فرقه رجوی هر ساله همزمان با ۱۴ اسفند ماه، سالروز درگذشت دکتر مصدق برای خود بساط نیرنگ و فریب تدارک میبیند.

به گزارش فراق، بیتردید اگر دکتر مصدق امروز زنده بود، قطعاً یک سیلی تاریخی بزرگ بر صورت رجوی میزد. باند رجوی در سالهای گذشته بسیار تلاش کرد تا به هرکسی که به نوعی با مصدق نسبت خانوادگی داشته نزدیک شود، او را به مسیر خود بکشد و سوءاستفاده نماید. برای مثال، شاهد بودیم که یک زوج مدتی به عضویت شورای به اصطلاح ملی مقاومت رجوی درآمده بودند؛ در واقع رجوی آنان را فریب داده و به سمت خود کشانده بود، زیرا آن زوج نسبت خانوادگی با دکتر مصدق فقید داشتند. اما طولی نکشید که متوجه سوءاستفاده رجوی شده و از مسیری که آمده بودند بازگشتند.
فرقه رجوی با بهرهگیری از تکنیکهای عملیات روانی، همواره تلاش میکند تا با مصادره نامهای ملی و تاریخی، برای خود مشروعیت کسب کند.
در روزگاری که مملو از انواع تجارتهای غیراخلاقی است – از تجارت جان انسانهای بیگناه گرفته تا تجارت خون، اعضای بدن و قاچاق انسان – رجوی از تمامی این ماجراجوییها برای کسب منفعت بیشتر استفاده میکند، غافل از اینکه این دنیا دار مکافات است.
واقعیت این است که تمام همفکران مصدق که زنده بودند، پیش از درگذشتشان دست رد بر سینه رجوی زدند و حاضر به همکاری با او نشدند. گذر زمان ماهیت اصلی رجوی را برملا کرده بود و کسانی که عمر طولانیتری داشتند، دریافتند که هرچقدر هم با جمهوری اسلامی مشکل داشته باشند، به این درجه از انحطاط نرسیدهاند که بخواهند با فردی مانند مسعود رجوی همپیاله شوند.
شخصاً اطلاع دارم که مسعود رجوی از مهندس مهدی بازرگان دعوت به همکاری کرده بود، اما او نپذیرفت. همچنین از محمدرضا شجریان فقید نیز دعوت به عمل آورده بود که با پاسخ منفی مواجه شد. این نمونهها فراوانند، اما چرا آنان که آگاه بودند دست رد بر سینه رجوی زدند؟ زیرا با توجه به تجربیات ارزشمند زندگیشان میدانستند که جنایتکار همیشه جنایتکار است.
سعید محمدپور
انتهای پیام