. تمام طرح‌های عملیاتی را باید مریم و مسعود رجوی تائید می‌کردند. عامل اصلی تمام این ترورها، این فرد بود. 

وی ادامه داد: خط اصلی این استراتژی که سرانگشتان نظام را بزنید را چه کسی تعیین کرد؟ مسعود رجوی. اینکه بروید در مشهد، تبریز و تهران هر کسی را که گیر آورید بزنید و هر کسی که عکس امام خمینی (ره) را دارد بزنید همه رسما توسط خود او انجام می‌شد. در عملیات بزرگ رسما خودش همه کاره عملیات بود و مابقی عملیات را نیز از پشت کنترل می‌کرد؛ به خصوص عملیات آفتاب در فرودین سال ۶۷، عملیات چلچراغ در خرداد سال ۶۷، عملیات مرصاد، فروغ جاویدان که فرمان آتش آن را مریم رجوی صادر کرد.

سپس حسین تنهایی وکیل متهمان پرونده با حضور در جایگاه گفت: شهود اصرار دارند تمامی اتهامات این پرونده را متوجه مسعود رجوی کنند و این با کیفرخواست پرونده مغایرت دارد. درست است که مسعود رجوی در این اقدامات مداخله داشته و در زمان تفهیم اتهام اقدامات او را بررسی می‌کنیم، اما نباید همه اتهامات را متوجه او کرد.

وی افزود: بر اساس کیفرخواست و طبق اظهارات دو نفر از افسران نیروی هوایی با نام فضل‌الله قاضی عسگر و وحید دهقان، مسعود رجوی حین پرواز در توالت هواپیما مخفی شده بود و حسین افتخاری هم بودن او را تایید کرد. این اظهارات شهود با آنچه که در کیفرخواست پرونده آمده است مغایرت دارد.

محمد رضا گلی یکی از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق گفت: حدود ۲۳ سال در سازمان بودم و سال ۹۰ به اتفاق یکی از دوستانم طراحی کردیم از سازمان فرار کنیم. ۱۳ سال است در ایران هستیم. بنا شد خودمان را به نیروهای عراقی معرفی کردیم و بعد به بغداد رفتیم و با خانواده‌های‌مان تماس گرفتیم و بعدها با آنها در دیدار کردیم و در آنجا خانواده‌ها ما را متقاعد کردند برگردیم؛ که از سال ۹۰ برگشتیم.

در پایان قاضی گفت: جلسه بعدی ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۴ برگزار می‌شود.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=51577

نوشته های مشابه

۰۷خرداد
این پرونده وسیع‌ترین پرونده در تاریخ انقلاب است
حجت الاسلام مداح وکیل شاکیان دادگاه نفاق

این پرونده وسیع‌ترین پرونده در تاریخ انقلاب است