رسانه آلبانیایی نوشت: رژیم صهیونیستی و متحدان آن مانند فرقه تروریستی رجوی به طور فعال برای خرابکاری در روند صلح جهانی از طریق ایجاد بحرانهای مصنوعی تلاش میکنند.

به گزارش سرویس دیگر رسانههای فراق، رسانه آلبانیایی گازتا ایمپکت روز گذشته در گزارشی به نقش اسرائیل و تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق در تضعیف صلح جهانی و دامن زدن به تنشها در ایران پرداخت و نوشت: در سالهای اخیر، جهان شاهد تلاشهای روزافزون جامعه بینالمللی برای کاهش تنشها میان بلوکهای شرق و غرب بوده است. جنگ رژیم صهیونیستی علیه مردم بیدفاع غزه، افکار عمومی جهانی را نسبت به ماهیت تجاوزکارانه آن بیدار کرده و احساسات بینالمللی را به سوی آیندهای صلحآمیزتر سوق داده است. در حالی که گفتگوهای دیپلماتیک میان قدرتهای رقیب پیشرفت میکند و مذاکرات صلح در مناطق بحرانی در حال به ثمر رسیدن است، به نظر میرسد موج جدیدی از همکاری جهانی در حال ظهور است. با این حال، برخی بازیگران—به ویژه رژیم اسرائیلی و متحدان آن مانند گروه تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) به طور فعال برای خرابکاری در این روند از طریق ایجاد بحرانهای مصنوعی تلاش میکنند.
با کاهش تنشها میان قدرتهای جهانی، به ویژه پس از مذاکرات هستهای میان ایران و غرب، نشانههایی از همگرایی نسبی میان شرق و غرب آشکار شده است. این روند عمیقاً رژیم اسرائیل را نگران کرده است، رژیمی که دههها از تنشهای منطقهای و خصومت با ایران سود برده است. اکنون، با چشمانداز بهبود روابط میان ایران و غرب، اسرائیل بیم آن دارد که موقعیت ممتاز خود به عنوان متحد استراتژیک قدرتهای غربی—به ویژه ایالات متحده—را از دست بدهد.
اسرائیل مدتهاست از گروههای تروریستی در منطقه حمایت کرده است، که یکی از مشهورترین آنها مجاهدین خلق یا سازمان مجاهدین مریم رجوی است، گروهی با سابقه خونین خشونت علیه مردم ایران. بر اساس منابع مستند، مجاهدین خلق مسئول کشته شدن بیش از ۱۷۰۰۰ غیرنظامی و مقام ایرانی در عملیات تروریستی است. پس از پیشرفتها در دیپلماسی هستهای ایران، مجاهدین خلق—که پایگاه اصلی آن در آلبانی قرار دارد و از اسرائیل و برخی محافل غربی حمایت مالی و رسانهای دریافت میکند—تلاش کرده است تا از طریق اقدامات خرابکارانه محیط امنیتی ایران را بیثبات کند. هدف آنها ایجاد بهانههایی برای افزایش فشار بینالمللی بر ایران و جلوگیری از هرگونه بهبود در روابط خارجی ایران، به ویژه با ایالات متحده است.
هفته گذشته، یک حادثه خشونتآمیز در شرق تهران رخ داد که در آن اراذل و اوباش به غیرنظامیان بیگناه حمله کردند. مداخله سریع نیروهای امنیتی ایران از این حمله جلوگیری کرد. تحقیقات اولیه نشان داد که تعدادی از مهاجمان توسط مجاهدین خلق برای حمله به غیرنظامیان، زخمی یا کشته کردن آنها و سپس معرفی خود به عنوان مأموران دولتی در لباس شخصی استخدام شده بودند. هدف ایجاد یک روایت رسانهای مشابه با آشوبهای مهسا امینی بود،تحریف حقایق برای متهم کردن ایران به نقض حقوق بشر و ارائه دلیلی برای توقف مذاکرات و افزایش تحریمها. این تاکتیک به طور مداوم توسط اسرائیل و مجاهدین خلق مورد استفاده قرار گرفته است.
جهان باید درک کند که در پس بسیاری از ناآرامیهای اخیر در ایران، دستهای سیاه رژیم صهیونیستی و سازمان تروریستی مجاهدین خلق پنهان است. این بازیگران حفظ تنشها را برای منافع استراتژیک خود حیاتی میدانند و حاضرند برای حفظ آن خون بیگناهان را بریزند. جامعه بینالمللی باید هوشیار بماند و مانع از آن شود که این نیروهای مخرب راه صلح و همکاری جهانی را مسدود کنند.
ترس مجاهدین خلق از بهبود روابط ایران و آمریکا این گروه را وادار کرده است تا از هر وسیلهای برای برهم زدن روند دیپلماتیک استفاده کند. این ترس باعث تنشهای زیادی حتی در داخل کمپ اشرف ۳ در آلبانی شده است، که از سال ۲۰۱۶ به عنوان پایگاه اصلی این گروه عمل میکند.
تحولات اخیر در داخل مجاهدین خلق از یک بحران داخلی بیسابقه حکایت دارد، بحرانی که نه تنها ناشی از فشارهای خارجی، بلکه ناشی از شکافهای عمیق داخلی و اختلافات فزاینده میان اعضای آن است. گزارشها نشان میدهد که رهبران مجاهدین خلق، به ویژه مریم رجوی، اکنون با حملات ساختاری مواجه هستند که از ظرفیت مکانیسمهای سنتی انضباطی سازمان فراتر میرود.
بر اساس شهادت اعضای اردوگاه، بسیاری از جلسات داخلی در کمپ اشرف ۳ به دلیل ترس از انتقادات فزاینده و ناتوانی رهبری در پاسخگویی قانع کننده، به طور مداوم لغو یا به تعویق افتاده است. در قلب این انتقادات، موضوعی قرار دارد که سالها تابو تلقی میشد: سرنوشت مسعود رجوی.
از زمان ناپدید شدن او در اوایل دهه ۲۰۰۰، سازمان تلاش کرده است تا با ترویج اسرار پیرامون وضعیت او و انتشار پیامهای صوتی که گفته میشود از فرمانده فرقه میآید، تصویری کاریزماتیک از رجوی حفظ کند. اما اکنون، هم اعضای قدیمی و هم اعضای جدید، روایت رسمی را به چالش میکشند و تردیدهایی را مطرح میکنند که دیگر نمیتوان آنها را نادیده گرفت:
اگر مسعود رجوی زنده است، چرا هیچ ویدیویی از او در دو دهه گذشته وجود ندارد؟
چرا مریم رجوی میتواند آزادانه در اروپا سفر کند، در حالی که به ما گفته میشود مسعود در خطر جدی است؟
چرا این گروه به رسانههای جهانی که از زندگی مجلل مریم رجوی در حالی که اعضا در فقر و بردگی زندگی میکنند، گزارش میدهند، پاسخ نمیدهد؟
و در نهایت، آیا سکوت و ناپدید شدن ۲۰ ساله مسعود رجوی گواه مرگ او نیست؟
تحلیلگران بر این باورند که فشار فزاینده میتواند مجاهدین خلق را مجبور به اتخاذ یک استراتژی افشای تدریجی کند. ابتدا با گزارشهایی از “وضعیت بحرانی” رجوی و در نهایت تأیید مرگ او. چنین افشایی یک بحران مشروعیت بیسابقه برای این گروه ایجاد خواهد کرد.
بر اساس گزارشهای داخل مجاهدین، ناپدید شدن مسعود رجوی بخشی از یک توافق مخفی با مقامات آمریکایی در جریان انتقال مجاهدین خلق از عراق به آلبانی بود. به عنوان بخشی از توافق برای حذف مجاهدین خلق از فهرست سازمانهای تروریستی ایالات متحده، این گروه پذیرفت که مسعود رجوی را به طور کامل از زندگی عمومی محو کند. در واقع، ناپدید شدن او پیش شرط بقای سیاسی آنها بود.
اما امروز، واقعیتهای مجاهدین خلق دیگر قابل پنهان کردن نیست. شکافهای داخلی، انتقادات آشکار و شکستهای رهبری همگی نشانههای فروپاشی ساختاری در این تشکیلات است. تحلیلهای کنونی نشان میدهد که این گروه آماده است تا مرگ رهبر خود را به طور رسمی اعلام کند، اقدامی که به شدت اعتبار مریم رجوی را تضعیف کرده و میتواند موجی از فرار یا انشعابهای داخلی در این فرقه را به دنبال داشته باشد.
با توجه به این تحولات، فعالان حقوق بشر در آلبانی و سازمانهای بینالمللی بار دیگر نگرانیهایی را در مورد حضور این گروه بسته، نظامی و دارای روابط تروریستی در خاک اروپا مطرح میکنند. انتظار میرود در ماههای آینده، درخواستها برای اخراج مجاهدین خلق از آلبانی افزایش یابد.
وظیفه جامعه مدنی آلبانی و مدافعان حقوق بشر است که فعالیتهای این گروه را از نزدیک بررسی کنند. پنهان شدن در پشت نقاب فعالیت سیاسی نمیتواند ماهیت خونین و اقتدارگرایانه این فرقه را پنهان کند. اخراج مجاهدین خلق از خاک آلبانی صرفاً یک مسئله امنیت ملی نیست، بلکه یک ضرورت فوری برای حفظ کرامت انسانی افرادی است که در داخل این اردوگاه گرفتار شدهاند.
انتهای پیام