فرقه رجوی معمولاً اعضای خود را از دنیای بیرون جدا میکند و به آنها آموزش میدهد که افراد خارج از سازمان دشمن هستند، این امر باعث میشود که اعضا احساس کنند تنها به سازمان تعلق دارند و نمیتوانند به تنهایی زندگی کنند.

به گزارش فراق، سرکردگان فرقه رجوی از طیف گستردهای از تکنیکها برای «کنترل ذهن» اعضای خود استفاده میکنند.
این تکنیکها به گونهای طراحی شدهاند که وابستگی عاطفی، اطاعت بیچون و چرا و باورهای مطلق را در ساختار ذهنی و روانی اعضای خود ایجاد کنند.
آنها تلاش میکنند تا در مناسبات و روابط درون تشکیلاتی در کمپ اشرف ۳ محیطی خانوادگی و حمایتی کاذب و تلقینی برای اعضا و نفرات ایجاد کنند که افراد احساس کنند به یکدیگر تعلق دارند و به همدیگر نیاز دارند. این امر باعث میشود اعضای فرقه به سختی بتوانند از وضعیت و شرایط کنترل شده ی تحمیلی جدا شوند.
فرقه رجوی اغلب از تکنیک احساس گناه برای کنترل اعضای خود استفاده میکند. به عنوان مثال، به اعضای فرقه گفته میشود که اگر سازمان را ترک کنند، به خانواده و دوستان خود خیانت کردهاند یا به خدا خیانت کردهاند.
فرقه رجوی معمولاً اعضای خود را از دنیای بیرون جدا میکنند و به آنها آموزش میدهند که افراد خارج از سازمان دشمن هستند یا با آنها بیگانه اند. این امر باعث میشود که اعضا احساس کنند تنها به سازمان تعلق دارند و نمیتوانند به تنهایی زندگی کنند.
بنابه شهادت تعداد بیشماری از کادرهای تشکیلاتی جدا شده از فرقه رجوی کنترل و سانسور اطلاعات در کمپ اشرف ۳ در تیرانا امری مرسوم و معمول است.
رهبران فرقه رجوی اطلاعاتی را که با باورهای فرقه مغایر است، سانسور میکنند. اعضای تشکیلات فقط به اطلاعاتی دسترسی دارند که توسط رهبران فرقه تأیید شده است.
رهبران فرقه در دنیای تاریک و سیاه فرقه رجوی اطلاعات موجود و داده های پیرامونی را به گونهای تفسیر میکنند که با باورهای آنها مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال، ممکن است رویدادهای تاریخی را به گونهای تفسیر کنند که نشان دهد فرقه رجوی تنها راه نجات است.
در تشکیلات فرقه رجوی با ایجاد پروپاگاندای مثبت درباره “مسعود رجوی” سعی می کنند یک رهبرکاریزماتیک خلق کنند که به عنوان یک شخصیت مقدس یا نجاتدهنده معرفی میشود. اعضای فرقه تشویق میشوند که به رهبر خود به طور کامل اعتماد کنند و از او پیروی کنند.
کنترل رفتار و مجاب سازی سیستماتیک ذهنی و روانی نیز یکی از تکنیک های فراگیر معمول در مناسبات و روابط درون تشکیلاتی است.
مسئولین فرقه رجوی معمولاً برنامههای زمانی بسیار فشردهای برای اعضای خود دارند که شامل جلسات طولانی، کارهای گروهی و فعالیتهای اجتماعی است. این برنامهها به اعضای فرقه اجازه نمیدهد که به فعالیتهای شخصی خود بپردازند. آنها همچنین از تکنیکهای روانشناسی برای تکرار مکرر پیام ها و داده های فرقه ای به طرز ماهرانه ای استفاده می کنند. برای مثال مسئولین مجاهدین پیامهای تشکیلاتی خود را به طور مکرر و با استفاده از روشهای مختلف تکرار میکنند تا این پیامها در ذهن اعضای فرقه حک شود.
بهره گیری از تکنیکهای کنترل ذهن و شستشوی مغزی سیستماتیک در فرقه رجوی
استفاده از تکنیکهای کنترل ذهن و شستشوی مغزی یکی از مهمترین ابزارهای فرقه رجوی برای حفظ کنترل بر اعضای خود بوده است. این تکنیکها به منظور تغییر باورها، رفتارها و احساسات افراد به کار گرفته میشوند و هدف آنها، ایجاد وابستگی شدید به سازمان و اطاعت بیچون و چرا از رهبری است.
برخی از روشهای کنترل ذهن و شستشوی مغزی که در فرقه رجوی استفاده شدهاند، عبارتند از:
جداسازی اجتماعی:
اعضای سازمان از خانواده، دوستان و جامعه جدا میشوند و در محیطهای بسته و کنترل شده زندگی میکنند. این جداسازی، باعث میشود که آنها از منابع اطلاعات مستقل و دیدگاههای متفاوت محروم شوند.
کنترل اطلاعات:
فرقه مجاهدین خلق به شدت بر اطلاعات و ارتباطات اعضای خود کنترل دارد. آنها تنها به اطلاعاتی دسترسی دارند که توسط فرقه تأیید شده است و از هرگونه اطلاعاتی که مخالف ایدئولوژی فرقه باشد، محروم میشوند.
استفاده از تکنیکهای روانشناختی:
مجاهدین خلق از تکنیکهای روانشناختی مختلفی برای کنترل ذهن اعضای خود استفاده میکند. این تکنیکها شامل القای ترس، ایجاد احساس گناه، تحقیر و تحقیر، و استفاده از پاداش و تنبیه برای کنترل رفتار است.
ایجاد وابستگی عاطفی:
مجاهدین خلق تلاش میکند تا وابستگی عاطفی شدیدی بین اعضای خود و رهبری ایجاد کند. این وابستگی، باعث میشود که اعضای سازمان به راحتی از دستورات رهبری پیروی کنند و از هرگونه مخالفتی بپرهیزند.
ایجاد یک واقعیت جایگزین:
فرقه مجاهدین خلق تلاش میکند تا یک واقعیت جایگزین برای اعضای خود ایجاد کند. در این واقعیت، فرقه به عنوان تنها منبع حقیقت و عدالت معرفی میشود و هرگونه انتقاد از سازمان به عنوان دروغ و تبلیغات دشمن تلقی میشود.
پیامدهای استفاده از این تکنیکها
از دست دادن هویت فردی:
اعضای سازمان هویت فردی خود را از دست داده و به یک عنصر بینام و نشان در سازمان تبدیل میشوند.
مشکلات روانی:
این تکنیکها میتوانند منجر به بروز مشکلات روانی شدید در اعضای سازمان شوند، از جمله افسردگی، اضطراب، اختلالات خواب و اختلالات شخصیت.
وابستگی شدید به فرقه:
این تکنیکها باعث ایجاد وابستگی شدید اعضای سازمان به رهبری و سازمان میشود و آنها را از هرگونه مخالفت و استقلال بازمیدارد.
جداسازی از خانواده
یکی از مهمترین اقدامات مجاهدین خلق، جداسازی اعضای خود از خانوادههایشان است. این جداسازی به صورتهای مختلفی صورت میگیرد، از جمله:
ممنوعیت تماس با خانواده
اعضای مجاهدین از تماس با خانوادههای خود منع میشوند و در صورت تماس، با مجازاتهای شدید مواجه میشوند.
انتقال اجباری
اعضا به صورت اجباری از خانوادههای خود جدا شده و به کمپهای مجاهدین خلق منتقل میشوند.
قطع ارتباط با دنیای بیرون
اعضای فرقه رجوی از دسترسی به اطلاعات و ارتباطات با دنیای بیرون محروم میشوند.
جداسازی از جامعه
اعضای مجاهدین از جامعه جدا شده و در محیطهای بسته و کنترل شده زندگی میکنند. این جداسازی باعث میشود که آنها از واقعیتهای جامعه دور بمانند و در یک دنیای ذهنی خودساخته زندگی کنند.
جداسازی از دوستان و آشنایان
اعضای مجاهدین خلق از ارتباط با دوستان و آشنایان خود منع میشوند و تنها با اعضای تشکیلات در ارتباط هستند. این جداسازی باعث میشود که آنها از دیدگاههای متفاوت و منابع اطلاعات مستقل محروم شوند.
مقابله با جداسازی اجتماعی
ایجاد شبکههای حمایتی:
ایجاد شبکههای حمایتی برای افرادی که قصد خروج از تشکیلات را دارند، میتواند به آنها کمک کند تا با جامعه ارتباط برقرار کنند.
جداسازی اجتماعی یکی از مهمترین ابزارهای مجاهدین خلق برای کنترل اعضا و ایجاد وابستگی به فرقه است. این جداسازی، پیامدهای مخربی برای اعضای تشکیلات دارد و باید برای مقابله با آن اقدامات لازم صورت گیرد.
یکی از پیامدهای جدی جداسازی اجتماعی در فرقه رجوی، از دست دادن هویت فردی است.
تلاش برای حذف هویت پیشین
فرقه مجاهدین خلق تلاش میکند تا هویت پیشین اعضای خود را حذف کند. این شامل تغییر نام، قطع ارتباط با خانواده و دوستان، و حذف هرگونه نشانهای از زندگی گذشته است.
ایجاد هویت جدید
به جای هویت فردی، به اعضای مجاهدین هویتی جدید داده میشود که بر اساس ایدئولوژی و اهداف فرقه شکل میگیرد. آنها به عنوان “مجاهد” معرفی میشوند و وظیفه اصلی آنها، مبارزه برای اهداف تشکیلات است.
برای حفظ این هویت جدید، احساسات و عواطف انسانی سرکوب میشوند. عشق، دلبستگی، غم و اندوه، همه این احساسات به عنوان ضعف تلقی میشوند و باید سرکوب شوند.
با از دست دادن هویت فردی، اعضای سازمان به شدت به فرقه وابسته میشوند. فرقه به تنها منبع هویت و معنا برای آنها تبدیل میشود.
این از دست دادن هویت فردی، پیامدهای بسیار جدی برای اعضای مجاهدین دارد. آنها احساس پوچی، بیگانگی و سرخوردگی میکنند. همچنین، این امر میتواند منجر به مشکلات روانی جدی مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیت شود.
در نتیجه، جداسازی اجتماعی نه تنها باعث میشود که اعضای مجاهدین خلق از جامعه و خانواده خود جدا شوند، بلکه باعث میشود که آنها هویت فردی خود را نیز از دست بدهند. این امر، یکی از مهمترین دلایل آسیبهای روانی و اجتماعی است که اعضای این فرقه با آن مواجه هستند.
جداسازی اجتماعی در فرقه مجاهدین خلق میتواند منجر به مشکلات روانی جدی در اعضای فرقه شود. این مشکلات ناشی از عوامل متعددی است، از جمله:
استرس و اضطراب:
زندگی در شرایط سخت و کنترل شده، همراه با ترس از تبعات مخالفت و فشارهای روانی، میتواند منجر به استرس و اضطراب شدید در اعضای فرقه شود.
افسردگی:
جداسازی از خانواده و دوستان، از دست دادن هویت فردی و محدودیتهای شدید، میتواند منجر به افسردگی شدید در اعضا شود.
اختلالات خواب:
مشکلات خواب، از جمله بیخوابی و کابوسهای شبانه، از جمله مشکلات رایج در میان اعضای تشکیلات است.
اختلالات شخصیت:
برخی از اعضای مجاهدین خلق ممکن است دچار اختلالات شخصیت شوند، از جمله اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت پارانوئید.
جداسازی اجتماعی میتواند منجر به مشکلات جسمی نیز شود. استرس مزمن، میتواند بر سیستم ایمنی بدن تأثیر منفی بگذارد و باعث بروز مشکلات جسمی مختلف شود.
آرش رضایی
انتهای پیام