• امروز : چهارشنبه - ۱ اسفند - ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 19 February - 2025
گزارش جامع فراق از تظاهرات نمایشی فرقه رجوی در پاریس

مواد سُسِ ترکیبی مریم قجر در قلب فرانسه لو رفت

  • کد خبر : 50614
  • 15 فوریه 2025 - 14:13

تظاهرات فرقه رجوی در پاریس، ترکیبی از افرادی با ملیت‌های افغانستانی، عرب، و اوکراینی بود.

به گزارش فراق، این افراد که اغلب آواره و فراری و بعضاً قاچاقچی هستند، در کشورهای اروپایی به دنبال پناهندگی می‌گردند. رویه‌ای مرسوم وجود دارد که افرادی که درخواست پناهندگی‌شان رد می‌شود، تلاش می‌کنند با ارائه مدارک و شواهدی – چه راست و چه دروغ – مبنی بر وجود خطر جانی یا سیاسی در کشور خود، مقامات سازمان مهاجرت را متقاعد به پذیرش پرونده خود کنند.

مزدوران رجوی نیز از این موضوع آگاهند و بسیاری از پناهندگان نگون‌بخت را در بدو ورود به کشورها، در همان مقابل کمپ‌ها شکار کرده و به عنوان سیاهی لشکر در برنامه‌های مختلف خود، از جمله تظاهرات، به کار می‌گیرند.

mo paris 2

بر اساس اطلاعات به دست آمده، در تظاهرات اخیر، بیشتر شرکت‌کنندگان، پناهندگانی بودند که هنوز پرونده‌هایشان پذیرفته نشده و نیازمند پول، مسکن، و کمک‌های حقوقی و اداری هستند. این افراد – شامل ایرانیان، افغان‌ها، اوکراینی‌ها و عرب‌ها – از کشورهای مختلف، از استرالیا گرفته تا آمریکا، با وعده پرداخت هزینه سفر، ارائه مدارک جعلی و پول نقد، جذب شده‌اند. علاوه بر این، هواداران قدیمی، سرمایه‌گذاران و دکانداران پول‌ساز نیز با سرمایه فرقه در این تظاهرات شرکت داشتند.

حتی یورونیوز، با وجود تمام مخالفت‌هایش، گزارش داده است که صدها اوکراینی در این تظاهرات مجاهدین را همراهی می‌کردند و افرادی از اکثر کشورهای اروپایی برای شرکت در آن گرد هم آمده بودند.

گذشته از این روش نخ‌نما و مضحک فرقه، نکات جالب دیگری نیز به چشم می‌خورد. مریم قجر، که خود در پاریس اقامت دارد، در این تظاهرات شرکت نکرد. علت این غیبت مشخص نیست؛ شاید ترس یا تنبلی. اما به نظر می‌رسد که او از ظاهر نامناسب این روزهای خود و چهره پیر و کریهش واهمه داشته و نمی‌خواسته کسی از نزدیک او را ببیند. شاید هم می‌ترسیده که با گوجه‌فرنگی و تخم‌مرغ گندیده از او استقبال کنند. همچنین، به دلیل عدم دسترسی به فیلم و عکس جدید از شوهر سابق گم و گور شده‌اش، مجبور شدند مجموعه‌ای از کلیپ‌ها و فیلم‌های قدیمی و یاوه‌های تکراری را برای فریب مخاطبان پخش کنند.

به نظر می‌رسد تنها اینگرید بتانکور و ۳۲ نفر از همدستانش از این ماجرا سود بردند. اینگرید، این پیرزن حریص که از جمع‌آوری پول خسته نمی‌شود، در هر برنامه‌ای با اشتیاق شرکت کرده و جای دوست و دشمن را نشان می‌دهد. به علاوه، آن ۳۲ تن از مقامات سابق و اسبق نیز با دریافت مبالغی، نام خود را زیر هر بیانیه یا آگهی تلویزیونی قرار می‌دهند تا دلارِ قراردادشان دو برابر شود.

اما حرف این افراد چه بود؟ مشتی یاوه‌گویی، دروغ، چاپلوسی و التماس.

یاوه، یعنی تکرار لاف و گزاف سرنگونی. چهل و شش سال است که هر سال می‌گویند امسال سال آخر است! لیچار، یعنی فحاشی و بد و بیراه گفتن به زمین و زمان و سایر گروه‌های مخالف. و اما دروغ، طبق معمول با جمع‌آوری دو سه هزار عرب و افغان و اوکراینی مهاجر، باز هم مدعی اپوزیسیون، آن هم از نوع بزرگ و دموکراسی‌خواه، شدند. ولی نه رجوی جرأت می‌کند پس از دو دهه پنهان‌کاری ظاهر شود و نه قجر جرأت دارد حتی پایش را در خیابان‌های پاریس بگذارد. دروغ که حناق نمی‌آورد؛ هر چه بزرگتر، باورپذیرتر… مبادا به روی خود بیاورند که صدها تن از نیروهای جذب شده در این سال‌ها از دستشان فرار کرده‌اند. ده‌ها تن را کشته و سر به نیست کرده‌اند و بقیه هم در کمپ‌شان مانند زندانی‌ها روزگار می‌گذرانند. هنوز به قدرت نرسیده‌اند، عالم و آدم از دستشان شاکی هستند.

رجوی‌ها باز هم با اشک و التماس رو به دولت‌های غربی گفتند: «ترا به خدا ما را به رسمیت بشناسید و به قدرت برسانید.» این در حالی است که با وجود این همه توسل به ترامپ، از وقتی هم که او آمده، به رغم کری خواندن علیه ایران و شاخ و شانه کشیدن و تهدید و… اصلاً فرقه را به حساب نیاورده است.

امیدشان به ترامپ بود و این هم انگار اصلاً چنین فرقه‌ای وجود نداشته و ندارد و انگار در معادلات سیاسی صفر هم به حساب نمی‌آید.

حالا هی به این‌ها می‌گویند پس مردم ایران مهم نیستند؟ همان‌ها که شما را نمی‌خواهند. همان‌ها که فرزندانشان را به خاک و خون کشیدید. ۱۷۰۰۰ تن از آن‌ها را به قتل رسانده و به کشتن دادید. ۴۶ سال فریب دادید. خسته نشدید از این همه التماس و دروغ و ریا؟ آخر اگر مردم خواهان شما بودند، همان جمعیت را در ایران جمع می‌کردید تا درخواست کنند برگردید، نه اینکه بگویند بروید گم شوید، خائنان به ملت و جاسوسان اجنبی….

در این میان، یک بنده خدای بی‌خبر از احوال مجاهدین هم در یک مقاله سفارشی تنها توانست از نظم، جمع‌آوری و ارسال گله‌های بی‌خانمان و پناهنده از کشورهای مختلف به پاریس حیرت کرده و نظم را تنها نکته مثبت این تظاهرات بخواند. مشخص است ایشان نیز بی‌خبر از بسیاری از داستان‌های پشت پرده است. البته در این بخش بسیاری از خجالتش درآمد و در برخی از اظهار نظرهایی که خواندم، روشنگری‌های جالبی داشتند؛ از جمله نوشتند:

-سازمان مجاهدین مایه ننگ است. تاریخ ایران هرگز این گناه را نخواهد بخشید و این قبیل افراد و محافل برای همیشه نمک به حرام‌های ملعون تاریخ ایران باقی خواهند ماند.

-در این میان، برخی یادآوری کرده‌اند که اگر صحبت از سازماندهی باشد، سازمان‌های جاسوسی بهترین هستند. این سازمان اگر روزی به قدرت برسد، در همان ابتدای کار تمام مرزها را خواهد بست و همان قصابی را آغاز می‌کند که پیش‌تر در اشرف و عراق شاهدش بودیم. آنان با اعمالی وحشیانه به شدت بر مردم فشار خواهند آورد؛ طوری که هر مرد و زنی را مجبور به گزارش جزئی‌ترین مسائل شخصی، حتی خصوصی‌ترین آن‌ها، خواهند کرد. اگر این صدامیان چیزی برای پنهان کردن نداشتند، تاکنون تمام مخالفان نظام را متحد کرده بودند و نیازی به چاپلوسی و التماس از سیاست‌بازان غربی نداشتند.

-در نقد یکی از نویسندگان، به‌درستی گفته شد: «این مجاهدین از کوه آمده‌اند و تو هم که از پشت کوه آمده‌ای، این حرف‌های ساده‌لوحانه را اینجا نزن. این نوشته صرفاً برای توجیه فرزندان منفور صدام تهیه شده و وقت نویسنده برای چیزی بی‌ارزش هدر رفته است.»

آقای حسین‌نژاد، یکی از جداشدگان از این فرقه، نیز در مقاله‌ای نوشته است که سازمان مجاهدین پول‌های هنگفت و میلیون‌ها دلار از کوپن‌های نفت صدام (که روزانه صدهزار بشکه بوده) را در مراکز تجاری متعدد در اروپا و آمریکا سرمایه‌گذاری کرده و همین سرمایه‌گذاری‌ها همچنان برای آنان سودآور است. این سازمان، مهاجران بی‌پناه و نیازمند – اعم از اوکراینی، افغانستانی، عرب، آفریقایی و تا چندی پیش سوری‌ها – را با پرداخت پول جذب کرده و از آن‌ها برای حضور در تجمعات و تظاهرات خود استفاده می‌کند. مجاهدین گمان می‌کنند با این اقدامات می‌توانند مردم ایران، افکار عمومی خارج از کشور و حتی دولت‌ها را فریب دهند؛ اما همه این تلاش‌ها در نهایت به رسوایی منجر شده است. حتی به رسانه‌هایی که خبرهای آن‌ها را منتشر می‌کنند، پول می‌دهند و بازتاب این خبرها در واقع چیزی شبیه آگهی‌های تجاری است.

حسین‌نژاد که ۲۵ سال در بخش‌های سیاسی، تبلیغات، انتشارات، مطبوعات و رسانه‌های مجاهدین فعالیت کرده، به‌خوبی از رویه کاری این سازمان آگاه است و توضیح می‌دهد: «آن‌ها علاوه بر پرداخت پول به لابی‌ها و شخصیت‌ها، از طریق تلفن، اصرار و تقدیم هدایا افراد را تحت فشار می‌گذاشتند تا اخبارشان را منعکس کنند. البته بسیاری از رسانه‌ها این فشارها را نپذیرفتند، اما برخی که به پول نیاز داشتند، به این خواسته‌ها تن دادند.»

حقیقت این است که در تظاهرات مجاهدین، ۹۰ درصد از جمعیت شرکت‌کننده افرادی هستند که با وعده هزینه رفت و برگشت، تور مسافرتی و تسهیلات دیگر به این رویدادها آورده می‌شوند. حتی بخشی از ایرانیان نیز به امید گرفتن پناهندگی یا استفاده از فرصت بازدید از شهرهای بزرگ اروپا به این اقدامات بی‌پرنسیب تن می‌دهند، بدون آن‌که از پیامدهای منفی آن اطلاعی داشته باشند.

مجاهدین با پرداخت پول، هر اقدامی را توجیه می‌کنند. با این حال، شواهد نشان می‌دهد که ایدئولوژی شکست‌خورده این سازمان و وابستگی‌های آنان به قدرت‌های خارجی، کمکی به آینده ایران نکرده و تنها به تعمیق بحران‌ها منجر شده است. کارنامه این سازمان لبریز از خشونت، خیانت به منافع ملی و همراهی با دشمنان تاریخی ایران است. نقشی که آن‌ها در دوران جنگ ایران و عراق ایفا کردند و همچنین مشارکتشان در پروژه‌های اطلاعاتی خارجی، گواه روشنی بر بی‌اعتباری این گروه در میان مردم ایران است.

مجاهدین با نقاب دموکراسی، بار دیگر برای فریب عده‌ای ساده‌لوح تلاش می‌کنند. اما حقیقت این است که این سازمان، ساختاری تروریستی و مافیایی دارد و برای هواداران معتقد خود صرفاً یک سکت یا فرقه است. نظم پادگانی آن‌ها نتیجه‌ای از تفکر فرقه‌ای و پیروی بی‌چون‌وچرای اعضا از رهبر ایدئولوژیک یا سیاسی است. افراد این فرقه، سرسپردگی مطلق را وظیفه خود می‌دانند و این اتوماسیون فکری باعث می‌شود این افراد علاوه بر آلوده و بی‌آبرو شدن، قربانی چرخ‌دنده‌های این سیستم فرقه‌ای شوند.

بسیاری از شرکت‌کنندگان در این تظاهرات، نه مجاهدین را می‌شناسند و نه علاقه‌ای به آن‌ها دارند. اغلب آن‌ها تنها به عشق دیدن پاریس و هتلی رایگان در تظاهرات ظاهر می‌شوند. نظم شبه‌داعشی این سازمان چه شانسی برای ایجاد محبوبیت کسب می‌کند؟ سازمان‌های فاشیستی در طول تاریخ، با ایجاد رابطه‌ای هرمی و انضباطی خشک، دموکراسی را فدای دیکتاتوری کرده‌اند و مجاهدین نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

طبق آخرین نظرسنجی‌ها، حمایت‌کنندگان از این گروه حتی اندازه یک سالن ۱۰۰۰ نفری هم نیست.

در نهایت، باید به این گروه خیانت‌کار، منحرف و بی‌اعتبار گفت: این هم از نظرات مردم، این هم از حال و روز رسوای شما، و این هم از دغل‌کاری و التماس‌هایتان.

انتهای  پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=50614