رجوی، تنها عضو مرکزیت واداده و عفو شده مجاهدین در زندان شاه است.
به گزارش فراق، در دیماه ۱۳۵۷، اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد. در آن زمان، مجاهدین هنوز از ماهیت و نیات واقعی خود بهطور کامل رونمایی نکرده بودند و مسعود رجوی کاندیدای ریاست جمهوری شد. به همین مناسبت، مجاهدین که همواره اصل ماجرا را لاپوشانی میکنند، در نوشتهای به فخر فروشی برای دسته کورها پرداختند و درباره رجوی نوشتند که او چون تنها بازمانده مرکزیت سازمان بود، برای کاندیداتوری فرقه بهترین انتخاب بوده است. بله! رجوی تنها بازمانده و وامانده و شکستخورده کادر مرکزی سازمان بود که در زندان ساواک تسلیم شد.
این در حالی بود که برخی از اعضای مرکزیت، از جمله اصغر بدیعزادگان، در برابر شکنجههای سخت ساواک سخت مقاومت کردند و سایر اعضای مرکزیت نیز اعدام شدند. در مقابل، برخی دیگر مانند رجوی و وحید افراخته به همکاری با ساواک پرداختند و به کل جریان مبارزه علیه رژیم شاه ضربات جبرانناپذیری وارد ساختند.
حکم مسعود رجوی بهدلیل همکاریاش با ساواک از اعدام به حبس ابد تغییر یافت. رجوی اطلاعات مفصلی از کادرها و اعضای بازداشت نشده به همراه کروکی محل اقامت آنها را در اختیار ساواک قرار داد. پیرو این همکاری، ارتشبد نصیری، رئیس وقت ساواک، طی نامهای به شاه او را از همکاران سازمان امنیت معرفی کرد و برای او درخواست عفو نمود. هرچند بعدها رجوی سعی کرد بگوید در اثر تلاشهای برادرش کاظم از اعدام نجات یافته، اما تمامی اسناد رسمی و سربرگدار ساواک و مدارک همکاری او موجود بود که بعد از انقلاب توسط سازمان اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد و بدین ترتیب جای هیچ شبهه و انکاری باقی نمیماند.
در سال ۱۳۵۸، که مسعود رجوی خود را کاندید اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران نمود، بهدلیل رای ندادن به قانون اساسی مجبور به کنارهگیری شد. جالب اینجاست که او در حالی که به انتخابات قانون اساسی رای نداده و بهدلیل مخالفت با قانون اساسی جدید، شرکت اعضایش را نیز در انتخابات تحریم نمود، با حقهبازی در یک موضعگیری بعدی گفت:«ولی من به آن قانون میتوانستم ملتزم باشم.»
پس از آن، در انتخابات اولین دوره مجلس که در اسفند ماه ۱۳۵۸ برگزار شد، موسی خیابانی از تبریز و مسعود رجوی از تهران کاندید شدند. البته نه تنها مسعود رجوی رای مردم برای ورود به مجلس را بهدست نیاورد، بلکه در سایر حوزهها نیز هیچکدام از نامزدهای معرفی شده مجاهدین موفق به دریافت رای کافی برای ورود به مجلس نشدند.
چند ماه بعد، زمان ثابت کرد که مسعود رجوی صلاحیت رای مردم و حتی کاندیداتوری را نداشته، چرا که بهزودی در خرداد ۱۳۶۰ اعلام مبارزه مسلحانه کرد، دست به اقدامات نظامی زد و بسیاری از جوانان مردم را در بحبوحه جنگ با دشمن خارجی، به خاک و خون کشید. این شد که چهره واقعی سازمان مجاهدین بهسرعت رو شد. سرکرده خائن گروهک از سال ۱۳۶۰ با دستور ترور بسیاری از انسانهای بیگناه و مسئولین نظام و همراه شدن با دشمن ایران در زمان جنگ تلاش میکرد خود را رهبری سوپر انقلابی و پیشرو جا بزند و به جامعه ایران تحمیل کند. اما برعکس تصورات باطلش، بیش از هر رهبر و سازمان دیگری مورد تنفر قرار گرفت.
او که در زندان شاه بهشدت واداده بود، میخواست با زور ترور و کشتار خود را اثبات و به مردم بقبولاند و این امر امکانپذیر نبود. او آشکارا با تقابل با انقلاب اسلامی پرداخت، جوانان بسیاری را کشت و به کشتن داد و سالهایی از دهه ۶۰ را به آشوب کشاند و کارنامهای ننگین از خود بهجا گذاشت.
کارنامه رجوی و گروهش بهعنوان فرقهای بسته که تا کنون هیچ نهاد حقوقی و بینالمللی به آن راه نیافته و اجازه هیچ تحقیق و مصاحبه مستقلی با اعضا و ساکنان کمپهای فرقه ندارند، هر ساله پرابهامتر و سنگینتر شده و بیشتر باعث نگرانی جامعه جهانی از فساد و اتفاقات درونگروهی آن میشود.
انتهای پیام