در تشکیلات رجوی، هیچچیز جز بدبختی، بیچارگی، دوری از خانواده و محدودیتهای فراوان وجود نداشت. اما در سال ۲۰۱۷ که از این تشکیلات جدا شدم و وارد دنیای آزاد شدم، معنای واقعی زندگی را فهمیدم. امروز هر لحظه از زندگیام را دوست دارم. زندگی با تمامی شادیها و غمهایش برای من معنی پیدا کرده است.

هر لحظهای که بیرون از حصارهای رجوی نفس میکشم، زیباییهای زندگی را درک میکنم و متوجه میشوم که این لحظات چقدر ارزش دارند. همزمان به یاد دوستانم که همچنان در تشکیلات رجوی گرفتار هستند، میافتم. تصور کنید که چقدر اعضای بیگناه از دست رجوی رنج کشیدهاند. نیم قرن دوری از خانواده بدترین شکنجهای است که میتوان به یک فرد تحمیل کرد. باور کنید این بدترین شکنجه است.
چگونه ممکن است در دنیای امروز که در آن ارتباطات سریع و آسان است، افراد در عرض چند ثانیه از یک قاره به قاره دیگر ارتباط برقرار کنند، ولی در حصارهای رجوی خبری از ارتباط نیست؟ تمام اعضا در یک اردوگاه محصور، تحت نظارت دوربینها قرار دارند تا از فرار آنها جلوگیری شود. دوستان گرامی، این معنای آزادی در حصارهای رجوی است.
من امروز از اینکه دیگر مجبور نیستم در «عملیات جاری» هر روز تمامی افکارم را به اجبار پیش فرماندهان رجوی بخوانم، خوشحال هستم. خوشحالم که دیگر کسی مرا تحت کنترل و حسابرسی مستمر قرار نمیدهد. خوشحالم که اکنون میتوانم بدون هیچ محدودیتی با خانوادهام تماس بگیرم و بهترین بخش این آزادی این است که میتوانم خودم تصمیم بگیرم که چه چیزی بخورم و چه کارهایی انجام دهم. این برای من بزرگترین نعمت است.
پیام من به دوستان سابقم که هنوز در حصارهای رجوی هستند: لطفاً فریب تبلیغات سازمان را نخورید. هر چیزی که در رابطه با جداشدگان میگویند، دروغ است. این تبلیغات تنها برای نگه داشتن شما در همان حصارهاست تا نتوانید با خانوادههای خود ارتباط برقرار کنید. کافی است یک تصمیم تاریخی بگیرید و مانند سایر دوستانی که خود را نجات دادهاند، قدم در راه آزادی بگذارید. دوستان و خانوادهتان به شما کمک خواهند کرد تا بهترین زندگی را در کشور آلبانی، اروپا، آغاز کنید.
رضا اسلامی
تیرانا، آلبانی
انتهای پیام