باید گفت آن چیزی که در سوریه اتفاق افتاد، همان بود که گروه رجوی میخواست برای ایران رقم بزند. سالهایی که فرقه رجوی در عراق بود، به دنبال آن بود اما در عمل چه شد و چه اتفاقی افتاد؟ تاریخ و مردم ایران به او نشان دادند که این کار امکانپذیر نیست. مردم ایران شکستن دندان تروریستها و مزدوران را خوب بلدند.
به گزارش فراق، بشار اسد روز گذشته سقوط کرد و دولت سوریه به دست نیروهای مسلح تحت نمایندگی تحریر شام افتاد. قطعا این اتفاق باعث تحولاتی در معادلات منطقه خواهد شد و تغییراتی را به همراه خواهد داشت که اظهار نظر و تصمیمگیری در این باره کمی زود است.
اما آنچه که مشخص است، فرقه تروریستی و خائن رجوی در معادلات آینده هیچ جایی نخواهد داشت و بیدلیل به اظهار شادمانی برای دلخوشی خود میپردازند.
در حالی که دولتهای غربی مانند آلمان، انگلیس و فرانسه از سقوط دولت بشار اسد استقبال کردند و آمریکا چراغ سبز نشان داده است، در نخستین روز سقوط دولت سوریه، به گزارش خبرگزاریها، رژیم صهیونیستی با زیر پا گذاشتن توافق سال ۱۹۷۴ وارد جنوب سوریه شد و مناطق جدیدی افزون بر جولان را به تصرف خود درآورد. نتانیاهو اعلام کرد که آن قرارداد را دیگر به رسمیت نمیشناسد و هماکنون شروع به پیشروی در مناطقی از سوریه کرده و بیش از صد حمله هوایی به دمشق و مناطق مختلف سوریه انجام داده است.
در این رابطه، چند نکته ضروری دیگر لازم به یادآوری است: آنچه که در مواضع رسمی دولتمردان ایران تا کنون گفته شده این است که دولت سوریه و ارتش آن مقاومتی در برابر تهاجم نیروهای مسلح نکردند و مردم سوریه خواستار تغییراتی بودند و این اتفاق مربوط به کشور خودشان است. کما اینکه حضور ایران در دور قبل در سوریه و نبرد با داعش به خواست دولت سوریه بود. دولت ایران رسما اعلام نمود که حمایت و حضور ما در هر کشوری بنا به درخواست آن کشور بوده و طبعا در صورتی که کشوری از ما کمک نخواهد، ما دخالتی در امور آنها نخواهیم داشت.
در حال حاضر، ابومحمد جولانی، رهبر هیئت تحریر شام، خود را فاتح جنگ اخیر اعلام کرده است. آنچه که عیان است، او نقشی تعیینکننده در شکلدهی تحولات اخیر داشت، اما به نظر نمیرسد که رهبر سازمانی که از سوی سازمان ملل و دولتهای غربی تا کنون در فهرست گروههای تروریستی قرار داشته، تنها فرد کلیدی و تعیینکننده معادلات سوریه باقی بماند. ماجرا هنوز تمام نشده و تحولات دیگری در جریان خواهد بود که طبعا اکثر کشورهای منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد. به عقیده بسیاری از تحلیلگران، پس از این سقوط پرسرعت، اتحاد، آرامش، پیشرفت اقتصادی و حفظ تمامیت ارضی سوریه امری آسان نخواهد بود و با چالشهای زیادی روبرو خواهد شد که زود است در این مورد قضاوت کنیم.
در حال حاضر، این گروه شامل ائتلافی فراگیر از شبهنظامیان تحت حمایت ترکیه هستند که بنا به برخی اظهار نظرها، گفته میشود حداکثر ۳۷ گروه در این ائتلاف شرکت داشتند. در همین قدم اول، نیروهای دموکراتیک سوریه (کردها) اعلام کردند که میخواهند دستاوردهای خود را حفظ کنند. اختلافات نیروهای دموکراتیک (قسد) شروع شده و آنها خواهان حفظ مناطق خود شده و پیامهای تهدیدآمیزی خطاب به ترکیه و تحریر شام فرستادند.
احمد جولانی، فرمانده شبهنظامیان پیروز فعلی، در ابتدا به عنوان شاخهای از القاعده ظهور کرده بود. وی در سال ۲۰۱۶ از آن گروه جدا شد و سپس تلاش کرد تصویری مصالحهجویانه از خود نمایش دهد. اما بسیاری از خبرگزاریها تاریخ گذشته او را یادآوری کرده و نوشتند که هشت سال پیشینه و همکاری او با القاعده را نمیتوان به راحتی فراموش کرد. این بدیهی است که هیئت تحریر شام ریشه در القاعده و گذشتهای خشونتبار و تروریستی دارد.
با همه این احوال، گروه رجوی که ذوقمرگ شده، هنوز یک روز از تحولات اخیر نگذشته در رسانههای خود به حمایت تام و تمام از آنها پرداخته و مدعی شده که تغییرات سوریه و معادلات منطقه زلزلهای در پایههای نظام دولت جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است! آنها به طور مضحکی با تحلیلهایی که بیشتر سرگذشت خودشان را به نمایش میکشد، نوشتند: «تحولات اخیر نشان میدهد که قدرتهای بزرگ هر چقدر هم به بمبافکن و موشک و … وابسته باشند، اما در برابر اراده مردم محکوم به شکستند. سپس سقوط دولت بشار اسد را به معنای فروپاشی عمق استراتژیک ایران خواندند.»
باید گفت آنچه که باعث خوشحالی فرقه رجوی شد، دو علت دارد. اول اینکه دولت بشار اسد تا قبل از این حادثه در ردیف حامیان محور مقاومت و ایران بود و علت دوم نیز طمع مردک گورخواب به تحولات منطقه و تصور سرایت تغییرات و معادلات خاورمیانه به ایران و به دنبال آن امید بستن به آن است که شاید ایران هم دستخوش تغییرات و اغتشاشات مطلوب آنها شود.
در این رابطه، با یادآوری تجربه گذشته باید گفت آن چیزی که در سوریه اتفاق افتاد، همان بود که گروه رجوی میخواست برای ایران رقم بزند و اتفاق بیفتد. سالهایی که فرقه رجوی در عراق بود، به دنبال آن بود که با کمک دولت صدام و با حملهای برقآسا با اصطلاح خودش از مرزها حرکت کرده و با تهاجم نظامی به تهران برسند. این خواستهای بود که از بیست یا سی سال پیش به دنبالش بودند. آن زمان چند هزار نیرو و تشکیلات و تجهیزات و پشتیبانی دولت صدام را داشتند. اما در عمل چه شد و چه اتفاقی افتاد؟ تاریخ و مردم ایران به او نشان دادند که این کار امکانپذیر نیست. مردم ایران شکستن دندان تروریستها و مزدوران را خوب بلدند.
آنچه هم در سوریه اتفاق افتاد، چه بود؟ گروه تحریر شام در سوریه طی دو هفته اخیر به دمشق نرسیدند. آنها چندین سال برای این هدف برنامهریزی کرده بودند. بسیاری از کشورهای خارجی با امکاناتی عظیم، پول و سلاح از آنها پشتیبانی میکردند. هزاران نیروی خارجی در صفوف آنها هستند. خوب مشخص است که این امر را برای رجوی و گروهش نخواستند. همان زمان که رجوی ارتش نظامی در عراق و چند هزار نیروی مسلح داشت، همان زمان آمریکا در عراق و در کنار مرزهای ایران بود، ولی علیرغم تمام مزدوری و دریوزگی، تصمیم گرفتند آنها را کنار بگذارند.
این حقیقتی است که رجوی خرفت به خوبی میداند اما به عمد نمیخواهد به روی خودش بیارد چون در لحظه همه چیز برای او و گروهش تمام میشود. اکنون با دو یا سه هزار نیروی از کار افتاده، فرسوده و بدون سلاح، زمین، و پشتیبانی مردمی، با این وضعیت فعلی ایزوله، حتی اگر هزار سناتور هم با خود همراه کنند و به آنها پول بدهند، در عمل هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. حتی این مردک جرئت نمیکند از گور خارج شده و خود را نمایش دهد. همه چیز برای او تمام شده است؛ هم به لحاظ نظامی، هم تشکیلاتی، هم خارج وهم داخل. کارنامه آنها با سراسر سیاهی بسته شده است. تنها اسمی بدنام و پوستهای از این گروه باقیمانده است و بس.
سعید محمدپور
انتهای پیام