از اعضای فرقه رجوی، باید بپرسیم که شما در کدام دوره از تاریخ زندگی میکنید؟ آیا واقعاً فکر میکنید که تفکرات منسوخ شما برای نسل جوان امروز اهمیت دارد؟ آیا فکر میکنید مردم ایران هنوز همان مردم دهه ۶۰ هستند؟ آیا باور دارید که دیدگاههای شما در میان اقشار مختلف جامعه ایران جایی دارد؟
اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت است، پس چرا بیش از چهار دهه است که هیچ دستاوردی نداشتهاید؟ چرا مردم ایران از شما حمایت نمیکنند؟
واقعیت این است که شما در دنیای خودتان محبوس شدهاید و تفکرات شما متعلق به ابتدای دهه شصت است. تحولات عظیمی در ایران پس از آن زمان رخ داده که نشاندهنده دگرگونیهای عمیق در جامعه است.
اگر پاسخ شما منفی است، پس چرا وقت خود را بیهوده هدر میدهید؟ آیا واقعاً خودتان را در این تناقض نمیبینید که سالها در تشکیلاتی گرفتار شدهاید که جز مرگ و نیستی برای اعضایش دستاوردی ندارد؟ فقط هر از گاهی مریم رجوی با هزینههای هنگفت جلساتی برگزار میکند و برای چند نفر صحبت از دمکراسی و آزادی میکند، در حالی که خود او از این اصول برای اعضای خود دریغ میکند و هر گونه تفکر آزاد را ممنوع کرده است.
دوستان قدیمی، این تناقضات در ذهن شما وجود دارد و شما به خوبی از آنها آگاهید، اما فضای سرکوبگر تشکیلات مانع از ابراز این افکار میشود. هیچ زمانی برای تصمیمگیری دیر نیست. شما هر یک از شما مختارید که زندگی خود را انتخاب کنید و به مسیر خود بروید. هیچکس نمیتواند به شما دیکته کند که با چشم و گوش بسته راهی را انتخاب کنید که نمیدانید به کجا میانجامد.
حرکت کنید و به تناقضات درونی خود پاسخ دهید. اگر واقعاً در بیش از چهار دهه، رجوی و سازمانش توانستهاند کوچکترین علاقهمندی در مردم ایران نسبت به خود ایجاد کنند، پس چرا نتوانستهاند حکومت ایران را ساقط کنند؟ این خوابهای پنبهدانهای که مسعود و مریم رجوی در سر دارند، دیگر در هیچ کجای جهان خریدار ندارد.
سعید محمدپور
انتهای پیام