• امروز : جمعه - ۳ اسفند - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 21 February - 2025
مروری بر زندگی علیرضا معدنچی، تحلیل‌گر پلید فرقه رجوی

متهم ردیف ۵۵ دادگاه نفاق به درک واصل شد

  • کد خبر : 50641
  • 20 فوریه 2025 - 11:24

علیرضا معدنچی، یکی از مزدوران یاوه‌باف فرقه رجوی، به درک واصل شد.

madanchi

به گزارش فراق، علیرضا معدنچی را می‌توان نمونه‌ای از اعضای نگون‌بخت اما در عین حال پلید این فرقه دانست. او سابقه فعالیت در دوران رژیم شاه را داشت و پس از انقلاب به عنوان مفسر سیاسی در رادیو و تلویزیون ایران، در بخش خبری نیمروزی فعالیت می‌کرد و موقعیت خوبی داشت. اما فریب خورد و با هواداری از فرقه رجوی به تشکیلات مجاهدین پیوست. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان یکی از مسئولان نفاق در همدان، مشغول به فعالیت شد.

معدنچی پس از ورود فرقه به فاز نظامی، از ایران خارج و به فرانسه رفت. وی پس از ورود فرقه به کشور عراق و استقرار در مقر اشرف، از فرانسه به عراق اعزام شد و به فعالیت در راستای اهداف تشکیلات پرداخت.

 او از سال ۱۳۶۴ یا ۱۳۶۵ در عراق و کمپ اشرف حضور داشت. در تمام این سال‌ها، وظیفه‌اش در بخش تبلیغات، تحریریه خبر، نوشتن مقالات و تحلیل‌های سیاسی گوناگون بر اساس دستورات رجوی بود. او تا پایان عمر در همین جایگاه باقی ماند و از نظر تشکیلاتی، وضعیت مناسبی نداشت. به دلیل گرایش‌های فکری و مطالعاتش، به ماهیت واقعی سازمان پی برده بود و همین امر منجر به اختلافاتی می‌شد، اما به او اجازه ابراز عقایدش را نمی‌دادند و سرکوبش می‌کردند. همواره او را قطب‌زده خطاب می‌کردند. به همین دلایل، با وجود سابقه طولانی، مستمراً تحقیر می‌شد و در رده‌های پایین فعالیت می‌کرد.

او شیادی را به خوبی از رجوی آموخته بود و در حالی که سال‌ها با نوشته‌ها و یاوه‌هایش جوانان را فریب می‌داد تا به سازمان بپیوندند و خون بسیاری از جوانان به گردنش است، هرگز اجازه نداد فرزندان و همسرش جذب فرقه شوند.

علیرضا معدنچی در چهار دهه گذشته، شغلش نوشتن و تهیه مطالب مورد نظر فرقه بود. تهیه بیشتر مطالب توهین‌آمیز و ناسزا تحت عنوان «تحلیل» و «مقاله» بر عهده او بود و به اصطلاح، عضو تحریریه صدای مجاهد و بعدها «سیمای نفاق» بود. در گذشته، تفسیرهای مزخرفش با صدای خودش پخش می‌شد و اغلب، طرف حساب رجوی در بحث‌های داخلی سازمان بود. با وجود آگاهی از بسیاری از موضوعات سیاسی و به دلیل تجربه و سوابقش، از بسیاری از تحلیل‌های احمقانه و مستبدانه رجوی مطلع بود و متوجه می‌شد، اما خود را سرسپرده نشان می‌داد و دستورات رجوی را پیش می‌برد. در سال‌های پایانی، مدتی مخالفت‌هایش را علنی کرد که به سرعت با او برخورد شد و به قول معروف، سر جایش نشانده شد تا به دیگر اعضای تحریریه و نویسندگان بفهمانند که هیچ‌کس نباید در برابر نظرات و خط‌مشی‌های سیاسی رجوی قد علم کند. گاهی اوقات که نظرات واقعی‌اش را در جلسات با رجوی مطرح می‌کرد، رجوی به او حمله می‌کرد و ضمن تحقیر، او را به جایی می‌رساند که در مقابل جمع از نظراتش عقب‌نشینی کرده و حتی عذرخواهی کند. پس از این اتفاقات، رتبه سازمانی‌اش تنزل یافت و علی‌رغم سابقه طولانی، به یک عضو عادی تبدیل شد.

در نتیجه، معدنچی راه و رسم حقه‌بازی را آموخته و تصمیم گرفت برای حفظ منافع و موقعیت خود، ظاهراً همراه و همگام با سازمان عمل کند. به همین دلیل، نه تنها دیگر مخالفت علنی نداشت، بلکه با تمام قوا به دروغ‌پردازی و لیچار بافی ادامه می‌داد. معدنچی با وجود آگاهی از واقعیات مسلم و با وجود اطلاع از خرفتی و خودشیفتگی رجوی، حتی نمی‌توانست این مسائل را ابراز کند و مجبور بود برخلاف آنچه می‌دانست و درک می‌کرد، در جهت منافع فرقه قلم‌فرسایی نموده و حقایق را بپوشاند. از این رو، همراهی او با دژخیم فرقه، به گناهانش می‌افزاید.

با تمام این اوصاف، پس از مرگش دوباره شیادی‌های فرقه آغاز شد و مریم قجر فریبکار به تمجید از او پرداخت. در حالی که در چهار دهه گذشته حتی اجازه نداده بودند دیداری با خانواده‌اش داشته باشد یا جدا شود. حتی به دروغ، اسم همسر و فرزندانش را بستگان گذاشتند.

معدنچی همچنین متهم ردیف پنجاه و پنجم دادگاه محاکمه سرکردگان فرقه رجوی نیز بود.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=50641