رجوی به خوبی میداند که بسیاری از نیروهای سازمان، به دلیل خستگی و ناامیدی از آینده، به دنبال راهی برای خروج از سازمان هستند، لذا هرگونه موضعگیری مثبت نسبت به اقدام اوجالان، میتواند روند ریزش آنها را تسریع کند.

به گزارش فراق، گروهک پ.ک.ک یکی از چپترین گروههای منطقه است که سالها به فعالیت مسلحانه مشغول بود. مسعود رجوی در گذشته همواره به این گروه اشاره داشت و این سازمان از سوژههای مورد توجه و رقابت فرقهاش بود. اخیراً عبدالله اوجالان به گروه خود پیام داد و از سازمانش خواست سلاحهای خود را زمین بگذارند و حزب را منحل کنند.
با آنکه موضوع فوق، اتفاق مهمی برای گروههای مسلح به شمار میرود و رجوی همواره در کار سایر گروهها دخالت کرده و نظر میدهد، در این رابطه سکوت کرده است. به نظر میرسد رجوی توان موضعگیری به نفع خود را در این قضیه ندارد؛ نه میتواند اقدام اوجالان را رد کند و نه تایید. اگر موضعی مبنی بر حمایت از این مسئله بگیرد، مشخصاً تمام عملکردهای مسلحانه فرقه خودش را زیر سوال میبرد، چرا که خودش مدعی مبارزه مسلحانه است.
حالا که موضع نگرفته، دقیقاً دورویی و درماندگیاش در این ادعاها آشکار میشود؛ چرا که عملاً نمیتواند چنین کاری کند. در زمان حمله آمریکاییها به عراق، سازمان مجاهدین تسلیم آمریکا شد. پرچم سفید بر بالای قرارگاهها نصب شد و تمام سلاحها تحویل نیروهای آمریکایی گردید. با این حال، او حالا بعضی مواقع دوباره شعار میدهد و دم از مبارزه مسلحانه میزند تا تسلیم شدن به آمریکا و خفتهایش را پنهان کند.
او فراموش کرده است علیرغم آنکه یک سال قبل از حمله نیروهای ائتلاف به عراق، دستور آمادهباش داده بود و تمام یگانها ماهها به اجرای مانور و کسب آمادگی رزمی مشغول بودند سپس یگانها را به پشت مرزهای ایران گسیل کرد و گفته بود با حمله نیروهای آمریکایی به عراق، ما هم بلافاصله به ایران حمله خواهیم کرد، نه تنها نتوانست خواستهاش را عملی کند، بلکه از ترس، به اردن فرار کرد و مریم رجوی را هم از چند ماه قبل به فرانسه فراری داده بود.
در اوایل سال ۱۳۸۳ با اولین اقدام نیروهای آمریکایی در عراق، دستور داد بر روی همه تانکها پرچم سفید نصب کنند. هنگامی که نیروهای ائتلاف یک ستون نظامی را بمباران کردند، بلافاصله دستور برگشت و عقبنشینی از سمت مرزهای ایران به داخل قرارگاه ها را داد و چندین روز دهها تیم به اصطلاح بخش سیاسی را در شهرهای عراق و اروپا به دنبال نیروهای آمریکایی فرستاد تا آنها را پیدا کرده و پیام تسلیم اش را مخابره کنند. او با اولین تشر تمام سلاحها را تحویل داد.
زمانی که رجوی پشتش به حمایت صدام گرم بود، به همه سران گروهها توهین میکرد و خودش را خیلی دست بالا میگرفت. به فیدل کاسترو، یاسر عرفات و بسیاری از رهبران و سایر گروههای چپ و راست همواره توهین میکرد.
این مردک زنباره که حداقل سه زن علنی گرفته است، هنگامی که یاسر عرفات بعد از سالها ازدواج کرده بود، او را مسخره میکرد و بر او خرده میگرفت که چرا زن گرفته و از مبارزه دور شده است. البته رسم روزگار بر امتحان و آزمودن است و تجربه تاریخ بارها دنائت و پستی این فرد را به همگان اثبات کرده است.
با این حال می توان نتیجه گرفت سکوت رجوی در قبال پیام اوجالان از دو جنبه دیگر قابل بررسی است:
۱- تضاد ایدئولوژیک و عملی: رجوی با سکوت خود نمیخواهد اذعان کند که پایان مبارزه مسلحانه و انحلال یک سازمان، میتواند یک گزینه باشد. این اعتراف، تمامیت ایدئولوژی و مسیری که خودش و سازمانش در پیش گرفتهاند را زیر سوال میبرد.
۲- نگرانی از ریزش نیروها: رجوی به خوبی میداند که بسیاری از نیروهای سازمان، به دلیل خستگی و ناامیدی از آینده، به دنبال راهی برای خروج از سازمان هستند. هرگونه موضعگیری مثبت نسبت به اقدام اوجالان، میتواند به خواست نیروهای معترض مشروعیت بخشیده و روند ریزش آنها را تسریع کند.
بنابراین، سکوت رجوی نه تنها نشاندهنده دورویی و درماندگی اوست، بلکه بیانگر ترس او از فروپاشی سازمانش نیز میباشد.
انتهای پیام